تفکر تشکیلاتی و گروهی
احمدحسين شريفي
از ویژگیهای مهم مدیریتی آيتالله مصباح، تلاش برای اداره کارها بهصورت گروهی و جمعی بود. ایشان همواره از اینکه در مراکز علمي کشور، اعم از حوزه و دانشگاه، کارها و پژوهشهاي گروهي اهميت خود را نيافتهاند و فردگرايي و گريز از فعاليتهاي تشکيلاتي و گروهي و سازماني اصالت دارند، عمیقاً متأسف بود. خود ايشان در اغلب قریب بهاتفاق فعاليتهاي آموزشي و پژوهشي و مديريتي میکوشید امور را با کار گروهی پیش ببرد. از تکروی و تکاندیشی پرهیز میداد و میفرمود تکروی نهایتاً به خودمحوری منجر میشود. افزون بر آن، تکروی در کارهای پژوهشی را باعث افزایش اختلافها و فاصله گرفتن پژوهشگران از همدیگر میدانست. وی به جد بر این باور بود که هرچند «اين خردها چون مصابيح انور است» اما «بيست مصباح از يکي روشنتر است».
به همين دليل، حتي از دوران جواني خود پیوسته درانديشه کارها و فعاليتهاي گروهی و تشکيلاتي بود و از تکروی و خودمحوری بهشدتگریزان. در 29 سالگي از اعضای اصلی اولين تشکل رسمي حوزوي مشهور به «تشکل 11 نفري» شد. این تشکل به ابتکار آیتالله مصباح و تعدادی از عالمان دیگر برای جلوگيري از پراکندهکاري و فعاليتهاي سليقهاي و پيشبرد بهتر و دقيقتر اهداف نهضت امام خميني شکل گرفت و اساسنامه آن نيز با خط و قلم خود ايشان تنظيم شد. اين تشکل، بذر اولیه شکلگيري جامعه مدرسين حوزه علميه قم بود.1
البته همواره توصیه میکرد که شرط کار جمعی، انعطاف و تفاهم و آمادگی پذیرش سخن و ایده دیگران و همچنین گذشت و ایثار است. او همین مسئله را نیز یکی دیگر از نشانههای اولویت داشتن کار جمعی بر کار فردی میدانست؛ زیرا کار جمعی و تشکیلاتی باعث اخلاقیتر شدن انسان و تقویت فضایل اخلاقی در او میشود.
افزون بر این، در جایی میفرمود از مصادیق این سخن ارزشمند امام صادق علیهالسلام که به یاران و شاگردان خود میفرمود: «اتَّقُوا اللهَ، وَ كُونُوا إِخْوَةً بَرَرَهًًْ مُتَحَابِّينَ فِي اللهِ، مُتَوَاصِلِينَ مُتَرَاحِمِينَ، تَزَاوَرُوا وَ تَلَاقَوْا وَ تَذَاكَرُوا وَ أَحْيُوا أَمْرَنَا.»2 همین کار جمعی و گروهی و تشکیلاتی و پرهیز از تکروی و تکاندیشی در مسائل اجتماعی و فرهنگی و علمی و پژوهشی
است.
عقل با عقل دگر دو تا شود
نور افزون گشت و ره پیدا شود
نفس با نفس دگر خندان شود
ظلمت افزون گشت و ره پنهان شود
تصميمگيريهاي کارشناسانه و دقيق
از ويژگيهاي مديريتي آيتالله مصباح اين بود که پيش از شروع هر کاري (اعم از فعاليتهاي آموزشي، پژوهشي يا اجرايي و مديريتي) ابتدا مطالعهای دقیق و ميداني میکرد تا تصوير و تصور شفافي از وضعيت موجود به دست آيد، و بدینوسیله هم از کارهاي تکراري و هم کارهايي که متصديان توانمند و فعالي دارد، خودداري ميشد. افزون بر این، کمبودها، ضعفها و خلأها بهدرستی شناسايي ميشد و دانش، تجربه و اطلاعات میدانی شاگردان فزونی مییافت.
برای نمونه:
1- پيش از شروع برنامههاي آموزشي موسسه در راه حق (1354 شمسی) براي آشنايي با فعالیتهای ساير مراکز علمي جهان اسلام در مواجهه با افکار التقاطي و مارکسيستي و استفاده از تجربهها و اطلاع از برنامههاي آموزشي آنها، به همراه حجتالاسلام دکتر احمد احمدي(ره) به سه کشور مصر، سوريه و لبنان سفر کرد و از مراکز علمی آنان بازديد داشت.
2- پيش از شروع «دائرهًْالمعارف علوم عقلی» (سال 1375) ابتدا دستور دادند کارگروهی از متخصصان و محققان تشکيل شود تا با مطالعهای دقیق معلوم کنند که آيا دانشنامه يا دانشنامههايي وجود دارند که بتوان آنها را بهعنوان يک مرجع معتبر و جامع در زمينه علوم عقلي اسلامي به شمار آورد يا خير. پس از تحقيق و بررسي، گروه به اين نتيجه رسيد که چنين دانشنامههايي نه در بازار وجود دارد و نه در دستور کار مراکز يا مؤسسات شناختهشده؛ البته برخي از مباحث مربوط به معارف عقلي در ضمن دائرهًْالمعارفهاي عمومي بيان شدهاند و دائرهًْالمعارفهاي تخصصيای نیز در حال نگارش بودند، اما ويژگيهاي موردنظر، در آنها نبود و بدین ترتیب کلانپروژه بینظیر «دائرهًْالمعارف علوم عقلی» آغاز به کار کرد.
3- در کلانپروژه «مکتب اخلاقی اسلام» نیز ابتدا کارگروهي را مشخص کردند تا مطالعه دقيقي در اين زمينه داشته باشد، منابع غربي و مراکز تربيتي مسيحيان و ساير مکاتب اخلاقي و معنوي را رصد کند و سپس طرحي جامع در موضوع مکتب اخلاقي اسلام تدوين نماید. اين کارگروه بعد از نزديک به 4 سال مطالعه و مباحثه و برگزاری جلسات متعدد با خود حضرت علامه، در نهایت به يک طرح جامع رسيدند و پس از تأیید ایشان، کار تدوين مکتب اخلاقي اسلام را شروع کردند.
پانوشتها:
1- علامه مصباح با همکاری حضرات آیات مشکینی، ربانی، هاشمی رفسنجانی، آذری قمی، امینی، قدوسی، حائری تهرانی، رهبر معظم انقلاب و سید محمد خامنهای جمعیت سرّی ۱۱ نفرهای را تشکیل دادند که اساسنامه آن نیز به خط ایشان تدوین شده بود (که خود حاکی از حضور فعال ایشان در این جمعیت است) و بعد از لو رفتن برنامههای این جمعیت سرّی و اساسنامه آن، علامه مصباح بهعنوان نویسنده اساسنامه این جمعیت، تحت تعقیب ساواک قرار گرفت و به همین دلیل به مدت ۶ ماه زندگی مخفیانهای را در نقاط مختلف کشور تجربه کرد. بعداً توسط ساواک دستگیر شد، و بهعنوان فردی خطرناک دو جلسه مورد بازجوییهای سنگینی قرار گرفت، اما به دلیل فطانت و زیرکی فوقالعاده ایشان آنها نتوانستند اتهام خود برضد ایشان را اثبات کنند.
2- طوسى، محمد بن الحسن، الأمالي، ص60.