kayhan.ir

کد خبر: ۲۴۰۳۸۸
تاریخ انتشار : ۰۴ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۲۱:۳۳
به مناسبت سالگرد تجاوز ‌تروریستی آمریکا به طبس

آیا کماندوهای آمریکایی برای نجات جاسوسان به طبس آمده بودند؟

 

دفتر پژوهش‌های مؤسسه کیهان
«... 1- شورای امنیت ملی آمریکا سرگرم طرح نقشه‌ای نظامی به منظور آزادی گروگان‌های سفارت آمریکا در تهران می‌باشد. بر طبق این نقشه که قسمتی از آن در خارج و بخشی از آن در ایران قرار است انجام گیرد، گروه ویژه مشترکی با همکاری سازمان جاسوسی اسرائیل به‌وجود آمده است. در 22 نوامبر 1979 در جلسه مشترکی با شرکت عزر وایزمن، وزیر دفاع اسرائیل، سفیر آمریکا در تل‌آویو و وابسته نظامی آمریکا جزئیات همکاری اسرائیل در این عملیات روشن گردید. در این جلسه تصمیم گرفته شد که از افسران و طراحان برنامه حمله به فرودگاه انتبه نیز استفاده شود. افراد این گروه ویژه، 82 تن از لشکر ویژه هوا/ زمین آمریکا می‌باشند که هم اکنون در پایگاه فورت براگ (Fort brag) تحت آموزش هستند و به زودی از طریق آلمان غربی به پایگاه «آکروتینی» در قبرس و پس از آن به اسرائیل اعزام خواهند گردید...»1
این بخشی از نامه‌ای است که پیش از تجاوز ‌تروریستی نظامی آمریکا به طبس، توسط فرد ناشناسی در خارج کشور که گویا با سرویس‌های اطلاعاتی غرب مرتبط بوده، نوشته و به شورای انقلاب اسلامی ارسال شد.2 نامه‌ای که بسیاری از اطلاعاتی که ارائه داده بود، بعدا اتفاق افتاد.
در بخش دیگری از نامه فوق آمده بود:
«... 2- طرحی نیز به منظور ساقط نمودن حکومت آیت‌الله خمینی که شامل تضعیف موقعیت ایران و بی‌اعتبار نمودن آیت‌الله می‌باشد به دستور شخص کارتر تحت بررسی است. بدین منظور به سرویس‌های اطلاعاتی آمریکا در خاورمیانه دستور داده شده که عملیات و حملات ‌تروریستی را علیه ایران آغاز نمایند... به منظور ساقط نمودن حکومت خمینی، افسران سابق ارتش و ساواک ایران که به کشورهای ‌ترکیه، اسرائیل، آمریکا و اروپای غربی‌گریخته و با سازمان‌های جاسوسی نظامی آمریکا و اسرائیل همکاری نزدیک دارند، انتخاب می‌شوند...یک گروه از این افسران که در مراکز سازمان سیا آموزش دیده‌اند، قرار است برای کشتن آیت‌الله خمینی به قم اعزام گردند... سرویس‌های اطلاعات و جاسوسی اسرائیل و آمریکا نیز با سازمان غیرقانونی فرقان و شورای نجات ارتش ایران در ارتباط می‌باشند...پس بر طبق این نقشه، پس از اینکه کودتا در ایران موفق شد، کلیه طرفداران خمینی نیز به قتل خواهند رسید...»3
آنچه از بخش دوم نامه فوق به‌نظر می‌رسد،‌ اشاره به کودتایی است که قرار بوده بعد از تجاوز نظامی طبس صورت گیرد که مشخصات و نشانه‌های آن با کودتای پایگاه نوژه همدان می‌خواند. کودتایی که دو ماه پس از تجاوز نظامی آمریکا به طبس و در آستانه اجرایی شدن آن، کشف و خنثی گردید.
در قسمت دیگری از نامه محرمانه فوق هم به توطئه سوم آمریکا و همپالگی‌هایش علیه انقلاب اسلامی‌ اشاره شده بود:
«... به منظور تخریب بیشتر اوضاع ایران ... اقداماتی انجام گرفته تا ... نبردهای مسلحانه در مرز ایران و عراق نیز افزایش یابد. سلاح نیز از طرف مصر و اسرائیل تامین می‌گردد...»4
این بخش از نامه هم احتمالا‌ اشاره به زمینه چینی‌های جنگ تحمیلی داشته که 5 ماه پس از قضیه تجاوز نظامی و ‌تروریستی آمریکا به طبس، آغاز شد.
