بررسی چرایی و نتایج درگیریهای مسلحانه دامنهدار در کرانه باختری
بر اساس آمارهای مراکز حقوقی فلسطینی، در ماه سپتامبر گذشته، ۱۳ فلسطینی به ضرب گلوله نظامیان اسرائیلی به شهادت رسیده و ۲۱۴ نفر
دیگر نیز زخمی شدند که غالب آنها طی درگیریهای مسلحانه دو طرفه بوده است؛ آماری که نشاندهنده تشدید درگیریها و روندهای جدید در فلسطین است. این درگیریها در ماه جاری نیز البته به میزان کمتری وجود داشته است. این مقاله به دنبال بررسی علل و پیامدهای این مسئله از جمله تاثیر بر روندهای سیاسی مانند مذاکرات مبادله اسرا و نیز بازسازی غزه است.
علل تشدید درگیریها
مطابق گزارش نهادهای امنیتی رژیم صهیونیستی، بیشتر این درگیریها در راستای عملیات بازداشت گسترده فعالان وابسته به حماس انجام شده است. در اوایل مهرماه در تبادل تیراندازی در چندین نقطه در کرانه باختری پنج فلسطینی (دو نفر در جنین و سه نفر در شمال قدس اشغالی) به شهادت رسیدند و رسانههای صهیونیستی اعلام کردند، دستکم دو نظامی صهیونیست در این درگیریها زخمی شدند که وضعیت آنها وخیم بود.
اخیرا، فرمانده تیپ موسوم به «گولانی» از وضعیت منطقه جنین و وجود هستههای مقاومت در این منطقه با سلاحهای پیشرفته که تحرکات نظامیان رژیم صهیونیستی را به صورت مستمر رصد میکنند ابراز نگرانی کرده است؛ چرا که در بیشتر موارد یورش نظامیان این رژیم به «جنین» در کرانه باختری درگیریهای مسلحانه میان آنها و رزمندگان مقاومت فلسطین رخ داده است.
عملیات فرار ۶ اسیر فلسطینی از زندان رژیم صهیونیستی (عملیات تونل آزادی) تاثیر زیادی در تهییج فلسطینیها به مقاومت در برابر نیروهای این رژیم اشغالگر داشت. چه این که بسیاری از درگیریهای مسلحانه مذکور در پی این اقدام اسرا بود. به علاوه این اقدام اسرا، رژیم صهیونیستی را واداشت که برای جبران شکست امنیتی و تحقیر شدن در عملیات فرار از زندان، سیاست مشت آهنین خود را به منظور بازیابی حیثیت خود به نمایش بگذارد. بدین منظور این رژیم طی عملیاتی در نقاط مختلف کرانه باختری به بازداشت افراد وابسته به حماس و جهاد در کرانه باختری پرداخت که درگیریهای مسلحانه را در پی داشت.
اما علت بنیادی این درگیریها را باید در زمان پیش از عملیات تونل آزادی و پس از جنگ ۱۱ روزه
در اردیبهشت سال جاری جستجو کرد. طی این جنگ که از سوی مقاومت غزه در حمایت از ساکنین قدس در برابر تجاوزگریهای رژیم صهیونیستی شکل گرفته بود همبستگی بالای فلسطینیها در کرانه باختری و اراضی اشغالی ۱۹۴۸ با غزه نمایان شد و این جنگ تاثیرات چشمگیری بر نگاه فلسطینیها به مقاومت در یک طرف و تشکیلات خودگردان در طرف مقابل داشت. رژیم صهیونیستی پس از وادار شدن به پذیرش آتشبس و کوتاه آمدن از جابجایی اجباری ساکنین قدس، برای خنثی کردن آثار این نبرد، فشارهای اقتصادی علیه غزه را تشدید کرد که هنوز عمده این فشارها از جمله عدم اجازه ورود کمکهای قطر به غزه پابرجاست. بر این اساس آتشبس شکل گرفته پس از جنگ هنوز تثبیت نشده و رژیم صهیونیستی فعلاً با وساطت مصر و دیگر میانجیها مانع از درگیری دوباره و تشدید تنشها با غزه شده است. بنابراین یک کارزار متقابل سیاسی و روند مذاکراتی غیرمستقیم در جریان است که طی آن هر دو طرف به دنبال کسب امتیازات بیشتر هستند.
