kayhan.ir

کد خبر: ۲۳۷۳۹
تاریخ انتشار : ۱۹ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۷:۵۶

آثار مخرب تفکر و رفتار قارونی


 محمد مهدی ربیعیان
قارون در قرآن نماد ثروتمندان دنیاپرست، خودپسند، خود بزرگ بین و خودمحوری است که درکنار فرعون قدرتمند متکبر و هارون و بلعم باعورا از خواص و درباریان علم فروش و بی‌بصیرت، رهبری جامعه را به سوی بدبختی و شقاوت ابدی به عهده داشته در مقاله حاضر آثارمخرب تفکر و رفتار قارونی برجامعه واکاوی شده است.
قارون، نماد دنیاپرستی
قارون از یهودیان ثروتمند مصر بود. (قصص، آیات 76 و 77) او درزمان حضرت موسی(ع) می‌زیست (همان) و درحالی که یهودیان توسط قبطیان و فرعونیان تحت بدترین شکنجه‌ها و عذاب‌ها و بلایا قرار داشتند، او درکنار قبطیان و همراه ایشان بود. (غافر، آیات 23 تا 25)
قبطیان و فرعونیان، قوم بنی‌اسرائیل را که حضرت یوسف (ع) آنان را درزمان صدارتش از کنعان به مصر آورده و در آنجا سکونت داده بود (یوسف، آیه 99)، به بردگی و اسثتمار کشیده بودند و در زمانی به دلیل خواب فرعون و ترس از سرنگونی حکومت فرعونی، کودکان ایشان را می‌کشتند و دختران و زنان ایشان را به بردگی می‌گرفتند (بقره، آیه 49؛ اعراف، آیه 147؛ ابراهیم، آیه6، قصص، آیه 4) وضعیت اقتصادی و مالی و امنیت بود؛ آسایش و آرامش آنها سلب شده و تامین مالی و جانی و عرضی نداشتند. رنگ خوشبختی و سعادت از جامعه‌شان رخت بربسته بود.
حضرت موسی (ع) پس از پیامبری بر آن می‌شود تا یهودیان را متحدسازد و برای تامین امنیت غذایی بویژه جانی و عرضی آنان تصمیم می‌گیرد آنان  را در یک منطقه سکنا داده و آنها خانه‌هایشان را رو به روی هم بسازند تا بتوانند از یکدیگر محافظت و صیانت کنند. (یونس، آیه 87)
قارون با ثروت عظیمی که در اختیار داشت به جای آنکه با این ثروت، قوم خویش را یاری رساند و در کاهش آلام و رنج‌های آنان بکوشد، با تفاخر خویش رنجی بر رنج‌ها می‌افزود و شرایط را برای حضرت موسی (ع) و شماری از جوانان یهودی که به ایشان ایمان آورده‌بودند، دشوارتر می‌کرد. (یونس، آیه 83)
رفتار قارونی نه تنها دلبستگی به دنیا را در یهودیان افزایش می‌داد بلکه زمینه ساز رفتارهای نابهنجار دیگر می‌شد.
نقش بسیار مخرب قارون تا آنجا پیش رفت که چاره‌ای جز نابودی او و ثروتش باقی نماند؛ زیرا تفکر و رفتار قارونی به عنوان یک گفتمان در روح وروان یهودیان نفوذ کرده بود و به عنوان گفتمان رقیب دین موسوی (ع) عمل می‌کرد تا جایی که یهودیان آرزو داشتند که خودشان نیز قارونی بودند. پس می‌کوشیدند تا از او سرمشق گرفته و افکار و رفتار او را تقلید کنند. این‌گونه بود که در عمل افکار و رفتار حضرت موسی(ع) به عنوان اسوه حسنه از سوی یهودیان کنار گذاشته شده بود.