اعترافات برخي از ســران دستگير شــده كودتاي پایگاه نوژه نيز نشان‌دهنده آن بود كه بعد از شکست عملیات ‌تروریستی تجاوز نظامی به طبس موسوم به «پنجه عقاب»، دو طرح دیگر در دستور کار سرویس‌های امنیتی و جاسوسی غرب قرار داشته که تنها محل اختلاف، تقدم و تاخر آنها بوده است که ســرانجام قرار شــد طرح كودتا كه كم‌هزينه‌تر، مؤثرتر و سريع‌تر به‌نظر می‌رسید، اجرا شده و در صورت شكست آن، راه‌حل طولاني‌تر و پرهزينه‌تر یعنی تحميل جنگ به وسیله صدام مورد استفاده قرار گيرد.
از طرف دیگر چهار روز قبل از انجام عملیات طبس موسوم به «پنجه عقاب»، یعنی در تاریخ یکشنبه 20 آوریل 1980 (31 فروردین 1359) یکی از نشریات آمریکایی به نام «هوستون کرونیکل» در سرمقاله خود به قلم «میلز کوپلند» از اعضای سازمان سیا، به موضوع تجاوز نظامی به ایران با بهانه آزادسازی جاسوسان آمریکایی‌ اشاره نمود. در بخش‌هایی از آن سرمقاله آمده بود:
«...اکثر اعضای CIA معتقدند که این برنامه کاملاً و به خوبی قابل اجراست. تجربه‌های ما نشان می‌دهد ... این کار به وسیله شوراندن مردم علیه گردانندگان و با استفاده از تظاهرات برای پوشش جهت حمله و ورود و همچنین حفاظت از سفارت صورت گیرد...اطلاعاتی که CIA در مورد گروه‌های سیاسی دارد، نشان می‌دهد که ... آنها با ما همکاری خواهند کرد...»5
این در شرایطی بود که در همان زمان، گروهکهای ضدانقلاب، برخی دانشگاه‌های کشور را به پایگاه و انبارهای سلاح خود تبدیل کرده و در مقابل جریان «انقلاب فرهنگی» با سلاح و خشونت ایستاده و آشوب و بلوای پر غوغایی به راه انداخته بودند. جملات فوق در سرمقاله نشریه «هوستون کرونیکل»، نشانه‌ای از هماهنگی بین آشوب گروهک‌های ضدانقلاب با عملیات موسوم به «پنجه عقاب» بود.
اما اینک این سؤال پیش می‌آید که آیا عملیات موسوم به «پنجه عقاب» اساساً برای آزادسازی جاسوسان آمریکایی زندانی در سفارت سابق این کشور برنامه‌ریزی شده بود؟ آیا همه این تدارکات و هزینه و بودجه و به میدان آوردن چندین کشور در منطقه و خارج از آن و برداشته شدن نقاب حقوق بشری و دیپلماسی و احترام به حقوق دیگر کشورها، تنها برای آزادی همین جاسوسان آمریکایی بود که براساس برآورد دقیق و کارشناسانه مقامات امنیتی و نظامی خود آمریکایی ها، میزان موفقیت آن چندان زیاد به‌نظر نمی‌رسید؟
پی یر سالینجر در کتاب خود تحت عنوان «گروگانگیری در تهران» به یک گزارش خیلی مهم‌ اشاره داشته و توضیح داده که آنها این گزارش محرمانه دو صفحه‌ای را در تاریخ 16 مارس 1980/ 26 اسفند 1358 تهیه نموده بودند.
در صفحه دوم این گزارش، پیش‌بینی میزان تلفات گروگان‌ها در بهترین حالت، حدود 60 درصد تخمین زده شده بود که از نظر سرویس‌های امنیتی CIA و همچنین پلیس M.P بر روی هم رفته، برآورد قابل قبول و رضایت‌بخشی به‌نظر می‌رسیده است.
به عبارت خیلی صریح‌تر، آنها در بهترین شرایط برای آزادی گروگان‌ها، کشته‌ شدن 60 درصد از آنان را پذیرفته بودند. یعنی حداکثر امید به نجات 21 نفر داشتند که در محاسبات عملیاتی معمول غربی‌ها، به هیچ وجه قابل قبول و عقلانی نبود. پس هدف اصلی از اجرای عملیات موسوم به «پنجه عقاب» چه بود که تنها به نجات 40 درصد گروگان‌‌ها نیز رضایت داشتند؟
بنابر اسناد و شواهد مستند، به‌نظر می‌رسد گروگان‌ها یا در واقع جاسوسان محبوس در سفارت سابق آمریکا، در نزد آمریکاییان از ارزش چندانی برخوردار نبودند. برای هر فرد آشنا به مسائل سیاسی واضح بود که بعد از آن همه کشمکش سیاسی، کوچک‌ترین تحرک نظامی منتسب به آمریکا در تهران، جان جاسوسان آمریکایی را به خطر خواهد انداخت و این واقعیت برای هیچ‌کدام از طرفین، دچار کوچک‌ترین ابهامی نبود.
