بالاترين امتياز انسان(1)
خداي متعال در اين عالم، نظام تکويني برقرار کرده و بر اساس آن سلسله اسباب و مسببات بيشماري ايجاد فرموده که از راه آنها پديدههاي اين عالم شکل ميگيرد و به نتيجه ميرسد؛ آفتاب ميتابد و تأثيراتي روي درياها ميگذارد، بخاري بلند ميشود و به صورت باران در جاهاي ديگر ميبارد و سپس گياهاني ميرويد و ميوههايي به ثمر مينشيند. اين همان نظام تکويني است که خداوند مقرر فرموده و در آن سلسله بيشماري از اسباب و مسببات در کارند تا پديدههاي اين عالم به وجود بيايند. يک نوع از اين پديدهها نيز انسان است. پيدايش، حفظ، سلامتي، رشد و تکامل جسمي و روحي انسان نيز يک نظام تکويني است. اين نظام شامل همه مخلوقات از فرشتگان گرفته تا کوچکترين موجودات جاندار و حتي بيجان ميشود و تحولاتي که اين موجودات پيدا ميکنند همه تابع اين نظام تکويني است، اما در کنار نظام تکوين، نظام خاص ديگري براي انسان مطرح است که محورش رفتارهاي اختياري اوست. در نظام تکوين آنچه مربوط به علم پزشکي ميشود اين است که مثلا وقتی این دارو وارد بدن ميشود يا وقتی اين ماده غذايي اثر خودش را ميبخشد يا همه پديدههاي فيزيولوژيکي يا شيميايي که تحقق پيدا ميکند، تقريبا جبري است، اما قوام نظام دوم به رفتار اختياري است و به انسان اختصاص دارد. در ميان مخلوقات ـ تا جايي که ما ميشناسيم ـ انسان[1] تنها موجودي است که ويژگي انتخاب را دارد. در نظامي که خداوند، براي انسان قرار داده تنها روابط تکويني، طبيعي و فيزيکي حاکم نيست. این نظام امر، نهي و تکليف دارد و خود انسان است که بايد با اختيار خود اقدام کند. بر اساس این نظام، خداوند افزون بر عقل، انبيا را نیز برای هدایت بشر ميفرستد تا تکاليف انسان را ابلاغ کنند. آثار این تکلیف وقتي ظاهر میشود که انسان با اختيار کاري را انجام دهد يا ترک کند: فَمَن شَاء فَلْيُؤْمِن وَمَن شَاء فَلْيَكْفُرْ[2]. امتياز انسان نیز به همين اختیار است؛ چون انسان با این ویژگی مظهر قدرت و اختيار خدا میشود.
بدترین جنبندگان
برای اینکه انسان بتواند این مسئولیت را به درستی بر عهده بگیرد ابتدا باید بفهمد خودش چيست و با موجودات ديگر چه تفاوتی دارد و جايگاهش در عالم هستي کجاست و چه تحولات، رشد و تنزلی ممکن است پيدا کند؟ اگر اين مسایل را درک نکند به تعبیر قرآن با حيوانات تفاوتي ندارد و بلکه بدتر از حيوانات است: إِنَّ شَرَّ الدَّوَابَّ عِندَ اللّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لاَ يَعْقِلُونَ[3]. در آيهاي دیگر ميفرمايد: إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِندَ اللّهِ الَّذِينَ كَفَرُواْ فَهُمْ لاَ يُؤْمِنُونَ[4]. از تطبيق اين دو آیه به دست ميآيد که کفر در اثر جهل است و اگر انسان بينش صحيحي داشته باشد کافر نميشود و ميفهمد ايمان به خدا به نفع و صلاح اوست و آن را انتخاب ميکند. اينکه کسانی ايمان نميآورند بخاطر اين است که درست فکر نکردهاند و نفهميدهاند؛ البته ممکن است اين نفهميدن نيز با مسئوليت خودشان باشد و در اين راه کوتاهي و تنبلي کرده باشند. خداوند درباره اينها ميفرمايد: «وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لاَّ يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ يَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَـئِكَ كَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَـئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ»[5]خدا ابزار تعقل و فهم به آنها داده، اما از آن استفاده نميکنند. اينان از چارپايان بدترند. چارپايان چون ابزارش را ندارند نميفهمند، اما اينها ابزار فهم را دارند، ولي نميفهمند؛ بنابراين اينها از آنها بدترند. اولين شرط براي اينکه انسان بتواند از نعمتهاي مخصوص او که عاليترين نعمتهاي خداست استفاده کند، اين است که خودش را بشناسد؛ بداند که چه کسي است؟ کجاست؟ براي چه آفريده شده و چه نقشي ميتواند در عالم داشته باشد؟
