قهرمان داستان
حسین حبیب
پنجم اردیبهشت امسال، نهمین سالگرد هجرت امیر قافله داستان انقلاب، مرحوم امیرحسین فردی است. نویسندهای که سالها با مدیریت مجله «کیهان بچهها» طعم شیرین ادبیات را به نسلهای مختلف ایرانیان میچشاند و به واسطه این نشریه زمینه پرورش نویسندگان مطرحی را فراهم کرد و هم خودش پیشتاز نوشتن برای واقعه عظیم انقلاب اسلامی بود. هم اولین رمانهایش مثل «سیاه چمن»، «ملاقات با آفتاب»، «روزی که تو آمدی» و هم آخرین رمانهایی که نوشت مثل «اسماعیل» و «گرگسالی» به مبارزات مردم با طاغوت و درخشش انقلاب میپرداختند.
بعد از رحلت مرحوم فردی در سال 92 رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی نگاشتند: «این هنرمند مؤمن و سختکوش از پیشکسوتان در عرصه فعالیتهای ادبی دوران انقلاب و از بنیانگذاران هستههای جوانان هنرمند انقلابی و در شمار برجستگانی بود که نهال پر طراوت هنر انقلاب را در برابر دشمنان عنود و همراهان سست عنصر، با انگیزه و ایمان راسخ خویش پاسداری کردند و به شکوفایی و باروری امروز رساندند. رحمت خدا بر او و بر تلاش صادقانهاش.»
قهرمان فرهنگ و ادبیات
محمد میرکیانی(نویسنده) نیز درباره مرحوم امیرحسین فردی میگوید:
«همه کسانی که دلبسته کار و تلاش برای کودکان این سرزمینند به خوبی میدانند که پا در دنیایی پر هیاهو گذاشتهاند.دنیای کودکان از نگاه بیرون ساده؛ اما بسیار پیچیده است؛ آرام؛ اما پر آشوب است.کسانی که این دنیا را نشناسند؛ بیچون و چرا از درک آن ناتوانند؛ شاید به همین دلیل است که در کشور فعالان عرصه هنر و ادبیات کودکان هیچ گاه جدی گرفته نشدهاند؛ چون بسیاری کار برای کودکان را کاری کودکانه میبینند! یعنی کاری که در خور اهمیت و جایگاهی ویژه نیست؛ اما حقیقت این است که یکی از با نشاطترین ودوست داشتنیترین عرصههای تولید فکر و فرهنگ بعد از انقلاب اسلامی عرصه هنر و ادبیات کودک است.
در این میدان چهرههایی پا در میدان گذاشتند که هریک خود قهرمان فرهنگی هستند. یکی از این نامهای آشنا مرحوم استاد امیر حسین فردی است. فردی به خود مردی نامدار بود که دردنیای پر هیاهوی کودکان با آرامش و سکوتی عارفانه بسیار تلاش میکرد. او آرام مینوشت؛ آرام سخن میگفت و آرام دنیای پررمز و راز کودکان این سرزمین را با قلم خود به تصویر میکشید. در سایه سار آرامش پایانناپذیر او نویسندگان بسیاری بالیدند و رشد کردند و با یاری جمعی دیگر از هم آغازان سرو بلند قامت ادبیات کودک بعد از انقلاب قد کشید وسایه گسترد. فردی آثار زیبا و ماندگاری برای نسل آینده به ویژه نوجوانان به یادگار گذاشت؛ اما در کنار این همه خوبی او کار بزرگتر و ماناتری هم داشت:
30 سال سردبیری مجله کیهان بچهها که در کشور ما و شاید در دنیا کم نظیر باشد. کسانی که مدت کوتاهی مدیریت فرهنگی داشتهاند میدانند که در کشور ما مدیریت فرهنگی چه گوهر نایابی است!
امیر حسین فردی سالها در سایه سار سکوت مجلهای را مدیریت کرد که کودکان سه نسل از آن خاطرههای بسیاری دارند. همه کسانی که این مرد را در روزی و حتی ساعتی دیدهاند میدانند که او تا چهاندازه نگراناندیشه و فرهنگ آینده کودکان این سرزمین بود.
فرهنگ واندیشهای که بیش از عرصههای دیگر نگاه بیگانگان آن سوی مرزها به آن خیره شده است. تلاشهای امیر حسین فردی را در سالگرد درگذشتش پاس میداریم؛ به ویژه آنکه او پیوندی نا گسستنی میان مسجد و مجله برقرار کرد با این امید که دیگر فعالان عرصه ادبیات کودک و نوجوان در سایه سار سکوت به وادی فراموشی سپرده نشوند...»
استوانه استوار ادبیات داستانی انقلاب
رضا اسماعیلی «شاعر» نیز طی یادداشتی در کیهان نوشته بود:
«امیر حسین فردی گذشته از اینکه یکی از استوانههای استواری ادبیات داستانی انقلاب بود، در چشم و دل اصحاب فکر و فرهنگ، مجسمه تقوا و اسوه جوانمردی بود.پاکمردی مهربان و صبور و صمیمی، نویسندهای متعهد و انقلابی و مردم دوست و دوستی صادق و فداکار و امین.
