kayhan.ir

کد خبر: ۲۳۸۵۰
تاریخ انتشار : ۲۱ شهريور ۱۳۹۳ - ۲۰:۰۹

این ربا بر اساس قرار داد گرفته می شود!

نظم کنونی جهان تاکنون دست مایه نوشتارهای زیادی شده است ، گروهی نظم فعلی را تنها راه زندگی مسالمت آمیز بشر در کنار هم می دانند و منتقدان این نظم را تحت عنوان یاغی بررسی و معتقد به سرکوب شدید آن ها هستند و گروهی دیگر نیز با استناد به دلایل فراوان نظم جهانی را نظمی ظالمانه دانسته و می گویند دیر یا زود این نظم به هم خواهد ریخت .

سید روح الله امین آبادی

چه از گروه اول باشیم و یا از دسته دوم در این شکی نیست که نظم کنونی جهان بر «سلطه» استوار است ، سلطه قدرت هایی که از موهبت سرمایه و یه به تعبیری دلار بهره مند هستند و با این دلارهای بادآورده توانسته اند فرهنگ خود را نیز بر دیگر ملل تحمیل کنند .
با همه این اوصاف رسانه خبری سازمان جاسوسی آمریکا سیا با انکار وجود سلطه در روابط جهانی مدعی می شود : این واژه حاصل توهم مخالفان غرب به ویژه آمریکا بوده است!
تحلیل گر رادیو فردا می نویسد : « پس از پایان عصر استعمار در حوالی نیمه دوم قرن بیستم مباحث مربوط به سلطه غرب تنها توهمات نیروهای ضد اروپایی و ضد آمریکایی (چپ ها و بعد اسلامگرایان از روی دست آن ها) بوده است . دولت آمریکا در هر‌نقطه‌ای از جهان که امروزه پایگاه نظامی دارد این امر بر اساس پیمان های دو جانبه با دول کشورهای مربوطه است . تجارت کشورهای غربی با دیگر نقاط جهان نیز بر اساس موافقت نامه های دو جانبه یا چند جانبه است»
آن چه در این نوشتار مورد انکار قرار گرفته از چنان وضوحی برخوردار است که خود آمریکا و دیگر قدرت های بین المللی نیز  شرم دارند که به عیان خلاف آن را مدعی شوند !
ادعای «سلطه با قرار داد» شبیه آن است که نزول خواری مدعی شود ربای گرفته شده بر اساس قرارداد دو جانبه بوده و مشکلی بر آن مترتب نیست !
ویلیام بلوم در کتاب «سرکوب امید» به دخالت های نظامی آمریکا و سازمان سیا از جنگ جهانی دوم به بعد پرداخته و در بخش مربوط به کوبا با تشریح رقابت های موجود میان شوروی و آمریکا در ایجاد پایگاه های نظامی و نیز اعتراض آمریکا به رقیب خود که نمی‌تواند پایگاه وابسته به او را در مرزهای خود تحمل کند و در عین حال برقراری پایگاه های وابسته به آمریکا در نزدیکی مرز شوروی از پاکستان گرفته تا ترکیه و ایران [زمان رژیم طاغوت] می‌نویسد:  لابد حق ایالات متحده در حفظ و نگهداری پایگاهی نظامی در خاک کوبا نیز آشکار است. پایگاه دریایی مزبور گوانتانامو ، بازمانده دوران استعمار بود که گلوی مردم کوبا را می فشرد و ایالات متحده با وجود اعتراض های شدید حکومت کاسترو تا به امروز حاضر به تخلیه ی آن نشده است.»
این واقعیت خود بخشی از ادعای میرزا بنویس آمریکا را به چالش می کشد آن جا که برقراری پایگاه های نظامی در کشورها را منوط به امضای قرار دادهای دو جانبه می داند و این در حالی است که آمریکا حاضر به تخلیه پایگاه نظامی به جای مانده از دوران استعمار در کوبا و علیرغم مخالفت دولت این کشور نیست .
آمریکا شبیه نزول خواری است که بر اساس قرار داد کشوری را زیر سلطه خود در آورده است و با پایان مهلت قرار داد نامشروع نیز حاضر به خاتمه دادن به آن رابطه نبوده و خواهان سهم بیشتری است !
