جهان در سالی که گذشت
سال 1400 شمسی گذشت و هنوز بشر در حسرت آمدن یک «روزگار خوب» مانده است. این سال که واپسین روزهای خود را پشت سر میگذارد، در سایه همهگیری کرونا گذشت و اصحاب قدرت بیآنکه قصد درس گرفتن داشته باشند به همان جنجالهای همیشگی خود ادامه میدهند. حمله روسیه به اوکراین و سقوط دولت افغانستان باعث شد اوکراین و افغانستان به عبرتهایی تبدیل شوند پیش روی جهانیان که نمیتوان به دیوار کج آمریکا تکیه کرد که این دیوار هر لحظه است که بر سر تکیهکننده خراب شود. عراق نیز شاهد انتخاباتی پرحاشیه بود که نتایج آن نتوانسته است تاکنون گره از کار این کشور جنگزده از آمریکا و داعش کمکی کند. کره شمالی نیز ناامید از مذاکره با آمریکا به همان روند آزمایشهای مکرر موشکی خود بازگشته این بار با شدتی فزونتر. اما این سال یکسره سیاهی هم نبود، عملیات «سیف القدس» توسط مقاومت فلسطین علیه رژیم آپارتاید اسرائیل و ضربه شست انقلابیون یمن به امارات و عربستان نشان از توسعه تواناییهای جبهه مقاومت داشت. یادداشتهای پیش رو به بررسی این مطالب میپردازد.
کـره شـمالی و آزمایشهای موشکی بیپایانش
امینالاسلام تهرانی
نشست کره شمالی و ایالات متحده ۲۰۱۸ صبح روز سهشنبه ۱۲ ژوئن ۲۰۱۸ (22 خرداد 1397) با دیدار دو رئیسجمهور آمریکا و کره شمالی، «دونالد ترامپ» و «کیم جونگ اون» در هتلی واقع در سنگاپور برگزار شد. رهبران دو کشور گفتوگوهای خود را به صورت دو نفره فقط با حضور دو مترجم پشت درهای بسته برگزار کردند و در پایان گفتوگوها دو طرف سندی را امضا کردند. به دنبال آن مذاکرات با حضور مشاوران ارشد دو طرف ادامه یافت. «مایک پومپئو» وزیر امور خارجه آمریکا، «جان کلی»
رئیس وقت دفتر کاخ سفید، و «جان بولتون»، مشار وقت امنیت ملی رئیسجمهور آمریکا، «ترامپ» را همراهی میکردند، در آن طرف هم «کیم یونگ چول» یکی از نزدیکترین دستیاران رهبر کره شمالی، «ی یونگ هو» وزیر خارجه کره شمالی و «ری سو یونگ» وزیر خارجه کره شمالی در سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۶ همراه «کیم جونگ اون» بودند. این دیدار و ادامهاش بسیار پر سر-و-صدا بود، چرا که دیدار «ترامپ» و رهبر کره شمالی نخستین دیدار سران دو کشور پس از پایان جنگ کره در سال ۱۹۵۳ بود.
اما نتیجه این همه تبلیغ مذاکرات چه بود؟ در روز جمعه ۲۲ ژوئن ۲۰۱۸ (1 تیر 1397) و درحالیکه تنها ده روز از نشست دونالد «ترامپ» و «اون» گذشته بود، رئیسجمهور آمریکا، با صدور یک فرمان اجرایی حالت فوقالعاده ملی در خصوص کره شمالی و تحریمهای اقتصادی علیه پیونگ یانگ را به مدت یک سال دیگر تمدید کرد. در واقع تنها نتیجه ملموسی که کره از مذاکرات گرفت همین بود. اما سال 2019، سال واکنشهای تند و تیز کره به این خیرهسریهای آمریکا بود. کره شمالی ابتدا ضربالاجلی برای آمریکا تعیین کرد که تا پایان سال 2019 پیشنهاد «واقعی» و «کارآمدی» ارائه دهد که مذاکرات را نجات دهد (البته هیچ پیشنهادی نیامد). سال 2019 میلادی پایان یافت و امیدها برای نتیجه بخش بودنِ مذاکرات هستهای بین آمریکا و کره شمالی نیز با آن پایان گرفت. با توجه به تمام این گفتهها، منطقی به نظر میرسد که سال 2020 تا 2022 را در امتداد 2019 تفسیر کنیم و سالهای 2020-2022 را سالهای امتداد شکستها برای گفتوگوها بخوانیم.