آخرین دیدار من با این عزیز در مراسم بزرگداشت دوست شاعرم علیرضا قزوه بود. در این مراسم من و استاد اسرافیلی کنار هم نشسته بودیم که او نیز بعد از آمدن به سالن، با مهربانی به جمع دو نفره ما پیوست و بعد از روبوسی و احوالپرسی، وقتی آقای اسرافیلی را با واکر دید، با نگرانی جویای احوال او شد و برایش آرزوی سلامتی کرد. فردی عزیز در همین دیدار به داستان بستری شدنش در بیمارستان به خاطر نارسایی قلبی اشاره کرد و... دریغ!امیر حسین فردی در سلوک اخلاقی و فردی، انسانی نمونه و مثال زدنی بود. همیشه متبسم بود. سعه صدر عجیبی داشت. خیلی کم حرف میزد، اما با حوصله و صبوری حرفهای دیگران را میشنید.درهفتههای اخیر (آخر عمرش) به خاطر برگزاری مراسم بزرگداشت برای تعدادی از شاعران انقلاب برق شادی در نگاهش میدرخشید. خیلی خوشحال بود و مرتب خدا را شکر میکرد. بعد از پذیرفتن مسئولیت مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری، چند بار فروتنانه از من خواست که اگر برای باروری و بالندگی بیشتر ادبیات انقلاب طرح و برنامه و پیشنهادی دارم، به او بدهم تا زمینه اجرای آن را فراهم کند. از اختلافاتی که بین اهالی ادبیات بود، خیلی رنج میبرد. دلش میخواست حلقه وصل دوستان باشد و به تمام کسانی که میتوانند در عرصه ادبیات انقلاب نقشآفرین باشند میدان فعالیت بدهد.»
از پیشگامان ادبیات انقلاب
کامران شرف شاهی (شاعر) نیز درباره مدیرمسئول کیهان بچهها نوشت:
«مرحوم فردی از پیشگامان و نویسندگان نسل اول ادبیات انقلاب به حساب میآید که دارای نقش بزرگ و غیرقابل انکاری در این عرصه بود. ایشان همواره میکوشید تا این عرصه را گسترش داده و زمینه حضور نسلهای بعد را فراهم کند. تلاش فردی به ویژه در حوزه ادبیات کودک و نوجوان نشانگر باورمندی او نسبت به آینده و لزوم فراهم آوردن تمهیدات و بستر مناسب جهت ظهور نسلهایی از شاعران و نویسندگان دین باور و متعهد در عرصه ادبیات است.
فردی عمیقا به انقلاب ایمان داشت. در تمام این سالها انقلابی زیست و نقش خود را به عالیترین شکل ایفا کرد. تا جایی که میتوان گفت او در این زمینه همواره موجب تعجب دوستان میشد.او تمام تلاش و انرژی خود را در مسیری قرارداد که در سالهای بعد نتایج پر ثمری داشت. به همین منظور باید کارنامه ادبی او با دقت مورد کنکاش و بررسی قرار گیرد تا نقش و سهم او در این عرصه بر همگان آشکار گردد.
او نویسندهای بود که از بین مردم جنوب شهر برخاست جایی که کانون انقلاب بود و هیچ گاه به خاستگاه خود پشت نکرد. او تا واپسین نفس در همین محله زندگی کرد و اعتقاد داشت استعدادهای بزرگ در بین مردم کوچه و بازار و شهرستانها وجود دارد و به همین منظور شورای مسجد جواد الائمه(ع) را در محله خود ایجاد کرد. و تلاش کرد آنجارا به یک قطب ادبی بدل کند که این اتفاق کم نظیری بود.و این مدلی برای دیگر نویسندگان انقلابی در شهرستانها شد.
این حلقه ادبی باعث شد روز به روز بر اعتبار جایزه ادبی شهید غنیپور افزوده شود و اعتبار آن از برخی جوایز در مرتبه بالاتری قرار گیرد. و پس از درگذشت ایشان همچنان روشن بماند.
مرحوم فردی علاوهبر سنگر کیهان بچهها در دیگر فعالیتهای ادبی بزرگسالان مانند عضویت در انجمن قلم و تصدی مرکز آفرینشهای ادبی در حوزه هنری و دیگر تشکلها حضور پر رنگ و پر ثمری داشت. و همواره با جدیت و نگاه برخاسته از اعتقادات با دوستان در فعالیتهای مختلف همدل و همراه میشد. در طول سه دهه انقلاب در جریانهای گوناگون دارای موضع دقیق و روشن بود و نظر خود را صریح و شفاف عنوان و هیچگونه ابایی نداشت و این خط را تا آخرین روز ادامه داد. او بر این باور بود که اهل قلم نباید نگاهی کاسبکارانه و یا عافیتطلبانه نسبت به مسائل روز داشته باشند و سکوت و مماشات را در برابر جریانهای گوناگون نوعی خیانت و گناهی نابخشودنی به شمار میآورد.
