kayhan.ir

کد خبر: ۲۳۶۳۸۶
تاریخ انتشار : ۲۲ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۹:۱۳
توصیفی از سلوک علمی و عملی علامه مصباح یزدی- 23

پایه گذار تحول معرفتی کنشگران حوزه علم

 
 
 
احمدحسين شريفي
ادامه سه گام مهم 
برای اسلامی ‌سازی علوم انسانی
در گام دوم باید مبانی معقول و موجهِ علوم انسانی تبیین شود؛ یعنی در تولید فلسفه علوم انسانیِ اسلامی باید نگاه ایجابی داشته باشیم. عالمان دینی باید متکفل این مهم شوند و مبانی معقول، موجه و صحیحِ علوم انسانی را بر اساس فکر، فلسفه و معرفت‌شناسیِ اسلامی تولید کنند. در این‌باره نمی‌توان از دیگران انتظار داشت.
گام سوم تولید فلسفه و علم مورد نظر است. آیت‌الله مصباح در این‌باره معتقد بودند: در تک‌تک علوم انسانی لازم است که با تکیه بر بنیان‌های فکر اسلامی، فلسفه‌ مضاف به آنها تبیین و تدوین شود، و البته می‌فرمودند: روان‌شناسی، اقتصاد و جامعه‌شناسی اولویت‌های نخست‌اند؛ زیرا این‌ها علوم انسانی مادر هستند و بقیه علوم انسانی به یک معنا پیرو اینهایند.
به ‌هر حال، باید فلسفه این سه علم (روان‌شناسی، اقتصاد و جامعه‌شناسی) تولید شود. سپس باید فلسفه مضافِ علوم انسانیِ پیرو، مثل علوم سیاسی، مدیریت، تعلیم و تربیت، حقوق و اخلاق تولید شود که محصول این کار، تولید نظریه‌ای اسلامی است.
خلاصه آنکه در سطح معرفتی، ایشان سه کار عمده انجام می‌دادند:
1. تبیین امکانِ اسلامی‌‌سازی علوم انسانی
2. ضرورت اسلامی‌‌سازی این علوم
3. چگونگی اسلامی‌‌سازی علوم انسانی
در بُعد تحول در کنشگران نیز ایشان دو کار مهم را لازم می‌دانستند:
1. تحولات معرفتی در کنشگران (استادان، دانشجویان و مدیران حوزه علم)؛ ایشان بر تقویت و شناخت مبانیِ فکری تأکید می‌کردند و برای رسیدن به این مقصود، هم مبانی پنج‌گانه را درس می‌گفتند، هم درباره آنها و بر اساس آنها کتاب‌های متعددی را تدوین کردند و هم دوره «طرح ولایت» را بنیان گذاشتند. آیت‌الله مصباح، تحول معرفتی را برای همه کنشگران حوزه علم نه‌تنها لازم که آن را پایه و ریشه هرگونه تحول پایدار و مستحکمی می‌دانستند.
2. تأکید بر اخلاقِ پژوهش و اخلاق علم؛ برای ایجاد تحول در علوم انسانی افزون بر بردباری و همت‌های بلند، باید نگاه واقع‌بینانه و همچنین قدرت و شهامتِ علمی داشت؛ چراکه همه این امور برای رو‌در‌رو شدن با جریان قدرتمند و پرزور علوم انسانی غربی از ضرورت‌هاست.
ایشان کار متقن علمی و فرهنگی را زمان‌بر می‌دانست و از عجله کردن برای رسیدن به هدف پرهیز می‌داد. درباره اخلاق فردی نیز بر اخلاص، توکل و به‌طور ویژه نیت پاک تأکید داشت و می‌فرمود: شما مخلصانه برای خدا باشید، خداوند کمک می‌کند. در بعد تحولات ساختاری، ایشان جزو نخستین کسانی‌ بود که در حوزه علمیه قم، بلکه در تاریخ حوزه‌های علمیه شیعه در چند سده اخیر، دوره‌های بلند‌مدت آموزش و پژوهش در علوم انسانی را طراحی کردند. پیش از آیت‌الله مصباح کسی چنین ساختاری تعریف نکرده بود. ایشان پیش از انقلاب و در سال ۵۴ با ایجاد بخش آموزشِ «مؤسسه در راه حق» و در سال ۶۶ با تأسیس «بنیاد باقرالعلوم(ع)» دوره پیشرفته و تخصصی برای فارغ‌التحصیلان مؤسسه در راه حق برگزار کردند. سپس با تجمیع این دو، مؤسسه آموزشی پژوهشی امام‌خمینی را بنیان نهادند. ایشان در اول انقلاب یکی از بنیان‌گذاران «دفتر همکاری حوزه و دانشگاه» بودند که اکنون به «پژوهشگاه حوزه و دانشگاه» تبدیل شده است. اقدامات ساختاری علامه مصباح مبتنی بر دو پیش‌فرض بود:
نخست اینکه دانشگاه و دانشگاهیان فعلی توانایی اسلامی‌‌سازی علوم انسانی را ندارند و این توقع از آنان، توقع ناصوابی است.
دوم اینکه از حوزه سنتی هم نمی‌توان توقع انجام چنین کار سترگی را داشت؛ زیرا تمرکز حوزه سنتی بر فقه و اصول و نهایتاً فلسفه و تفسیر است. ایشان معتقد بودند که نمی‌توان به ساختارهای آموزشی موجود در حوزه و دانشگاه برای اسلامی‌‌سازی علوم انسانی امید بست.
با این دو پیش‌فرض بود که ایشان مصمم به تأسیس مؤسسه‌ای آموزشی و پژوهشی شد تا دانش‌پژوهان آن، در هر دو حوزه، تخصص داشته باشند. 
ایشان همچنین بر ایجاد گفتمانی نخبگانی در حوزه اسلامی‌‌سازی علوم انسانی تأکید داشتند و معتقد بودند اگر بهترین متن‌ها را هم تولید کنیم، ولی گفتمان‌‌سازی مناسبی صورت نگیرد و جامعه علمی آن را باور نکند، در عمل، کم‌فایده و کم‌ثمر بوده‌ایم؛ زیرا علم، در عین فرهنگ‌‌سازی، متأثر از فرهنگ عمومی است. می‌فرمودند: علوم غربی در راستای فرهنگ غربی است؛ یعنی این علوم هم فرهنگ غربی را شکل داده‌اند و هم خودشان متأثر از فرهنگ غرب بوده‌اند؛ بنابراین، برای اسلامی‌‌سازی علوم انسانی نیز نباید از اسلامی‌‌سازی جامعه و فرهنگ غافل باشیم، بلکه باید جامعه‌ای توحیدی و مبتنی بر آرمان‌های اسلامی بسازیم. ایشان به صورت همزمان به «اسلامی‌‌سازی علوم انسانی» و «اسلامی‌‌سازی جامعه و فرهنگ عمومی» توجه داشتند.