کد خبر: ۲۳۸۶۹۰
تاریخ انتشار : ۲۵ اسفند ۱۴۰۰ - ۲۰:۵۲

مدیریت جدید به مهم‌ترین نیاز ورزش توجه کند!

 
 
سرویس ورزشی-
 با بررسی رویدادها و اتفاقات ورزش ایران در سالی که آخرین روزهای آن را سپری می‌کنیم- مثل تقریبا همه سال‌های گذشته- به این نتیجه می‌رسیم که فراتر از نتایج تلخ وشیرین ورزش و ورزشکاران‌، خیلی از کارهای اساسی‌، انجام نشده و روی زمین مانده و خلاصه ورزش ایران برای حرکت در مسیر مطلوب و رسیدن به جایگاه حقه خود خیلی کار دارد.
 ورزش ایران در سال گذشته در بزرگترین میدان و معتبرترین گردهمایی ورزش جهان یعنی المپیک (و این بار در توکیوی ژاپن) شرکت کرد و نتایجی تقریبا درحد انتظار- با توجه به وضعیت موجود و واقعیت‌ها- به دست آورد. ورزشکاران پارالمپیکی ما نیز مثل دوره‌های قبل حضوری موفق داشتند و با کسب نتایج خوب و مدال‌های رنگارنگ‌، شاید بیش از هر دوره و مقطع دیگری توجه عمومی و ملی را جلب کرده و به سهم خود دل مردم ورزش دوست ایران را شاد کردند. 
بعضی از رشته‌ها مثل هندبال و فوتبال جواز صعود به مرحله نهایی رقابت‌های جهانی را به دست آوردند‌، کشتی باز هم افتخارآفرین شد و ملی‌پوشان در رقابت‌های جهانی در دو رشته فرنگی و آزاد در حد نام و سابقه کشتی ایران ظاهر شده و کارنامه‌ای به مراتب بهتر از المپیک به نام خود ثبت کردند و... این اتفاقات شیرین و پیروزی‌ها در کنار ناکامی‌ها و شکست‌هایی که در ذات و طبیعت ورزش است‌، داستانی است که همیشه وهر ساله با کمی اختلاف و بالا و پایین شدن عددی و کمی‌، برای ورزش رخ می‌دهد و حتما در سال پیش رو هم که ورزش ایران در میادین جهانی یا قاره‌ای مثل بازی‌های آسیایی شرکت می‌کند‌، باز اتفاق خواهد افتاد، اما این نتایج تقریبا مشابه و این روند تکراری وهمچنین اتفاقاتی که در متن و حاشیه ورزش از حیث اجرایی و فنی و مدیریتی و فرهنگی و اخلاقی و... می‌افتد به ما و همه کسانی که گوش شنوا دارند یادآوری می‌کند که ورزش ایران ظرفیت بالقوه و توانایی‌های ذاتی فراوان دارد و آنچه امروز در مشت آن است چیزی در حد «کف» و «حداقل» این ظرفیت‌ها و توانایی‌هاست. 
 بنابراین برای اینکه توانایی ذاتی و ظرفیت‌های بالقوه ورزش به عینیت و فعلیت تبدیل شود‌، باید یک تحول سراسری و اصلاح واقعی و اساسی صورت بگیرد و این کار‌، پیش و بیش از هرجا باید در عرصه مدیریتی رخ دهد. خوشبختانه در سالی که گذشت باندی که نزدیک به شش سال سکان مدیریت ورزش را به ناحق در دست گرفته بود و با عملکرد غالبا غیر مسئولانه و غلط و گاه حتی به عمد‌، غلط خود یکی از بدترین دوران را از حیث فنی و فرهنگی و... رقم زد و از این رهگذر، ضربات سختی بر پیکر ورزش ما وارد آورد و در زمان مسئولیت‌، خودکامانه رفتار می‌کرد و گوشش هم بدهکار هیچ انتقادی نبود و به هیچ کسی هم پاسخگو نبود و... با پایان کار دولت دوازدهم‌، به ناچار کنار رفت و جای خود را به مدیریتی جدید داد. 
البته ما هم مثل خیلی از اهالی ورزش انتظار داریم دستگاه‌های ناظر و مسئول‌، این آقایان را به طور قانونی وادار به پاسخگویی درباره عملکرد و بهتر بگوییم «ترک‌فعل»‌های مسئولیتی خود کنند و مثلا فقط به این سؤالات پاسخ دهند که طی دوران مدیریت خود چه بر سر دو تیم پرطرفدار این مملکت آوردند و چرا این تیم‌ها از حیث مدیریتی به محله بروبیا تبدیل شده بودند و چرا آقایان مثلا مدیر ورزش‌، مدیریت این تیم‌ها را به نوبت به دوستان و آشنایان و همکاران سابق استانی و هم باندی‌های جناحی و... واگذار می‌کردند و ثبات و آرامش را از آنها گرفته بودند‌، به طوری که بارها (در دوران قبل از کرونا و مثلا ماجرای فراری دادن استراماچونی و... ) 