افکار باطل و رفتار نابهنجار قارون
در قرآن به شکل تفصیلی به تشریح افکار و اندیشه‌های باطل قارون و رفتارهای نابهنجار او پرداخته شده است؛ زیرا قارون نماد ثروتمندانی است که به جای راه راست هدایت در مسیر شیطان گام برداشته‌اند؛ چنان‌که فرعون نماد قدرت طغیانگر کفرپیشه و مستکبر و هارون نماد درباریان فاسد حامی و تقویت‌کننده قدرت فرعونی و بلعم باعورا نماد خواص بی‌بصیرتی است که علم الهی خویش را در خدمت ظلم و ظالمان قرار داده و به جنگ حق و حقیقت آمده است. (عنکبوت، آیه39؛ آیات 23 و 24؛ اعراف، آیه176)
برخی شاخصه‌های افکار و رفتار قارونی عبارتند از:
1- غرور علمی: شاید نخستین عاملی که موجب شد قارون در دام شیطان بیفتد، غرور علمی اوست. (قصص، آیه78) همان‌طوری که ابلیس گرفتار غرور نژادی شد و گمان کرد که از عصاره آتش بودن عامل برتری و شایستگی برای خلافت الهی است (اعراف، آیه12؛ ص، آیه76)، قارون گمان کرد که هر آنچه از ثروت در اختیار اوست، به دلیل توانایی و استعدادهای علمی اوست. (قصص، آیه78) درحالی که حقیقت آن است که هرچه انسان و یا هر موجود دیگری در اختیار دارد، امانتی در دست اوست و این دارندگی در حقیقت یک دارندگی امانی است؛ زیرا همه هستی در ذات و هویت خودشان فقیر هستند و فقر، هویت آنان را تشکیل می‌دهد؛ پس هرچه در درون یا بیرون دارند، از سوی خداوند غنی و حمید به آنان به رسم امانت داده شده است (فاطر، آیه15) و هرگونه تصرفی بر خلاف مشیت، حکمت و مصلحت الهی، تصرفی ظالمانه است.
انسان باید این مطلب را بداند و همواره به یاد آورد که هرچه دارد از خداوند است. افزون بر این، هرچه که به انسان‌ها در طول زندگی دنیا داده می‌شود برای این است که بخشش‌ها و عطایای الهی، آنان را برای دست‌یابی به کمال آماده کند. بنابراین، هر انسانی در طول زندگی‌اش از سوی خداوند به انواع چیزها مجهز می‌شود که از جمله آنها قدرت و ثروت است. این قدرت و ثروت باتوجه به دو عنصر مشیت و مصلحت به اشخاص داده می‌شود. همچنین براساس آموزه‌های قرآنی، تعیین و میزان آنها و نیز زمان دست‌یابی به هر یک، براساس مقدراتی است که بر پایه مشیت و مصلحت است. (فرقان، آیه2) چنانکه قرآن بر این نکته نیز تأکید می‌کند که یکی از عوامل تعیین کننده در چارچوب مشیت و مصلحت، سنت ابتلاء و آزمون الهی است. (عنکبوت، آیه2 و 3؛ بقره، آیه 155؛ آل‌عمران، آیه14؛ فجر، آیات 15 و 16).
بنابراین، قدرت و ثروت هر کسی به این عوامل بستگی دارد. پس اگر انسان دارای علمی در یک حوزه شد یا اگر به قدرت و ثروتی دست یافت همه آنها در چارچوب مقدراتی است که مشیت و مصلحتی چون سنت امتحان و ابتلاء اقتضا می‌کند.
در این صورت انسان نباید دچار غرور از هر نوع علمی و یا غیرعلمی شود و باید بداند که این خداوند است که براساس مقدرات مبتنی بر مشیت و مصلحت به او چیزی داده یا حتی گرفته است. گشایش و تنگی در روزی نیز براساس همین ملاک‌هاست. اما کسانی که با این حقیقت آشنا نیستند یا نمی‌پذیرند و بدان باور ندارند هر چیزی را چون ابلیس از دستاوردهای خود می‌دانند و به نژاد و بزرگی خود یا علم و قدرت و ثروت خویش می‌بالند. درحالی که همه داشته‌های بشر از وجود و مانند آن به فضل الهی به انسان داده شده است. (زمر، آیه49) درحالی که ابلیس و شاگردان مکتب ابلیس چون فرعون و قارون آن را به خود استناد می‌دهند. پس تفکر و باور باطل قارون که او را دچار غرور علمی کرد یکی از مهم‌ترین عوامل در گمراهی و نیز رفتارهای نابهنجار او بوده است. (قصص، آیه78) خداوند بصراحت در آیات 76 و 77 سوره قصص بیان می‌کند که ثروت قارونی به دلیل علم اقتصاد و دانش مدیریتی و مانند آن فراهم نیامده است، بلکه این خداوند بود که به او احسان کرد تا او نیز از مالش احسان کند.
