kayhan.ir

کد خبر: ۲۳۷۵۱
تاریخ انتشار : ۱۹ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۸:۴۶

نیاز پرسپولیس و استقلال به ثبات مدیریت (نکته ورزشی)


سرویس ورزشی -
بارها عرض کرده‌ایم استقلال و پرسپولیس می‌توانند به عنوان دو باشگاه قدیمی که ریشه در میان جمعیت انبوه هواداران ورزش در سراسر این مملکت دارند، هم از لحاظ فنی و هم حتی از حیث اخلاقی و فرهنگی تاثیراتی مثبت و فراوان داشته باشند. این تاثیرات مثبت در همه جای دنیا از طرف باشگاه‌هایی که در میان مردم دارای موقعیت استقلال و پرسپولیس هستند، انجام می‌پذیرد و برنامه‌ریزان اجتماعی و حتی سیاسی و اقتصادی، از کارکردهای مثبت و بی‌بدیل این تیم‌ها در جهت اجرای برنامه‌ها و تحقق اهداف کلان بهره می‌گیرند. ما متاسفانه سال‌هاست به دلایل مختلف و برتر از آنها تحلیل‌های غلط ناشی از بدبینی و کژفهمی، به عوض سر و سامان دادن به این تیم‌ها و استفاده از کارکردهای مثبت عملکرد آنها، خواسته و ناخواسته در جهت تضعیف و کمرنگ کردن تاثیرات آنها گام برداشته و به دست خود یکی دیگر از سرمایه‌های بالقوه را از بین برده و سوزانده‌ایم و حالا کار به اینجا رسیده که از این دو تیم عملا نامی و یادی باقی مانده و چیزی که درباره این دو خیلی بی‌معنی و مضحک جلوه می‌کند، اطلاق عنوان «باشگاه» به آنهاست.
باشگاه در همه جای دنیا تعریف و کارکرد و امکاناتی دارد که همه تحت عنوان «استاندارد» قابل جمع است. کوتاه سخن این که دو تیم داستان ما کاملا از «استاندارد» لازم برای «باشگاه بودن» بی‌بهره هستند. حالا این دو نام، در دو تیم فوتبال خلاصه شده‌اند که تازه برای جمع ‌و جور کردن آن هم دردسرها و مشکلات فراوان دارند و با تحمل این دردسرها و مشکلات که گاه تاوان‌های سنگینی هم برای مدیریت‌های بدون حامی آنها دربر دارد، در پاسخگویی به توقعات حداقل هواداران میلیونی و سراسری خود عاجزند و از لحاظ اخلاقی و مالی هم به «همه» بدهکارند! و این حاصل تدبیر و برنامه‌ای است که ما طی این سال‌ها برای این دو تیم داشته‌ایم!!
بلاتکلیف بودن مدیریتی و مالکیتی استقلال و پرسپولیس نه تنها از لحاظ فنی لطمات زیادی به این دو تیم، بلکه به کل فوتبال ما زده است. چه تقویت و قدرتمند بودن آنها به قدرت و تقویت فوتبال ملی می‌انجامد،‌ این ادعایی است که با مراجعه به سوابق به راحتی قابل اثبات است.
 این تیم‌ها را ذلیل نکنید!