بنابراین به‌نظر می‌رسد که قضیه عملیات موسوم به «پنجه عقاب» و حضور نیروهای آمریکایی، نقشه‌هایی فراتر از آزاد ساختن جاسوسان این کشور را به همراه داشت. حضور دو ژنرال کهنه کار رژیم پهلوی با لباس فرم اداری همراه با تیم عملیاتی آمریکا در طبس، مقدار معتنابهی سلاح و ابزار و ادوات نظامی، همراهی گروهک‌های ضدانقلاب خصوصاً غوغا و فتنه و آشوب در مقابل یک جریان فرهنگی به نام انقلاب فرهنگی و... چه معنایی جز برپایی یک شورش و جنگ مسلحانه گسترده علیه انقلاب و نظام اسلامی می‌توانست داشته باشد.
یوسف مازندی از عوامل فراماسونری و رژیم شاه که سالیان متمادی نمایندگی خبرگزاری آمریکایی «یونایتدپرس» را در ایران برعهده داشت، در کتاب خود به نام «ایران، ابرقدرت قرن» می‌نویسد:
«چند ماه پس از افتضاح دشت کویر، عده‌ای از ایرانیان نظامی و غیرنظامی که موفق شده بودند از کشور خود بگریزند و به هم میهنان سرگردان خویش (در خارج) بپیوندند، به تدریج آغاز به سخن کردند... آنها می‌گفتند در بیشتر عملیاتی که به واقعه صحرای طبس منتهی شده بود شرکت داشتند... به گفته آنان پیاده شدن آمریکایی‌ها در طبس برای نجات گروگان‌ها نبود، بلکه برای انجام یک شورش بود. چون حمله نظامی آمریکا به ایران در آن زمان به صلاح نبود.... هواپیماهای سی130 و هلی‌کوپترهای آر. اچ .53 برای تهیه چنین انفجاری در دشت کویر ایران بر زمین نشسته بودند. هدف، تحویل تسلیحات فوق‌مدرن برای یک جنگ چریکی وسیع و سراسری به گروهی از افسران وفادار به شاه بود».6
قرار بود به محض رسیدن نیروهای آمریکایی به تهران، آنها اهداف مشخص شده ازجمله بیت امام در جماران، مجلس سنای سابق که قرار بود مجلس شورای اسلامی در آن تشکیل شود، پادگان عشرت‌آباد، دفتر نخست‌وزیری، ستاد مرکزی سپاه پاسداران، ستاد مرکزی کمیته‌های انقلاب، صدا و سیما، اداره مرکزی مخابرات و چندین محل دیگر را بمباران کنند.
اما نقشه‌هایی که ماهها، خبره‌ترین کارشناسان نظامی روی آن کار تخصصی انجام داده و صدها کماندوی کارکشته، بارها و بارها مراحل مختلفش را تمرین کرده بودند و صدها میلیون دلار برای آن هزینه شده بود، با یک مانع پیش‌بینی نشده مواجه شدند و به فرموده حضرت امام خمینی رحمت‌الله‌علیه، این‌بار شن‌های بیابان‌ طبس، مأمور خدا شدند تا سپاه ابرهه زمان را به خاک ذلت بنشانند و همه آن هیمنه نظامی را در یک لحظه نابود سازند.
بعد از آن، کودتایی که قرار بود از پایگاه شهید نوژه همدان انجام گردد، در آستانه اجرا و به‌وجود آمدن فاجعه‌ای دیگر توسط نیروهای انقلابی کشف و خنثی شد و آمریکا و اعوان انصارش به طرح بعدی یعنی حمله صدام به ایران روی آوردند.
طرحی که اگرچه 8 سال ملت ایران را درگیر ساخت و ده‌ها هزار شهید و جانباز و جاویدالاثر و ویرانی‌های بسیاری برجای گذارد اما بازهم بنا به اراده الهی در برابر مقاومت مردم ایران شکست خورد و از این پس نظام سلطه و استکبار جهانی، دریافت که با جنگ سخت نمی‌تواند از پس انقلاب و مردم ایران برآید، به همین دلیل به جنگ نرم روی آورد که همچنان بزرگ‌ترین دستاویزش علیه نظام جمهوری اسلامی است.
____________________________
1- طبس، مصداقی بر سوره فیل- ‌ترجمه و تنظیم:دانشجویان مسلمان پیرو خط امام- اردیبهشت 1370- مرکز نشر اسناد لانه جاسوسی آمریکا- صفحات 17 تا 20 2- مسلم تهوری- پنجه‌های شکسته عقاب در کویر، بررسی شکست نظامی آمریکا در صحرای طبس- پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی- پرتال جامعه علوم انسانی 3- همان 4- همان 5- امیررضا ستوده و حمید کاویانی- بحران 444 روزه در تهران- موسسه نشر و تحقیقات ذکر- چاپ اول- زمستان 1379- صفحه‌های 127 تا 132 6- یوسف مازندی- ایران، ابرقدرت قرن- تهران- نشر البرز- 1373- صفحه 17