روانشاد فردی در دو عرصه روزنامه نگاری و نویسندگی حضوری پررنگ و تاثیرگذار داشت.در کیهان بچهها تا دیر وقت کار میکرد و همین تلاش ارزنده او موجب شد که نسلی از شاعران و نویسندگان ارزشمند امکان رشد و معرفی پیدا کنند. شاید اگر او وقت کمتری برای روزنامهنگاری اختصاص میداد آثار بیشتری خلق میکرد ولی التزام و عشق او به روزنامه نگاری و درک مفهوم و رسالت روزنامه نگاری موجب شد بخش قابل ملاحظهای از زندگی خود را در این عرصه بگذارد. بسیاری از دوستان او را تشویق و ترغیب به کمتر کردن کارش در عرصه مطبوعات میکردند. اما خود ایشان بر این باور بود که آنچه مهم است انتقال پیام مفید است. و همواره هراس داشتند که سنگرهای رسانه به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد و افرادی که صلاحیت ندارند در این عرصه همه کاره شوند. و مصیبت به بار آید. و به همین منظور حضور ایشان در عرصه رسانه احساس تکلیف بود و به خاطر این فشار کاری در عرصه روزنامه نگاری فرصتاندکی برای نوشتن یافت. هدف بزرگ ایشان سودمند واقع شدن در مسیر رضایت خدا بود که این نکته را ثابت ساخت.
از مسائل انقلابی و دینیاش غافل نبود
محمد محمودی نور آبادی (نویسنده) نیز درباره او نوشت:
فردی جزو معدود کسانی بود که در بیان عقاید و نظراتش جسارت بالایی داشت. هیچ وقت اهل تعارف نبود و آنچه حرف دلش بود بر زبان میآورد و بر قلم جاری میکرد؛ این خصلت آقای فردی بود. اما آنچه که در مورد شورای نویسندگان مسجد جواد الائمه(ع) که به معیت و همکاری آقای فردی شکل گرفت به نظرم یک اعتماد به نفسی بود که بین بچههای مذهبی شکل گرفت و به وجود آمد. کما اینکه اگر به انجمنها و کانونهای دیگر نویسندگی مراجعه کنیم عمدتا طیفهایی در آنجا مشغول بودند که رویکرد دینی مذهبی یا نداشتند و یا کم رنگ بوده است اما این بحث شورای نویسندگان این مسجد این طلسم و این تابو را شکست. شاید به نوعی بتوان گفت برای اولین بار شاهد این بودیم که بچههای مسجد و مذهب هم به ساحت داستان ورود پیدا کردند و ایفای نقش کردند و نقش فردی بیبدیل بود و نمیتوان نادیده گرفت. بنابراین میتوانم بگویم در شورای نویسندگان مسجد جسارت فردی اینجا نمود پیدا کرد.
ایشان اهل تعارف نبودند. شما در فتنه 88 میبینید وقتی دولتآبادی رجزخوانی کرد. بلافاصله آقای فردی یادداشت نوشت و وارد صحنه شد. هیچ وقت از وظایفش شانه خالی نکرد و به موقع وارد عمل میشد و حرف میزد. اگر چه با چهرهای آرام و متواضع و با لبی
پرلبخند به نظر میرسید و خیلی اهل قضاوت تند نباشد اما جایی که لازم بود با جسارت وارد میشد و عقاید خود را در قالب نوشتار و گفتار بیان میکرد. مثلا در مراسم پایانی جشنواره دوازدهم غنیپور که جزو برگزیدگان بودم، ایشان دقیقا موضوعات سیاسی را پشت تریبون بیان میکرد. اگرچه به ظاهر نشست فرهنگی بود و برگزیدگان باید تجلیل میشدند و اما ایشان اشاره به مسائل سیاسی داشتند و اینکه بچههای داستان نویس حواسشان به عقبه دشمنی که بنا است رویکرد ضد دینی و ارزشی را مطرح کند، باشد. نکته برجسته ایشان این بود که شخص حواس جمعی بود و مسایل داستان و... ایشان را درگیر خودش نمیکرد تا از مسایل عقیدتی و انقلابیاش غافل بماند.
می توانم بگویم هم روزنامه نگار و هم نویسنده بود و هیچ منافاتی هم با هم ندارد. به طور مثال آقای حسنین هیکل نویسنده معروف جهان عرب، دقیقا همین گونهاند. بنابراین فردی را میتوان گفت به زیور طبع آراسته بود. امیرحسین فردی به خاطر ورود به بحث مدیریت، مدیر موفقی هم بود. یعنی باید مدیر بودن فردی را به پازل شخصیتی ایشان اضافه کرد. اما بحث مدیریت به نظرم نگذاشت عرق داستاننویسی فردی نمود پیدا کند چون طبیعتا وقتی نویسندهای درگیر مسایل اجرایی و کار مدیریتی میشود به تبع آن گرفتاریها و مشغلههای اجرایی از کانال نویسندگی و حرفهای روزنامهنگاری جا میماند. باید گفت اگر فردی گرفتار مسائل مدیریتی نشده بود (البته نمیتوانست وگریزی هم نداشت از شانه خالی کردن ) شاید آثار فاخرتری در حوزه ادبیات داستانی داشت.