منظور ما از قدرتمند بودن و تقویت این تیم‌ها این نیست که به قیمت ضعیف کردن دیگر تیم‌ها به این دو تیم بپردازیم و ترتیب قهرمانی و بردن آنها در مسابقات و تورنمنت‌ها را فراهم آوریم؟ نه، بحث ما این است که این دو تیم را با تفکرات غلط و نگرش‌های ناصحیح و مالیخولیایی، تضعیف نکنید، جایگاه آنها را اشغال و غصب نکنید. آنها را این چنین ذلیل نکنید، که مدیرش به کس و ناکس بدهکار باشد و نه تنها کارکرد «پدرانه» و «تربیتی» خود را از دست بدهد، بلکه به خاطر بدهکار بودن، از «شاگردش»، کتک هم بخورد! حرف ما این است که بیش از این راضی  نشوید با این گونه تیم‌های مردمی و پرافتخار که روزی آرزوی تقریبا همه فوتبالیست‌های ما این بود که با پیراهن آبی یا پیراهن قرمز قدم به میدان بگذارند، طوری رفتار شود که بعضی بازیکنان و به اصطلاح ستارگان! برای بازی در این تیم‌ها بر سر زمین و آسمان منت بگذارند و شرط و شروط قائل شوند و به جای بازی کردن به مربی و مدیر و تماشاگر و... ناز و افاده بفروشند و به مجردی هم که مشتری چرب و چیله‌ای به تورشان خورد، بدون رعایت احترام تماشاچی و حرمت پیراهن و باشگاه، ساکشان را بردارند و راهی تیم جدید شوند و... کسی هم نباشد که جرأت کند به آنها بگوید بالای چشمتان ابروست؟ چرا که این ستاره! برای باشگاه! از قبل شرط گذاشته بود و... رفتاری که حتی بازیکنان محلی به خود اجازه نمی‌دهند درباره تیم‌های محلی انجام دهند! و...
حرف ما این است که این دو تیم را این‌قدر ضعیف و ذلیل نکنید. این معامله خوبی نیست که با این دو تیم انجام می‌دهیم. این عین جفا به فوتبال و بدتر از آن جمعیت میلیونی است که در سراسر این کشور دوستدار و هوادار این دو تیم است. حمایت و تقویت این دو تیم، حمایت از خواسته مردم و خرج کردن در جهت خشنودی و شاد کردن دل مردم است و... حرف درباره این دو تیم، بلاهایی که بر سرشان رفته، شرایطی که در آن قرار دارند، کارکردهایی که در صورت سر و سامان یافتن می‌توانند برای نه فقط فوتبال، بلکه برای کل ورزش ما، و نه فقط در عرصه ورزش که برای فرهنگ عمومی، انجام دهند، و... زیاد است، خیلی از آنها را گفته‌اند و نوشته‌ایم، اما هنوز هم حرف‌های تازه و بکر در این باره وجود دارد. امیدواریم حالا که مسئولان ورزش عزم خود را برای تعیین تکلیف این دو تیم جزم کرده‌اند، هر چه زودتر این اتفاق رخ دهد و واگذاری دو باشگاه به شکل مدبرانه، عقلایی و با حساب و کتاب لازم انجام شود که خدای ناکرده داستان «چاله و چاه»! درباره آنها مصداق پیدا نکند.
باشگاه و مکتب
نکته دیگری که درباره این دو تیم و لزوم روشن شدن تکلیف آنها از نظر مدیریت و مالکیت، به نظرمان می‌رسد و لازم می‌دانیم چند جمله‌ای درباره آن بنویسیم این است که یکی از مشکلات این دو تیم که ناشی از شرایط حاکم بر آنها طی سال‌های اخیر است، موضوع «عدم ثبات مدیریت» است. بنابراین به طور طبیعی انتظار می‌رود با روشن شدن تکلیف واگذاری، مدیریتی باثبات بر کار و بار این تیم‌ها حاکم شود که از رهگذر عدم ثبات همان‌طور که بارها گفته و نوشته شده، ضربات و خسارات زیادی از جنبه‌های مختلف بر فوتبال ما و وضعیت این دو تیم حاکم شده است. «مدیریت باثبات» یکی از اصلی‌ترین نیازهای این دو تیم و از مهم‌ترین عوامل سر و سامان دادن به آن است. اگر درگذشته در فوتبال ما - درست یا نادرست - صحبت از مکتب شاهین، مکتب استقلال، مکتب دارایی، مکتب ... و... در میان بود و واقعا هویتی در عین اشتراکات رنگ و بو و مرام خودش را داشت، اگر در همان زمان حداقل دیسیپلین و نظمی حاکم بود و هرکس کم و بیش در حد و جایگاه خودش حرف می‌زد و قدم برمی‌داشت، بزرگ‌تری بود و کوچک‌تری، و حرمت‌ها رعایت می‌شد و... دلیل اصلی آن را باید در بحث «ثبات مدیریت» جستجو کرد.