اما در سالی که گذشت به ویژه پس از ژانویه یعنی در 3 ماه گذشته کره شمالی یک «بیشفعالیِ موشکی»! داشت. تنها ظرف کمتر از سه ماه 9 آزمایش موشکی کرد تا نشان دهد که سال 2022 را طوفانی و توپنده آغاز کرده است. در میان این آزمایشها یک آزمایش خاصتر بود. کره جنوبی گزارش کرد که یکشنبه 10 بهمن 1400 در ساعت ۷ و ۵۲ دقیقه به وقت محلی در سواحل شرقی کره شمالی، بزرگترین آزمایش موشکی پیونگ یانگ، از سال ۲۰۱۷ تا کنون انجام شد. ژاپن، کره جنوبی و آمریکا همگی این پرتاب را که هفتمین آزمایش در یک ماه اخیر بود، محکوم کردند. شورای امنیت ملی کره جنوبی
اعلام کرد که در آزمایش روز یکشنبه یک موشک بالستیک میان برد شلیک شده که بزرگترین آزمایش موشکی از نوامبر ۲۰۱۷ است. مقامات ژاپن و کره جنوبی تخمین زدند که این موشک به ارتفاع ۲ هزار کیلومتری رسیده و به مدت ۳۰ دقیقه تا فاصله ۸۰۰ کیلومتری پرواز کرده و در دریای ژاپن فرود آمده است. «مون جائه این»، رئیسجمهور کره جنوبی پس از آزمایش آن روز گفت که «آخرین آزمایشهای موشکی یادآور تشدید تنشها در سال ۲۰۱۷ است، زمانی که کره شمالی چندین آزمایش هستهای انجام داد و بزرگترین موشکهای خود را پرتاب کرد که برخی از آنها که بر فراز ژاپن پرواز کردند.» به گزارش خبرگزاری یونهاپ کره جنوبی این موشک شبیه موشک هواسونگ-۱۲ است که کره شمالی در سال ۲۰۱۷ آزمایش کرد. این یعنی شرایط به وضعیت پیش از سال 2018 رسیده است!
سازمان ملل متحد، کره شمالی را از آزمایش موشکهای بالستیک و تسلیحات هستهای منع کرده و این کشور تحت تحریمهای شدیدی قرار دارد. اما این کشور آسیای شرقی مرتبا از این ممنوعیت سرپیچی میکند و کیم جونگ اون، رهبر این کشور قول داده است که تسلیحات دفاعی کشورش را تقویت کند. موشکهای آزمایششده در این چند ماه اخیر نشان داد کره شمالی در حال توسعه فناوری خود میباشد و میتواند سامانههای دفاع موشکی پرهزینه و پیچیدهای را که آمریکا و ژاپن در سراسر این منطقه مستقر کردهاند، شکست دهد.
ابوظبی و دوبی
زیر حملات پهپادی انصارالله
محمدرضا مرادی
سال 1400 برای یمن و انقلابیون این کشور سالی موفقیتآمیز در عرصه میدانی بود. انصارالله یمن طی دو مرحله امارت را هدف حملات موشکی و پهپادی قرار داد. در مرحله اول روز دوشنبه
27 دی ماه طی عملیات «طوفان یمن1» منطقه المصفح در ابوظبی و فرودگاه بینالمللی ابوظبی هدف حملات قرار گرفت. یک هفته بعد طی عملیات «طوفان یمن2» بار دیگر دیگر ابوظبی و دوبی هدف حملات پهپادی و موشکی قرار گرفت. این حملات از چند زاویه مهم قابل بررسی است.
انصارالله از سال 2015 که جنگ یمن شروع شد در کنار عربستان وارد این جنگ شد. به دلیل تلفات بالا امارات سال 2019 اعلام کرد که سربازان خود را از جنگ یمن خارج کرده و به «مشارکت فعال» خود در یمن پایان خواهد داد. طی این مدت انصارالله بارها به امارات فرصت عقبنشینی و کنارهگیری از جنگ یمن را داد. اما امارات به توصیههای انقلابیون یمن توجه نکرد و بار دیگر در جنایت علیه یمن در کنار آلسعود ایستاد. این مسئله باعث شد تا حملات علیه امارات از سر گرفته شود.
این حملات پیامدهای مهمی برای امارت به دنبال داشت. در درجه اول این حملات مهر بطلانی بر ایده امنیت وارداتی امارات بود. امارات به دلایل مساحت کم وجمعیت بومی اندک در کنار نیروی نظامی ضعیف، توانایی تامین امنیت خود را به تنهایی ندارد. بنابراین این کشور خود را زیر چتر امنیتی آمریکا قرار داده است. اما این چتر امنیتی مانع از حملات انصارالله به ابوظبی در چند سال گذشته نشد و در نهایت نیز امارات با هدف تضمین امنیت بیشتر در خیانتی آشکار به مسئله فلسطین، سال گذشته توافق آبراهام را برای عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی امضا کرد.
امارات از این اقدام به دنبال دریافت جنگندههای پیشرفته آمریکایی و ایجاد نوعی تعهد از جانب اسرائیل و آمریکا برای تامین امنیت ابوظبی بود. اما حمله اخیر به ابوظبی مهر بطلانی بر تمام این تصورات امارات بود. در واقع انصارالله با حمله به ابوظبی نشان داد که امنیت کالایی وارداتی و خریدنی نیست و آمریکا توان تامین این کالا را برای امارات ندارد. این بزرگترین پیام استراتژیک حمله امارات به ابوظبی به شمار میرود. در واقع امارات تمام اقداماتی که باعث جلب نظر آمریکا و لابی صهیونیست برای تضمین امنیت ابوظبی شود را انجام داد اما در نهایت در برابر پهپادهای انصارالله تنها ماند.