شاهد شدیدترین اعتراضات و تندترین شعارها و فحاشی روی سکوها و همچنین تجمعات اعتراض‌آمیز طرفداران نگران این تیم‌ها جلوی باشگاه یا حتی مجلس شورای اسلامی بودیم. 
این افرادی که به اشتباه ردای مدیریت را در عرصه ورزش و جوانان به تن کرده بودند باید به ملت پاسخگو باشند که چرا درباره استقلال و پرسپولیس این‌قدر تعلل و دست دست و« ترک فعل» کردند تا سرانجام کنفدراسیون آسیا صلاحیت حرفه‌ای این دو تیم را برای حضور در رقابت‌های باشگاهی تایید نکرد و عدم انجام وظیفه باند حاکم بر ورزش ایران موجب اهانت به این تیم‌ها و جمعیت میلیونی طرفداران آنها و در واقع توهین به کلیت ورزش ایران شد. این افراد باید درباره اهانتی که به ورزش و ورزش دوستان ایرانی شد‌، توضیح دهند و پاسخگو باشند... 
اما از مدیریت جدید که حداقل وزیر آن چهره شناخته‌شده‌ای در ورزش و برای ورزش دوستان ایرانی است انتظار می‌رود با توجه به شناختی که از واقعیات و مشکلات ورزش و همچنین توانایی‌های نهفته آن از حیث انسانی ومادی دارد‌، شجاعانه‌، مدبرانه و با روحیه انقلابی، لااقل آن اقدامات اصلاحی و ضروری را در ورزش و مدیریت ورزش‌، شروع کند. بی‌تعارف و خیلی سرراست بگوییم برای ایجاد تحول و درانداختن طرحی نو برای ورزش به مدیرانی در تراز مرحوم حاج آقا یزدانی خرم احتیاج داریم‌، مدیری با ایمان‌، متوکل‌، خودباور‌، باشخصیت‌، شجاع و دارای انگیزه خدمت و قوه تدبیر و ابتکار که سال گذشته به رحمت ایزدی پیوست. فقط این‌گونه مدیران هستند که می‌توانند تحول و اصلاحات لازم را در ورزش ایران به وجود آورند و حتی مثل کاری که مرحوم یزدانی خرم در والیبال کرد، از به ظاهر «غیرممکن»، « ممکن» بسازند. 
بنابراین با افراد عوضی آمده و بعضا فرصت‌طلب و طمعکار و آقازاده که با «لابی» و سفارش این و آن مقام ذی‌نفوذ و خلاصه راه‌های ناصواب در ارکان و حتی حوزه‌های مدیریتی  ورزش نفوذ کرده‌اند نه تنها کارها سامان نمی‌یابد که سرمایه و انرژی و عمر با ارزش جامعه ورزش هدر هم می‌رود. نمونه آن را اخیرا در ماجرای فوتبال دیدیم که رئیس ‌و مدیران فدراسیونی که از حیث فنی به جام جهانی- به قول خودشان و بعضی از همپالکی‌های «سینمایی» – «سریع‌ترین صعود» را کرده بود‌، به « سریع‌ترین سقوط» گرفتار شدند و هنوز یک سال از شروع ریاست در فدراسیون فوتبال نگذشته حکم عزل و برکناری آنها صادر شد و این یعنی وجود مدیر نااهل و کسی که از جامعه ورزش و مردم ایران شناخت لازم و کافی را ندارد و از مشاوران ناآگاه‌تر از خودش استفاده می‌کند و برابر مسائل اخلاقی و فرهنگی که این ملت روی آن به شدت حساس است‌، حساسیتی ندارد و خطاکاران و توهین کنندگان به حریم تیم ملی و پیراهن مقدس آن را به جای تنبیه‌، نوازش و تشویق هم می‌کند و به غلط تصور می‌کند که صعود به جام جهانی یعنی مجوز قبح‌شکنی فرهنگی و هرهری‌مسلکی و اباحه‌گری اخلاقی و حرمت شکنی و...! به جز ضرر و زیان فنی و فرهنگی و اتلاف وقت گرانبها ثمری ندارد. 
سخن را جمع و کلام را کوتاه کنیم با تاکید براین نکته که ورزش مستعد و پرظرفیت ایران برای بزرگی کردن‌، برای ارتقای جایگاه بین‌المللی و جهانی و بالاخره برای اینکه در شأن و‌اندازه ملت بزرگ ایران باشد نیازمند تحول همه‌جانبه و اصلاحات اساسی است. این نیاز سال‌هاست که احساس می‌شود اما مدیریت‌های قبلی به آن توجه لازم را نداشتند. امیدواریم مدیریت فعلی‌، هر چند در شش ماه گذشته قدم اساسی و مشهودی در این مسیر برنداشته‌، از کنار این نیاز مهم و در واقع مهم‌ترین نیاز ورزش - که انجام آن توقع و انتظار اهالی ورزش هم هست – مانند اسلاف خود بی‌تفاوت نگذرد و لااقل شروع‌کننده اصلاحات در ورزش باشد و گام اول را در این راه بردارد.