رژیم صهیونیستی به دنبال وارد کردن حماس به یک ترتیبات سیاسی با حماس برای ایجاد آتشبس طولانی مدت، آزادی اسرا و پس گرفتن اجساد سربازان این رژیم نزد حماس و همچنین جلوگیری از قرار گرفتن کمکهای مالی بینالمللی در اختیار حماس به منظور حفظ اهرم اقتصادی خود علیه غزه و جلوگیری از افزایش قدرت حماس و سایر گروه مقاومت در این باریکه است. در طرف مقابل حماس به دنبال جذب کمکهای مالی بینالمللی به منظور بازسازی غزه، آزادی اسرای فلسطینی با تعداد هر چه بیشتر طی یک قرار مبادله اسرا، وکاهش محاصره اقتصادی از جمله باز شدن گذرگاههای مرزی غزه است. بخشی از درگیریهای مسلحانه اخیر در کرانه باختری در این بافت و زمینه و با نگاه به چنین روندهای سیاسی قابل تحلیل است.
بر این اساس در یک طرف رژیم صهیونیستی با انجام عملیاتهایی برای بازداشت افراد جدید به دنبال افزایش اهرمها و تقویت موضع مذاکراتی خود است که طبیعتاً چنین عملیات و بازداشتهایی احتمال درگیریهای مسلحانه را افزایش میدهد. در طرف دیگر نیز گروههای مقاومت نیز با حمایت از چنین درگیریهای مسلحانهای به دنبال ارسال پیام به رژیم صهیونیستی هستند که در صورت عدم پایبندی این رژیم به تعهدات خود مطابق آتشبس، گزینههای مختلفی برای مقابله این رژیم در اختیار دارند.
تفاوتها با درگیریهای پیشین
به نظر میرسد درگیریهای حدود یک ماه گذشته که مخصوصاً پس از فرار ۶ اسیر فلسطینی از زندان تشدید شده یک تفاوت اساسی با درگیریهای معمول در کرانه باختری دارد. برخلاف عملیاتهای فردی معمول که غیرسازمانیافته و به عبارتی «بدون سر» بودند این درگیریها به نظر میرسد که سازمانیافته باشد. علاوه بر این بر خلاف درگیریهای موردی پیشین که با استفاده از سلاح سرد و یا زیر گرفتن با خودرو انجام میشد در این درگیریها از سلاح گرم استفاده میشود.
همچنین برخلاف درگیریهای مسلحانه محدود نیروهای امنیتی تشکیلات خودگردان با نیروهای رژیم صهیونیستی که خارج از رویه همکاری امنیتی تشکیلات خودگردان با رژیم صهیونیستی بود طبق شواهد بدست آمده افراد مسلحی که در برابر نیروهای رژیم در کرانه باختری مقاومت مسلحانه دارند وابسته به جهاد اسلامی(معمولاَ در جنین) و حماس (معمولاً در قدس) هستند که میتواند نشاندهنده برنامهریزی و همکاری حماس و جهاد اسلامی برای احیای مقاومت و اقدام مسلحانه در کرانه باختری با اهداف سیاسی و فشار آوردن بر رژیم صهیونیستی باشد. البته پیگیری هدف راهبردی گروههای مقاومت در جنگ ۱۱ روزه مبنی بر مطرح شدن غزه به عنوان مدافع قدس را نیز نباید از نظر دور داشت. بنابراین میتوان گفت شاهد نوعی درگیریهای سازمانیافته و مقاومت مسلحانه هدفمند با اهداف سیاسی مشخص هستیم.
آثار و پیامدها
با توجه به آنچه تاکنون گفته شد به نظر میرسد تشدید این درگیریها ارتباط متقابلی با روندهای سیاسی مانند پرونده مبادله اسرا و فشارهای اقتصادی بر غزه داشته باشد. چنانکه از هفتههای اخیر که مذاکرات غیرمستقیم مبادله با جدیت بیشتری پیگیری شده است این درگیریها کاهش یافته است.