از سوی دیگر عملیات انصارالله شوک بزرگ به سرمایهگذاران خارجی بود. امارات کشوری است که به مکانی برای جذب ورود سرمایهگذاران خارجی و شرکتهای معتبر دنیا شناخته میشود. این وضعیت تا زمانی تداوم خواهد داشت که امنیت امارات برقرار باشد. در دنیای اقتصاد مهمترین ویژگی سرمایه راترسو بودن معرفی کردهاند. چرا که سرمایهگذار در صورتی که امنیت وجود نداشته باشد قطعا سرمایه خود را به نقاط امن انتقال خواهد داد.
در واقع حملات اخیر انصارالله به ابوظبی میتواند همان کابوسی که برای عربستان ایجاد شد را برای امارت نیز رقم بزند. اخیرا وال استریت ژورنال گزارش داد که سرمایهگذاران خارجی به تدریج در حال خارج شدن از عربستان هستند و میزان سرمایهگذاری خارجی نسبت به یک دهه قبل در عربستان 70 درصد کاهش یافته است. عضو دفتر سیاسی انصارالله ضمن اعلام اینکه عملیات علیه امارات ادامه دارد، به سرمایهگذاران توصیه کرد که دیگر در این کشور سرمایهگذاری نکنند زیرا امارات به صحنه نبرد تبدیل شده است و ارزش دارایی آنها به
صفر میرسد.
علاوه بر این حملات انقلابیون یمن به امارات باعث هراس در تلآویو شد. انصارالله بارها اعلام کرده در صورتی که به این نتیجه برسد که رژیم صهیونیستی بهصورت مستقیم در جنگ یمن مشارکت دارد این رژیم نیز به بانک اهداف برای حمله اضافه خواهد شد. اخیرا روزنامه هاآرتص اسرائیل اعلام کرد که بعد از ابوظبی نوبت به بنادر اسرائیل از جمله «ایلات» خواهد رسید تا هدف حملات انصارالله قرار بگیرد. در شرایط کنونی این بزرگترین هراس برای رژیم صهیونیستی خواهد بود. چرا که این رژیم در کنار مشکلات و چالشهای داخلی از جانب گروههای فلسطین، حزبالله و دیگر گروههای مقاومت مورد تهدید روزافزون است. حال اگر انصارالله بهصورت عملی این تهدید را اجرایی کند معادلات نبرد با این رژیم دچار تغییرات اساسی خواهد شد و صحنه نبردی جدید در برابر اسرائیل باز خواهد شد که بعید است توانایی مقابله با آن را داشته باشد.
از سوی دیگر روز پنجشنبه انقابیون یمن در قالب عملیات نخست شکست محاصره یمن با 9 پهپاد تاسیسات نفتی آرامکو را هدف قرار دادند. علاوه بر این انقلابیون یمن با آزادسازی مناطق مختلفی از مارب ائتلاف سعودی را در آستانه شکست نهایی قرار دادهاند. در کل انقلابیون یمن در یک سال گذشته موفق شدند که شکستهای زیادی را بر ائتلاف سعودی تحمیل کنند.
تکیه بر بـاد
سیدمحمد امینآبادی
سالی که گذشت سال عبرتها برای متحدین آمریکا بود. در این سال دو دولت یکی در غرب آسیا و دیگری در شرق اروپا طعم تلخ فروپاشی و جنگ را چشیدند. دولت آمریکایی اشرف غنی در افغانستان مرداد ماه گذشته سقوط کرد و آمریکا بعد از 20 سال از اشغال این کشور و کشتار دهها هزار نفر و نابودی تمامی زیرساختهای این کشور مجبور به فرار شد. اسفندماه 1400 نیز در شرق اروپا اوکراین متحد آمریکا هدف حمله روسیه قرار گرفت. به گفته زلنسکی رئیسجمهور این کشور همه متحدین غربی این کشور کیف را مقابل روسیه تنها گذاشتند و تنها از دور به تماشای نابودی این کشور نشستند.
فرار بزرگ از کابل
روز یکشنبه (24 مرداد 1400) صفحه دیگری در تاریخ پر فراز و نشیب افغانستان باز شد. در این روز پس از پیشرویهای سریع گروه طالبان و سقوط اکثر ولایتهای این کشور، «اشرف غنی» رئیسجمهور به همراه شماری از مقامات این کشور فرار کرد و عنوان رئیسجمهور سابق را به خود گرفت و همزمان نیروهای طالبان نیز وارد کابل پایتخت شدند. به دنبال آن نیز نیروهای آمریکایی سراسیمه از کابل فرار کردند و بدینترتیب ارتش و دولتی که آمریکا طی 20 سال گذشته و پس از اشغال این کشور میلیاردها دلار برای آن هزینه کرده بود بدون کوچکترین مقاومتی فروپاشید. جوبایدن رئیسجمهور آمریکا 18 تیرماه 1400 در یک کنفرانس مطبوعاتی وقتی از وی درباره احتمال سقوط کابل به دست طالبان پرسیده شد؛ با اطمینان گفته بود: «ما ارتش ۳۰۰ هزار نفری مجهز با یک نیروی هوایی قدرتمند مدرن برای افغانستان ساخته ایم که به خوبی قادرند بر ۷۵ هزار نیروی طالبان پیروز شوند. من به ارتش افغانستان که کارآزمودهتر، مجهزتر و شایستهتر در جنگ است اعتماد دارم. دولت و ارتش افغانستان فرو نخواهد پاشید. بسیار بعید است که طالبان بر افغانستان مسلط شود، دولت کنونی حفظ خواهد شد». ارتشی که بایدن با اطمینان مدعی بود فرو نمیپاشد؛ روز یکشنبه(24 مرداد) با سقوط کابل به دست طالبان بهطور کامل فروپاشید و کوچکترین مقاومتی نیز از آن دیده نشد.