2- تکبر و استکبار: از دیگر عوامل بسیار مؤثر در گمراهی قارون می‌توان به تکبر او اشاره کرد. او خود را بزرگ می‌شمرد و در مقام عمل و رفتار نیز مستکبر بود. از این‌رو در برابر گفتمان اسلامی حضرت موسی(ع) می‌ایستاد و موضع‌گیری می‌کرد. او همانند فرعون مستکبرانه با حضرت موسی(ع) برخورد می‌کرد لذا خداوند قارون را در کنار فرعون و هامان می‌آورد و از خصوصیت استکباری آنان پرده برمی‌دارد. (عنکبوت، آیه39)
3- همکاری با دشمنان: از دیگر خصوصیات تفکری و رفتاری قارون همکاری با دشمنان بود. او هر چند از قوم یهود بود، ولی دشمنی بود که در میان یهودیان می‌زیست. وی ازنظر فکری و رفتاری همانند فرعون و هامان بود. از این‌رو خداوند همه چیزهایی که به فرعون و هارون نسبت می‌دهد به قارون نیز نسبت می‌دهد. قارون همانند فرعون در برابر گفتمان حضرت موسی(ع) می‌ایستاد و او را ساحر و کذاب می‌خواند، با فرعونیان به قتل کودکان یهود می‌پرداخت و با رژیم کودک‌کش فرعونی همکاری می‌کرد و در تهاجم فرهنگی نیز چنان پیشگام بود که در استثمار جنسی زنان یهودی و به بی‌حیایی کشاندن آنان همکاری تنگاتنگ داشت. (غافر، آیات23 تا 25)
4- تفاخر: از دیگر رفتارهای نابهنجار قارونی تفاخر او بود که ریشه در همان خود بزرگ‌بینی و تکبر و غرور او داشت. او همیشه ثروت خویش را به نمایش می‌گذاشت تا فخر فروشد و دیگران را حقیر و پست شمارد. مردانی همیشه کلیدهای گنجینه‌های او را حمل می‌کردند و در کوی و برزن و بازار به نمایش می‌گذاشتند. (قصص، آیات76 و 77) شاید بتوان گفت که انسان اگر ثروتی داشته باشد و از آن به شکل تفاخرآمیزی استفاده نکند و یا به نمایش نگذارد کمتر آسیب می‌بیند و خشم خداوند را برمی‌انگیزد حتی اگر احسان نکند؛ زیرا کسی که تفاخرمی‌کند کار زشت و نابهنجارش پیامدهای زشت‌تری را به دنبال دارد که شامل گرایش مردم به ثروت اندوزی، احساس حقارت و خود کمتر بینی، مسابقه درثروت اندوزی و کسب ثروت از هر راه، الگو قرار گرفتن برای نوجوانان و جوانان جامعه و مانند آن می‌شود.
بنابراین هر چه موسی (ع) از آخرت می‌گفت و به آخرت دعوت می‌کرد، عمل قارونی، مردم را در عمل به دنیا و دنیاپرستی دعوت می‌کرد. این گونه بود که گفتمان رفتاری و عملی قارون همه تلاش‌های موسی (ع) را برای ایجاد گفتمان اسلامی تحت‌الشعاع قرار می‌داد و مردم آرزو داشتند که قارون باشند و قارونی عمل کنند.(قصص، آیات 76 تا 79)
5- افتراء: قارون وقارون‌ها به دلیل تکبر وغرور و مانند آن هرگز سخن دیگری را نمی‌پذیرند به‌ویژه اگر نقدی بر فکر و کارشان باشد. از این رو، در تقابل با گفتمان حق بر می‌آیند و موسی و موسائیان را دروغگو و خود را راست دین و راست گفتار و راست عقیده می‌شمارند و مدعی گفتار نیک وکردار نیک و پندار نیک برای خودشان هستند. اینان همچون فرعون مدعی‌اند که راه و روش آنها هدایت‌گر و درست‌تر است، چرا که قدرت و ثروت آنان خود شاهدی بر مدعایشان است. (غافر، آیات 23 و 24)
6- افزون طلبی: تفکر قارونی اصالت را به دنیا می‌دهد و خوشبختی و سعادت را در قدرت وثروت می‌داند. از این رو در کسب این امور اهل حرص و آز است و همواره می‌خواهد بر قدرت و ثروت خویش بیفزاید، لذا از بخشش ومشارکت‌دهی درثروت و قدرت ابا می‌ورزد و به احتمال قدرت‌یابی و ثروت‌یابی دیگران به جنگ آنان می‌رود و هرگونه فکر  و رفتار دیگر را در نطفه خفه می‌کند (قصص، آیات 76 و 77)
7- برتری‌جویی: از دیگر خصوصیات فکر ورفتار قارونی باید به برتری جویی و علو مرتبت دنیوی اشاره کرد. صاحبان این‌گونه تفکر می‌خواهند همواره در زمین برترین باشند و گردنکشی کنند. (قصص، آیات 76 تا 83)
8- بی‌تقوایی: چنانکه که گفته شد، افکار و اندیشه‌های پلید و باطل ایشان رفتارشان را به سوی بی‌تقوایی سوق می‌دهد و هنجارشکنی ومخالفت علمی و عملی با ارزش‌ها و کرامت‌ها و فضایل در دستورکار آنها قرار می‌گیرد.