یک اثر مهم این درگیریها میتواند وادار کردن رژیم صهیونسیتی به پذیرش درخواستهای فلسطینیها در زمینه مبادله اسرا و همچنین بهبود وضعیت اسرا در زندانها باشد. درگیریهای کنونی در کرانه باختری و موج بازداشتهای جدید خشم مردمی را در پی داشته و مردم در شهرهای مختلف کرانه باختری به تظاهرات در همبستگی با اسرا و بازداشتشدگان روی آوردهاند. این تظاهرات که سرکوبگریهای رژیم صهیونیستی علیه فلسطینیها را نشانه گرفته افکار عمومی در دیگر کشورها را نیز همراه خود ساخته است که سبب فشارهای بیشتر به این رژیم میشود. بر این اساس این رژیم برای کاهش چنین فشارهایی باید شرایط اسرای فلسطینی را بهبود بخشد.
اثر دیگر این درگیریها این است که میل و انگیزه این رژیم به شروع یک جنگ دیگر علیه غزه و تشدید تنشها با گروههای مقاومت در این باریکه را کاهش دهد. چرا که هر تنشی میتواند مانند جنگ ۱۱ روزه اردیبهشت، علاوه بر هزینههای نظامی، تلفات و … ، فلسطینیهای ساکن اراضی اشغالی ۱۹۴۸ را علیه رژیم برانگیزد. بر این اساس رژیم صهیونیستی به منظور کنترل درگیریهای کنونی در کرانه باختری و جلوگیری از افزایش آنها نیز مجبور خواهد بود امتیازاتی بدهد؛ چنانکه این رژیم در عوض بستن گذرگاههای مرزی خود با غزه، به منظور جلوگیری از تشدید تنش اجازه داده است کالاهای مورد نیاز غزه از رفح، گذرگاه مرزی غزه با مصر، وارد شود و به علاوه این رژیم تعداد مجوزها صادر شده برای ساکنین غزه برای کار در سرزمینهای اشغالی را در نتیجه یک روند سیاسی از جمله مذاکرات در قاهره بین جنبش حماس و مقامهای مصری افزایش داد و محدوده مجاز ماهیگیری نیز به همان محدوده قبل از جنگ ۱۱ روزه افزایش یافت.
اما شاید مهمترین اثر این درگیریها تبدیل شدن مقاومت مسلحانه در برابر نیروهای رژیم اشغالگر در کرانه باختری به یک روال و هنجار برای فلسطینیها باشد که میتواند پیامدهای امنیتی فوقالعاده مخربی برای رژیم صهیونیستی در پی داشته باشد. چرا که تاکنون مقاومتهای مسلحانه بیشتر در شهر جنین در شمال کرانه باختری بوده و برخی نیز در اطراف قدس بوده است اما امکان سرایت این نوع درگیریها به سایر نواحی کرانه باختری نیز وجود دارد.
آتشبس شکل گرفته پس از جنگ هنوز تثبیت نشده و رژیم صهیونیستی فعلاً با وساطت مصر و دیگر میانجیها مانع از درگیری دوباره و تشدید تنشها با غزه شده است. بنابراین یک کارزار متقابل سیاسی و روند مذاکراتی غیرمستقیم در جریان است که طی آن هر دو طرف به دنبال کسب امتیازات بیشتر هستند. در یک طرف رژیم صهیونیستی با انجام عملیاتهایی برای بازداشت افراد جدید به دنبال افزایش اهرمها و تقویت موضع مذاکراتی خود در قرارداد احتمالی مبادله اسراست که طبیعتاً چنین عملیات و بازداشتهایی احتمال درگیریهای مسلحانه را افزایش میدهد. در طرف دیگر نیز گروههای مقاومت با حمایت از چنین درگیریهای مسلحانهای به دنبال ارسال پیام به رژیم صهیونیستی هستند که در صورت عدم پایبندی این رژیم به تعهدات خود مطابق آتشبس، گزینههای مختلفی برای مقابله این رژیم در اختیار دارند. تداوم این درگیریها میتواند رژیم صهیونیستی را وادار به کاهش فشارها بر اسرا، دادن امتیاز بیشتر در قرارداد مبادله اسرای احتمالی و تلاش برای کاهش تنشها با غزه شود.
منبع: تبیین