از افغانستان تا ویتنام
موقع فرار آمریکا از کابل شیوه برخورد این کشور با افغانهایی که با ارتش آمریکا طی 20 سال گذشته همکاری کرده بودند به مهمترین درس عبرت برای تمام کسانی تبدیل شد که دلخوش به حمایتهای آمریکا دارند. تصاویری که روز دوشنبه(25 مرداد 1400) از لحظات برخاستن یک فروند هواپیمای باری ارتش آمریکا از باند فرودگاه کابل، در شبکههای اجتماعی منتشر شد به یکی از نمادهای خروج نظامیان آمریکا از افغانستان تبدیل شد. در این تصاویر هزاران نفر که بسیاری از آنها بهعنوان مترجم و دستیار به نیروهای آمریکایی کمک کرده بودند در کنار هواپیمای نیروی هوایی در حال دویدن بودند. گروهی از آنها نیز به بدنه و چرخهای هواپیمای در حال حرکت آویزان شده بودند. بنا به گزارشها دقایقی پس از برخاستن هواپیما از فرودگاه کابل دستکم سه نفر از بدنه و چرخهای هواپیما سقوط کردند و جان باختند. در تصاویری که لحظاتی پس از برخاستن هواپیما به ثبت رسیده است سقوط آنها دیده میشود. از سوی دیگر روزنامه «واشنگتنپست» و پایگاه اینترنتی «پولیتیکو» به نقل از منابع خود گزارش دادند که هنگام فرود هواپیما در چرخ آن «بقایای انسانی» کشف شد. «عبدالباری عطوان» نویسنده سرشناس عرب و سر دبیر روزنامه الرای الیوم نیز در اینباره نوشت: «آسمان کابل پر از بالگردهای عظیمیبود که دیپلماتها و اتباع آمریکایی را (۲۴۰۰ دیپلمات در سفارت آمریکا) منتقل میکردند، اما هیچکس برای انتقال فرماندهان ارتش و سیاستمداران افغانستان وجود نداشت و آنها را رها کردند تا با سرنوشت سخت خود مواجه شوند. همان صحنهای که پس از شکست آمریکا در سایگون، پایتخت ویتنام رخ داد، دیدیم که در کل روز در کابل تکرار شد و ترافیک در یک جهت به سمت فرودگاه در جستوجوی هواپیمایی برای فرار به خارج پس از کنترل طالبان بر تمامی گذرگاههای مرزی بود. اما تعداد هواپیماها محدود است و هواپیماهای موجود نیز به افراد سفید پوست اروپایی- آمریکایی یا کسانی که ملیت این کشورها را دارند اختصاص داده شد». کانال ۱۳ تلویزیون رژیم صهیونیستی نیز در این خصوص گزارش داد «خروج نظامیان آمریکایی از افغانستان و رها کردن کسانی که با آنها در افغانستان همکاری میکردند، برای تمام متحدان آمریکا در خاورمیانه وحشتناک و رعبآور است. این خبر بدی برای اسرائیل است، بیایید به این حقیقت عادت کنیم ممکن است در برابر ایران تنها باشیم. برای این دولت (آمریکا) این موضوع مهم نیست. این اتفاق بسیار سختی است و باید ما را نگران کند». کانال ۱۲ تلویزیون رژیم صهیونیستی هم اعلام کرد: «آمریکا
۸۸ میلیارد دلار در طول ۲۰ سال برای ارتش افغانستان خرج کرد، این یک داستان وحشتناک است. همه این پولها ظرف یک ماه از بین رفت. این یک نمونه و نماد است که نیروهای ضد آمریکا در منطقه به آن اشاره میکنند، هر کسی که به آمریکا تکیه کند عاقبتش این است، خودش را تنها و در معرض انتقام از طرفی مانند طالبان مییابد». «کلیف مِی» مدیر بنیاد دفاع از دموکراسیها در اینباره گفت: «از دید دشمنان ما، این اقدام بدین معنا است که ایالات متحده قابل شکست دادن است. در واقع اگر طالبان میتوانند آن را شکست دهند، واقعاًً چه کسی نمیتواند؟ از دید یک دشمن ما بیدفاعیم و از دید یک متحد، مایه عبرت هستیم». «دیوید بارنو» ژنرال بازنشسته و استاد مطالعات راهبردی دانشگاه جانهاپکینز آمریکا نیز در اینباره گفت: «اتفاقات کابل این باور خطرناک را ترویج میکند که قدرت نظامی و اراده سیاسی آمریکا در دفاع از دوستان و متحدانش در حال کمرنگ شدن هستند».