9- فسادگرایی و افسادگری: قارونیان هم خودشان فاسد هستند و به فسادگرایش دارند و هم کاری می‌کنند که فساد درجامعه گسترش پیدا کند. از این رو با قتل همسران و بردگی زنان تلاش می‌کنند تا جامعه را به سوی تباهی اخلاقی سوق دهند و فساد و افساد را در جامعه گسترش دهند. ( عنکبوت، آیه 39؛ قصص، آیات 76 تا 83)
10- تجاوزگری: از دیگر خصوصیات قارونی باید به روحیه طغیانگری و تجاوزگری آنان اشاره کرد. بغی و باغی بودن در فرهنگ آنان امری طبیعی است؛ زیرا به هیچ اصول ارزشی و اخلاقی پایبند نیستند؛ چون اعتقادی به آخرت ندارند تا جلوی بغی و فجور و فسق ایشان را بگیرد؛ چرا که ترس از آخرت و حساب و کتاب اخروی است که بسیاری را محدود می‌کند و برایشان خطوط قرمز وضع می‌کند. اما کسی که باور  به آخرت ندارد هیچ خطوط قرمزی ندارد و اگر قوانین جامعه خط قرمزی را وضع کند اگر بتوانند آن را نیز دور می زنند. (قصص، آیه 76)
11- تجمل‌گرایی: تجمل‌گرایی و خودنمایی قارون از دیگر خصوصیاتی است که برای تفکر قارونی می‌توان بیان کرد. کسانی که قارونی فکر وعمل می‌کنند، گرایش به تجملات داشته و لذت زندگی را درآن می‌جویند. (قصص، آیات 76 و 77)
12- ثروت‌اندوزی و تکاثرگرایی: از دیگر خصوصیات باطل رفتاری قارون و قارونیان همیت ثروت‌اندوزی و تکاثرگرایی است. آنان همواره تلاش کنند بیشتر داشته باشند هرچند که ثروت ایشان به اندازه‌ای است که حتی یک چندم آن را استفاده نمی‌کنند و نمی‌توانند بخورند و بیاشامند و تفریح کنند ولی حرص و آز اندوختن چنان آنان را دربر می‌گیرد که تنها به شمارش اعداد علاقه‌مند هستند. (همان و صوره تکاثر)
13- بی‌صبری:‌ برآیند حرص و آز و تکاثر‌طلبی بی‌صبری است. قارونی‌ها حوصله و صبر ندارند و در هر جایی رفتار و گفتاری را نشان می‌دهند که نشانه بی‌صبری آنان است. (قصص، آیات 76 تا 80)
14- جهل و غفلت:‌ هرچند که قارونیان از علم نظری و ظاهری بهره‌ای دارند، ولی از حقیقت علم و حکمت عملی سودی نبرده‌اند؛ از این رو خداوند آنان را جاهل می‌شمارد؛ زیرا نمی‌دانند یا غافل از این حقیقت هستند که آنچه داده شده، خدا داده است و آنچه اصل است آخرت می‌باشد. کسی که عاقل و عالم باشد به دو روزه دنیا دل نمی‌بندد و زینت‌های دنیا (آل عمران، آیه 14) را هدف زندگی خود قرار نمی‌دهد بلکه دنبال آن می‌رود که خود را برای ابدیت آماده سازد. (قصص، آیات 76 تا 83)
15- سرمستی: سرمستی بلکه بدمستی از دیگر صفات قارونیان است. آنان فرحناک از داشته‌های خویش به دنیا و خوشگذرانی می‌پردازند و خدا و قیامت را از یاد برده‌اند. (قصص، آیه 76)
16- ظلم و ستم‌ورزی: از دیگر خصوصیات رفتاری آنان ظلم و ستم است که هم به خود و هم به دیگران روا می‌دارند؛ ظلم به نفس به سبب آنکه تنها به سیرکردن هواهای نفسانی و پاسخ به طبیعت و غرایز نفسانی خود می‌پردازند و حق نفس امانی و الهی را ادا نمی‌کنند و همچنین وقتی به خود ظلم و ستم روا می‌دارند دیگر به کسی رحم نمی‌کنند وحقوق مردم را تضییع کرده و حقوق ایشان را تباه می‌کنند. (عنکبوت، آیات 39 و 40)
17- گناهکاری: آنان به هیچ دینی پای‌بند نیستند و گناه کردن به اشکال گوناگون از طبیعت آنان است. (قصص، آیات 76 و 78؛ عنکبوت، آیات 39 و 40)
18- کفر و بی‌ایمانی: از دیگر تفکرات باطل قارونی کفر و بی‌ایمانی است. (قصص، آیات 76 تا 82؛ غافر، آیات 23 تا 25)
البته در قرآن خصوصیات باطل رفتاری و نابهنجاری‌های دیگر برای تفکر قارونی بیان شده که به همین میزان بسنده می‌شود.