قصد اطاله کلام را نداریم و زمانی که یک قاعده کلی با یک استثنا روبه رو شد بر بطلان آن به ظاهر قاعده می توان حکم داد ، در این مورد نه تنها یک قاعده که صدها مورد را می توان مثال زد .
سایت خبری وابسته به سازمان جاسوسی آمریکا سیا در بخش دیگری از نوشتار توجیحی خود مدعی می شود «در باب قدرت نظامی نیز در سال های اخیر بودجه نظامی ایالات متحده به تنهایی چندین برابر بودجه نظامی مجموع بودجه نظامی کشورهایی مثل هند و چین و روسیه بوده است . اگر اوباما در استفاده از این قدرت نظامی خودداری بیشتری به خرج می دهد نباید این را به معنای افول قدرت نظامی ایالات متحده تلقی کرد.»
این ادعا از ادعای قبلی یعنی منوط دانستن سلطه به قراردادهای دو جانبه نیز عجیب تر است .
این که آیا آمریکا قدرت نظامی افسانه ای داشته و کسی و یا قدرتی را یارای مقاومت در برابر او نیست امروز بیشتر به شعار شبیه است تا واقعیت ...اوباما و دمکرات های حامی او به خوبی می دانند دوره استفاده بی حد و حصر از قدرت نظامی گذشته است و استفاده از قدرت نظامی شاید در کوتاه مدت بتواند نتیجه ای را چونان عراق و افغانستان عاید مهاجمین کند ولی در دراز مدت زمینه ساز تحولاتی می شود که امروز در دو کشور مورد اشاره و مناطق گسترده ای از خاورمیانه شاهدش هستیم .
حمله به کشورهای عضو سازمان ملل به بهانه مبارزه با تروریسم در سال های گذشته باعث گسترش این بلیه در جهان شده است و متهم ردیف اول گسترش موج ترور جز آمریکا نیست .
با صرف نظر از حقیقت فوق می توان به این سوال نیز پرداخت که آیا آمریکا در استفاده از قدرت نظامی برای رسیدن به اهداف خاص خویشتن داری کرده است ؟!
بی شک اوباما به عنوان فرد مخاطب این سوال نیست . پایان جنگ جهانی دوم سرآغاز دست اندازی های شدید ایالات متحده آمریکا به نقاط مختلف جهان و دخالت بی رویه در امور کشورهای دیگر و سرکوب هرگونه حرکت آزادیخواهانه و استقلال طلبانه به بهانه ها و عناوین مختلف بوده است.
ویلیام بلوم که ذکرش در بخشی از این نوشتار رفت در کتاب معروف خود – سرکوب امید – به تشریح مداخلات آمریکا در حدود 55 کشور جهان از روز خاتمه جنگ دوم جهانی تا سال 1995 یعنی مداخله آمریکا در هائیتی می پردازد و با این وجود یعنی مداخله آمریکا در بیش از 55 کشور آیا می توان سخن از خویشتن داری به میان آورد و مدعی شد که «ارزش های مورد توجه غرب دموکراسی و آزادی و حقوق بشر و انسان گرایی هستند و ارزش های مقابل آن نیز عبارتند از اقتدار گرایی ، تمامیت خواهی ، تفتیش عقاید ، تبعیض،  نظام کاستی و الیگارشی و تبلیغ تنفر و خشونت»؟!
بی شک چنان چه نظم فعلی حاکم از ویرانه های جنگ دوم جهانی سر بر آورد و قدرت های پیروز با اعطای حق وتو به خود بانی این نظم شدند و این نظم با فراز و فرودهای فراوان تاکنون به حیات خود ادامه داده است نظم نوین جهانی بر ویرانه های نظم سابق شکل خواهد گرفت ، در نظم نوین جهانی خبری از سلطه نخواهد بود چه با تحمیل قرارداد به کشورهای ضعیف و چه بدون قرار داد و مداخلات نظامی غیرقانونی در حدود 55 کشور جهان !
دیر یا زود شکل گیری نظم بدون سلطه را شاهد خواهیم بود و بیداری ملل مسلمان منطقه بر علیه استبداد و استعمار و نیز شکل ‌گیری جریانات موازی از سوی سلطه گران با عناوین مختلفی چون داعش و ...از نشانه های شکل گیری این نظم است ...