رفتن به چاه با طناب آمریکا
اوکراین نیز با داستان دیگری به سرنوشت افغانستان دچار شد. بامداد پنجشنبه (5 اسفند 1400) به وقت مسکو، پوتین فرمان حمله سراسری را به اوکراین صادر کرد. متأسفانه این جنگ علیرغم تمامی مذاکرات و میانجیگریها بین دو طرف همچنان ادامه دارد و تاکنون بیش از دو میلیون نفر آواره شده و هزاران نفر نیز کشته و زخمی شدهاند. در مورد ریشههای این جنگ و دلایل داخلی، منطقهای و بینالمللی آن طی سه هفته اخیر تحلیلهای متفاوت و متنوعی از سوی پژوهشگران صورت گرفته است. اما نکته بسیار مهمی که درباره این جنگ وجود دارد درس عبرتی است که از آن میتوان گرفت. به باور کارشناسان مهمترین درس عبرت این جنگ برای متحدین آمریکا در مناطق مختلف جهان این بود که با طناب آمریکا به چاه نروند. سال 2014 بعد از انقلاب رنگی غربگران در اوکراین، اروپا و آمریکا شروع کردند به تحریک دولت اوکراین برای پیوستن به ناتو. نظریه پردازان رئالیسم در آمریکا مثل «مرشایمر» و «استفان والت» همان زمان هشدار دادند که ادامه تحریک اوکراین برای عضویت در ناتو با واکنش شدید پوتین مواجه خواهد شد. «جان مرشایمر» نظریه پرداز برجسته رئالیسم تهاجمی 8 سال با پیشبینی این روزها نوشت: «چرا بحران اوکراین حاصل خطای غرب است. توهمات لیبرالی جهان غرب موجب تحریک پوتین شد. غرب میبایست بیطرفی اوکراین را حفظ میکرد و آن کشور را بهعنوان منطقهای حائل بین خود با روسیه به رسمیت میشناخت و امکان میداد اوکراینیها ضمن انتخاب خود، توان مصالحه و سازش با روسیه را حفظ کنند. اما جهان غرب به آنها القاء میکرد که شما سرانجام در ما ادغام خواهید شد و روسها سرانجام شکست خواهند خورد.... ما با این القائات، آنها را به سوی عدم مصالحه با روسیه و اتخاذ سیاستهای تند راندیم و سرانجام موجب تحریک روسیه و بحران حاضر شدیم.» مرشایمر رفتار غرب در اوکراین را به آن تشبیه میکند که اگر چین در کنار سرمایهگذاری در کانادا، به تحریک این کشور به تقابل با آمریکا روی آورد؛ آمریکا چگونه برخورد خواهد کرد؟«استفان والت» نیز در سال 2015 با ادبیات دیگری با هشداری مشابه به نقد سیاستهای اوباما در اوکراین پرداخت و پیشبینی کرد:«تلاش برای ورود اوکراین به مجموعه غرب، به ناچار با واکنش شدید مسکو مواجه خواهد شد. سرنوشت اوکراین برای روسیه بیشتر از آمریکا اهمیت دارد و ولادیمیر پوتین نشان داده است که آمادگی دارد تا آسیب بزرگی به اوکراین وارد کند تا مانع همسویی آن با غرب شود».
زلنسکی: اوکراین تنها ماند
حملات گسترده زمینی، هوایی و دریایی روسیه به اوکراین همانطور که انتظار میرفت تنها واکنشی را که از سوی متحدین غربی اوکراین(اروپا و آمریکا) به دنبال داشت محکومیت زبانی، برگزاری نشست و تحریمهای اقتصادی و سیاسی گسترده بود و غرب حاضر نشد برای دفاع از متحد خود دست به سلاح شود. نابودی زیرساختهای اوکراین و عدم واکنش متحدین غربی کیف صدای «زلنسکی» رئیسجمهور این کشور را نیز درآورد. رئیسجمهوری اوکراین در یک پیام ویدئویی در این زمینه گفت که قدرتهای جهانی اوکراین را در جنگ مقابل روسیه تنها گذاشتهاند. وی با ناکافی دانستن تحریمهای اعلام شده از سوی آمریکا و اتحادیه اروپا علیه مسکو گفت: «آیا روسیه با تحریمها متقاعد شد که دست از حمله بردارد؟ امروز از ۲۷ رهبر اروپا پرسیدم که آیا اوکراین عضو ناتو خواهد بود یا نه؟ مستقیم پرسیدم. همه میترسند. آنها پاسخ نمیدهند.» «ولودیمیر زلنسکی» در اظهاراتی که بهنظر میرسید به آمریکا اشاره دارد، گفت:«امروز صبح، ما به تنهایی از کشور خود دفاع میکنیم. درست مثل دیروز، قدرتمندترین کشور جهان از دور به آن نگاه میکرد».زلنسکی همچنین با بیان اینکه جهان همچنان آنچه را که در حال وقوع است از دور تماشا میکند، گفت: «اوکراین تنها ماند، روسیه تحت تأثیر تحریمهای جدید قرار نگرفت».