مدیریت وقتی ثبات داشت، می‌توانست از مربی خود در اجرای برنامه‌ها و حاکمیت ارزش‌های مورد قبول ولو به قیمت از دست دادن پیروزی و قهرمانی،  ولو به قیمت اخراج فلان ستاره زیاده‌خواه! و در واقع دفاع از حیثیت و شأن باشگاه، حمایت لازم و قاطع را به عمل آورد، مدیریت وقتی ثبات داشته باشد، آن‌وقت هر بازیکن تازه‌واردی به صرف اینکه سابقه‌اش چند ماهی از مدیرعامل باشگاه بیشتر است! و با آسودگی از این که او که دیر یا زود باشگاه را ترک می‌کند و جایش را به دیگری می‌دهد، مدیرعامل است و نه بازیکن!، تره هم برای این‌گونه مدیریت خرد نمی‌کند و... به طور طبیعی در چنین وضع و اوضاعی نمی‌توان توقع رعایت حرمت‌ها و شکل‌گیری «مکتب»‌ها و... را هم داشت و برعکس باید منتظر وقوع هر اتفاقی که حاکی از نادیده گرفتن حرمت‌ها و اخلاقیات و هنجارشکنی‌ها و... است، باشیم کما اینکه تاکنون هم بوده‌ایم و بسیاری ناهنجاری‌ها و بداخلاقی‌ها و بی‌حرمتی‌ها را شاهد بوده‌ایم که همان‌طور که بارها هم نوشته‌ایم، این اتفاقات و هنجارشکنی‌ها خود «معلول» است. علت همان است که عرض کردیم و نیز عدم ثبات مدیریت و مشخص نبودن وضعیت این تیم‌ها از لحاظ مالکیت و ... است.
ثبات حتی در ترکیب تیمی
حرف‌ها را جمع کنیم. برای داشتن یک فوتبال با هویت و اخلاق که در مسیر پیشرفت و تکامل حرکت می‌کند، باید وضعیت «مدیریت» را اصلاح کرد. مدیریت از بالا تا پایین، به ویژه مدیریت باشگاه‌ها. باشگاه‌‌های ما به ویژه دو باشگاه پرآوازه و پرهیاهو و البته پرطرفدار، سخت از عدم ثبات مدیریت سال‌های اخیر در رنج بوده و ضربات زیادی را متحمل شده تا آنجا که هویت و جایگاه و پرستیژ خود را در فوتبال ما از دست داده و از این نظر خیلی آسیب دیده‌اند. با حاکم شدن اصل «ثبات مدیریت»، آن‌وقت می‌توان از ثبات اخلاقی، فرهنگی و حتی فنی صحبت کرد. ثبات فنی به این معنی که شما اگر الان از علاقه‌مندان به فوتبال که مثلا جام پنجم، ششم تخت‌جمشید را به یاد دارند، یا مسابقات فوتبال باشگاه‌های تهران در دهه 60  را از یاد نبرده‌اند، درباره آرایش تیم‌های استقلال، پرسپولیس، پاس، ملوان، نیروی اهواز، ابومسلم و برق شیراز و... سوال کنید، تا حد زیادی به شما پاسخ درست می‌دهند، چرا که ثبات مدیریت، به ثبات کادر فنی و ثبات کادر فنی به ثبات آرایش و ارنج و... طی فصل‌های مختلف - البته با مختصری تغییرات - منجر می‌شد و این طور نبود که هر فصل نسبت به فصل قبل سر تا پای یک تیم عوض شود و تماشاگر علاقه‌مند سردرگم و حیران از این همه تغییر، رفته رفته رغبت به حضور در ورزشگاه را از دست بدهد و...