امنیت قابل معامله نیست
درس عبرت دیگری که میتوان از بحران اوکراین گرفت این است که امنیت قابل معامله نیست. طبق معاهده «بوداپست» که در 5 دسامبر 1994 (14 آذر 1373) امضا شده بود اروپا، آمریکا و روسیه به اوکراین وعده دادند در مقابل خلع سلاح هستهای امنیت این کشور تضمین خواهد شد. اوکراین به این تعهد خود به طور کامل عمل کرد اما اروپا، آمریکا و روسیه هیچگاه به تضمیمنهای داده شده خود عمل نکردند.«یوری کاستنکو» سیاستمدار معروف اوکراینی در کتاب «اوکراین و خلع سلاح هستهای» در اینباره مینویسد: «همه ما (اوکراینیها) فریب خوردیم و برای آن معاهده دست زدیم، بنابراین همه ما مقصریم. خلع سلاح هستهای با توافق و کف و سوت ملت اوکراین و با حمایت رسانهای و تبلیغاتی انجام شد. اما اکنون مشخص شده که آن ارزیابیها کاملاً اشتباه بوده است. گویی اوکراین، عراق دوم شده که نظام آن با تهاجمیبینالمللی سرنگون شد و در حال حاضر به سمت تکهتکه شدن و غرق شدن در بحرانهای گوناگون پیش میرود» تقریباً اکثر نظریه پردازان رئالیسم در روابط بینالملل معتقدند که هیچ کشوری نباید امنیت استقلال و حاکمیت خود را به سایر دولتها گره بزند. به دلیل ماهیت آنارشیک نظام بینالملل، کشورها هرگز نمیتوانند از مقاصد کشورهای دیگر مطمئن شوند. بهویژه، هیچ کشوری نمیتواند مطمئن باشد که کشور دیگری، از توانمندی نظامی خود علیه آن کشور استفاده نخواهد کرد. دراین میان نیز اساسیترین انگیزهای که دولتها را به حرکت در میآورد انگیزه بقا است. از نظر رئالیستها نظام بینالملل میدان مبارزه برای کسب قدرت، فرصتها و امتیازات است و اعتماد در آن جایی ندارد. بنابراین رقابت امنیتی بیرحمانه همواره در آن وجود دارد و احتمال جنگ نیز همواره وجود دارد. در این وضعیت که اعتمادی وجود ندارد و احتمال جنگ نیز محتمل است کشورها در صورت بروز جنگ غیر از تواناییهای خود به هیچ کشور دیگری نباید اعتماد و اطمینان داشته باشند چرا که در صورت بروز بحران و جنگ این احتمال وجود دارد که متحدین کشور مورد تهاجم را تنها بگذارند. بنابراین نه تنها کشورها به قول و وعدههای متحدین خود در این زمینه نباید اعتماد کنند بلکه به لحاظ نظامی نیز تا جایی که میتوانند خود را قوی کنند تا در زمان بروز جنگ بتوانند از قابلیتهای نظامی خود استفاده کنند.رها شدن توسط متحدین در زمان بروز بحران و جنگ در طول تاریخ بارها اتفاق افتاده و اوکراین نیز جدیدترین مورد آن است و البته آخرین مورد آن نیز نخواهد بود.
انتخابات پرحاشیه پارلمانی عراق
مهمترین رویداد سیاسی در عراق در سالی که گذشت انتخابات پارلمان این کشور بود. سیستم سیاسی عراق پارلمانی است، از این رو این انتخابات مهمترین رویداد سیاسی در عراق است. ۳۲۹ کرسی پارلمان عراق به طور کلی میان احزاب و ائتلافهای شیعی، سنی و کُرد تقسیم خواهد شد و برخی از کرسیها نیز به افراد احزاب مستقل که شمار آنها زیاد نیست، خواهد رسید. رهبران سیاسی عراق بر اساس یک قانون نانوشته، پستهای کلیدی کشور شامل نخستوزیری، ریاستجمهوری و رئیس پارلمان را بین طوایف قومی و مذهبی بزرگ این کشور تقسیم کردهاند بهنحوی که نخستوزیری برای شیعیان، ریاستجمهوری در اختیار کُردها و ریاست پارلمان با اهل سنت است. مطابق قانون، ۸۳ کرسی معادل ۲۵ درصد از مجموع کل کرسیهای پارلمان عراق به زنان و ۹ کرسی نیز به اقلیتهای این کشور شامل مسیحیان، شبکها، صائبین، ایزدیها و کردهای فیلی اختصاص یافته است.
اما مهمتر موضوع رقابتهای پساانتخاباتی بین اعضای پارلمان است که منجر به گزینش نخست وزیر این کشور میشود؛ حتی میتوان گفت این رقابتها اهمیتی بیشتر از رقابتهای پیش از انتخابات دارد. پس از برگزاری انتخابات، مهمترین موضوع تشکیل «کتله اکبر» یا فراکسیون بزرگتر است که با حمایت
50 درصد به علاوه یک نماینده یعنی 165 نماینده پارلمان شکل میگیرد و هیچ ائتلافی نیز نمیتواند به تنهایی این تعداد کرسی را به دست آورد. کتله اکبر فرصت معرفی نخستوزیر و تشکیل کابینه را خواهد داشت.
احزاب بزرگ شیعه که در دو دهه گذشته دولت را در دست داشتند، با توجه به نفوذ سیاسیشان و اکثریت شیعه در عراق، همواره شانس بالایی برای پیروزی دارند. گروههای مهم سیاسی شیعه در این انتخابات عبارتند از: ائتلاف سائرون به رهبری مقتدی صدر؛ ائتلاف فتح به رهبری هادی عامری؛ ائتلاف نیروهای دولت ملی به رهبری حیدرعبادی و عمار حکیم و همچنین ائتلاف دولت قانون وابسته به حزب دعوه، به رهبری نوری مالکی. اما احزاب سنی شاملِ ائتلاف تقدم به رهبری محمد حلبوسی رئیس مجلس عراق و ائتلاف عزم به رهبری خمیس خنجر تجارتپیشه معروف عراقی است. اقلیم کردستان در شمال عراق که از سال ۱۹۹۱ عملاً خودگردان بوده و طبق قانون اساسی ۲۰۰۵ رسماً خودمختار است، از حزبهای ائتلاف کردستان متشکل از اتحاد میهنی کردستان و جنبش تغییر، حزب دمکرات کردستان به رهبری مسعود بارزانی رئیس اقلیم کردستان و جنبش امتداد به رهبری علا رکابی از رهبران اعتراضهای شهر ناصریه تشکیل شده است. البته این احزاب و ائتلافها چه بسا «دولتِ مستعجل» باشند و تغییر شکل دهند که سپهر سیاسی عراق فضایی نظامنایافته دارد.
باری، انتخابات همراه باحاشیه و اعتراض عراق یکشنبه 18 مهر برگزار شد و با اعلام اولیه نتایج، اعتراضها نیز آغاز و شائبههایی نسبت به صحت این انتخابات از طرف گروههای مختلف از جمله مقاومت عراق مطرح شد. حتی صحبت از دستکاری انتخابات توسط کشورهای خارجی چون انگلیس، آمریکا و امارات نیز به میان آمد. اعتراض هم در سطح احزاب و نخبگان سیاسی و هم در سطح مردمی گاهی به شکل تظاهرات ادامه داشت تا اینکه روز جمعه 14 آبان اعتراضات مردمی بالا گرفت و با برخورد خشن نیروهای امنیتی به خشونت کشیده شد و حدود 4 کشته و 200 زخمی بر جا گذاشت.
عراق در این التهاب بود که ناگهان اتفاقی تمام ذهنها را از این وقایع مهم منحرف کرد: «ماجرای ترور نافرجام نخستوزیر عراق»؛ طوری که آن مسائل دیگر به حاشیه رفت. اما باز مردم معترض به خیابانها آمدند و این تظاهرات چند هفته بعد از آن نیز ادامه داشت. این معترضان در شهرهای عراق و به ویژه منطقه «الخضراء» (سبز) بغداد تجمع میکردند و علیه «تقلب» و «دستکاری» در انتخابات پارلمانی اخیر شعار میدادند. معترضان در برابر دفتر کمیساریای عالی انتخابات تجمع و تحصن میکردند و شعارهایی علیه آمریکا، امارات و «جنین پلاسخارت»، نماینده ویژه سازمان ملل در امور عراق سرداده و آنها را به دستکاری در نتایج انتخابات متهم میکردند. اما در نهایت دادگاه فدرال عراق حکم نهایی را صادر کرد نتیجه انتخابات را پذیرفت . حکم به صحت آن داد. دادگاه فدرال نتایج انتخاباتی را تأیید کرد ک جریان صدر به رهبری «مقتدی الصدر» در صدر آن است و افراد مستقل با ۳۸ کرسی، ائتلاف تقدم به ریاست «محمد الحلبوسی» با ۳۸ کرسی، ائتلاف دولة القانون به ریاست «نوری المالکی» با ۳۵ کرسی در ردههای بعدی هستند.
اما چنان که گفته شد اصل ماجرا پس از انتخابات است که هنوز تا لحظه این خبر گروههای مختلف شیعی به هیچ توافقی نرسیدهاند، از یک سو چهارچوب هماهنگی شیعیان شامل تمام گروههای شیعه و از سوی دیگر جریان صدر به عنوان جریانی جدا از بیت شیعه هر کدام ساز خود را میزنند و نتوانستهاند به توافقی برسند.
عملیاتی که
حذف نتانیاهو از قدرت را کلید زد
گروههای مقاومت غزه از دوشنبه 20 اردیبهشت 1400حملات راکتی و موشکی خود به سرزمینهای اشغالی را شروع کردند. در این عملیات رژیم صهیونیستی به نوار غزه حمله و بیش از 240 نفر را به شهادت رساند. مقاومت فلسطین هم با شلیک 4000 موشک به سمت سرزمینهای اشغالی باعث فرار 75 درصد از ساکنان سرزمینهای اشغالی به پناهگاه شدند. در نهایت نیز اسرائیل با آتشبس پیشنهادی مصر موافقت کرد پس از 11 روز اسرائیل تن به شکست داد.
به دنبال پذیرش آتش بس، مقامات و رسانههای صهیونیستی به صراحت اعلام کردند که اسرائیل بازنده این جنگ بوده است. روزنامه صهیونیستی «هاآرتص» گفته که تجاوز فعلی اسرائیل علیه غزه تحت محاصره به لحاظ برنامهریزی و آمادگی بدترین عملیات نظامی رژیم صهیونیستی تاکنون بوده است. سران احزاب و نمایندگان پارلمان رژیم صهیونیستی (کنست) نتانیاهو و ارتش این رژیم را به علت پذیرش آتشبس زیر بار انتقادات شدید قرار داده و گفتند که آتشبس «ننگی برای اسرائیل» و «ضربهای به توان بازدارندگی» این رژیم است. در نهایت این شکست باعث ناکامی نتانیاهو از تکرار دوران نخستوزیری خود شد و نفتالی بنت به عنوان نخستوزیر جدید رژیم صهیونیستی معرفی شد.
عملیات سیفالقدس در حالی از روز دوشنبه 20 اردیبهشت شروع شد که دو عامل مهم باعث شده بود گروههای مقاومت هشدارهای زیادی به اسرائیل دهند و در نهایت بیتوجهی تلآویو به این هشدارها باعث شروع این عملیات شد. در درجه اول ممانعت نظامیان صهیونیست در ورود نمازگزاران فلسطینی به مسجدالاقصی به درگیریهای گستردهای منجر شد که در نهایت با عقبنشینی صهیونیستها همراه شد. در ادامه نیز تصمیم این رژیم به مصادره برخی از خانههای مردم فلسطین در محله شیخ جراح در قدس و آواره کردن 500 نفر به درگیریهای گستردهای منجر شده است.
عملیات سیفالقدس با حملات دیگر تفاوتهایی داشت. این سومین جنگ میان مقاومت فلسطین و اسرائیل از اکتبر 2018 بود. اسرائیل اکتبر 2018 به باریکه غزه حمله کرد و پس از 4 روز مجبور به پذیرش آتشبس شد و همین موضوع نیز به خروج آویگدور لیبرمن از کابینه بنیامین نتانیاهو و فروپاشی کابینه و آغاز دور تکراری برگزاری انتخاباتهای پارلمانی در اسرائیل شد. دومین جنگ در ماه می2019 رخ داد و بار دیگر ارتش اسرائیل به باریکه غزه حمله کرد که پس از دو روز مجبور به پذیرش آتشبس شد. در نهایت در ماه می2021 جنگ سوم شکل گرفت.
در عملیات سیفالقدس، حمله به قدس برای نخستین بار بود که صورت گرفت. پیش از این شهرها و شهرکهای دیگر رژیم صهیونیستی هدف حملات موشکی قرار میگرفت و حمله به قدس نشاندهنده افزایش دقت موشکهای مقاومت فلسطین است. در عملیات سیفالقدس شاهد افزایش دقت و برد موشکهای مقاومت بودیم. حومه شهر ایلات در جنوبیترین نقطه اسرائیل برای نخستین بار هدف حمله راکتی قرار گرفت. در عملیات سیفالقدس از چند موشک مهم مانند قاسم و عیاش با برد 250 کیلومتر رونمایی شد. حملات به سرزمینهای اشغالی همچنین باعث درگیری بین عربهای ساکن سرزمینهای اشغالی با صهیونیستها شد. آیلت شاکد نماینده راستگرای پارلمان و وزیر سابق دادگستری رژیم صهیونیستی در صفحه توئیتر خود نوشت که پلیس این رژیم در شهرهایی که صحنه درگیری فلسطینیها و صهیونیستهاست، به نوعی تسلیم شده و کاری نمیتواند بکند. یکی دیگر از مهم ترین ویژگیهای عملیات سیفالقدس این بود که این بار شاخه نظامی جنبش فتح در کرانه باختری اعلام جنگ کرد. کرانه باختری در صورتی که تبدیل به میدان نبرد نظامی با رژیم صهیونیستی شود کابوس بزرگی برای این رژیم به وجود خواهد آمد. هراس از موشکهای مقاومت که نسبت به جنگهای قبلی دقت بیشتر پیدا کردهاند باعث هجوم ساکنان سرزمینهای اشغالی به پناهگاهها شد. منابع رژیم صهیونیستی شمار صهیونیستهایی که در پناهگاه به میبردند را 6 میلیون اعلام کرد.
در واقع گروههای مقاومت در سال 1400 توانستند همانند سالهای گذشته شکستی سخت بر رژیم صهیونیستی وارد کنند و حتی وعده تکرار عملیات سیفالقدس را نیز دادهاند.