بالاترين امتياز انسان
يکي از ويژگيهايي که انسان بايد درک کند تا بفهمد چه موجود بزرگ و شريفي است، اين است که خدا موقعيتي به او ميدهد که مجراي رحمتهاي بيپايان الهي نسبت به ديگران ميشود، چنانکه نه تنها خودش استفاده ميکند، بلکه مجراي فيض الهي براي ساير مخلوقات نیز ميشود و این یکی از بالاترین امتیازهای انسان است. نمونه کامل کساني که از اين موقعيت استفاده کردند، انبيا و اوليا هستند که نه تنها در اين دنيا ديگران را هدايت ميکنند بلکه در آخرت نیز آنان را شفاعت ميکنند و به بهشت ميرسانند. اين مقام بسیار عالي است، اما ما درست آن را تصور نکردهايم. همه آرزو داریم فاطمهزهرا(س) ما را شفاعت کند، اما درباره اين مقام چه ميدانيم؟ شفاعت مقامي است که خدا به انسان ميدهد و انسان ميتواند به وسيله آن ميليونها انسان ديگر را از آتش نجات بدهد؛ البته اين مقام نيز بیحساب و کتاب نيست و نظام خاص خودش را دارد، اما مقامي بسيار عالي است که ميتواند اين همه اثر بگذارد. اين نوعی وساطت در فيض است که بالاترین مقام آن مخصوص چهارده معصوم (ع) است، اما در روايات مراتب پایینتري از اين مقام براي ديگران نيز ذکر شده است تا جایی که طبق روایات حتي مؤذن نیز میتواند شفاعت کند؛ کسي که اذان ميگويد تا مردم بيدار شوند و نماز بخوانند، در روز قيامت نيز میتواند آنها را شفاعت کند. او که در اين دنیا وسيله شده تا آنها نماز صبح خود را بخوانند، در آن عالم نيز دست آنها را ميگيرد و به بهشت ميبرد. همچنین معلم هم میتواند شاگردش را شفاعت کند و الي آخر. کساني که در امور مادی و نعمتهای دنیوی واسطه فيض ميشوند و به انسانهاي ديگر کمک ميکنند، در واقع واسطهاي براي رساندن نعمتهاي خدا به دیگران هستند و هرچند خودشان نيز بهرهمند شده و استفاده کردهاند، اما اينکه توانستهاند واسطه فيض خدا به ديگران باشند، ارزشمند است.
منظور از بيان اين دو مقدمه (نظام تکوين و تشريع و ارزشمندي جايگاه انسان در عالم) بيان ارزش انسان بود. اينکه بفهميم انسان ميتواند ارزش خود را به حدی برساند که مجراي فيض الهي براي ديگران باشد. دادن نعمتهاي مادي حتي پول دادن به ديگران، تلاش برای حفظ سلامتی مردم یا معالجه و برگرداندن نعمت سلامتی به بيماران، همه، نوعی مجراي فيض خدا بودن است. فهم صحيح، تکامل ايمان و شناخت وظیفه، یکی از نعمتهای خداست، اما اگر کساني واسطه شوند که ديگران از اين نعمت بهرهمند گردند و معرفت پيدا کنند، به نوعی در فيض الهي واسطه شدهاند.
مراتب واسطه شدن براي فیض الهی
يکي از مراحل انسانشناسي اين است که انسان بفهمد خداوند چنين موجود حقیری را که از يک اسپرم به وجود آمده به جایی ميرساند که میتواند مجراي فيض او در امور مادي و معنوي شود. چه عظمتي خداوند به انسان میدهد: هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنسَانِ حِينٌ مِّنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُن شَيْئًا مَّذْكُورًا[6] چیز قابل ذکری نبود، ولی به کجا میرسد! ما براي اينکه موقعيت خود را در عالم بفهميم و بتوانيم وظیفه خود را درست انجام دهیم، باید بفهميم چه کارهایی ميتوانيم انجام دهیم. اگر بخواهیم مجراي فيض خدا براي ديگران باشيم، باید بفهمیم این توانایی چقدر و در چه چيزهايي است؟ همان طور که عرض کردم ممکن است کسی زحمت کشیده، ثروتي به دست آورد و آن را به صورت وقف یا هبه صرف فقرا کرده یا به مصرف عموم برساند. اين نوعی مجرای فيض بودن است و در واقع حاصل عمر او اين ميشود که برای سیر شدن شکم فقرا واسطه شده است. مرحله بالاتر اين است که کسی، بيماري انسانی را برطرف کند. بنابراین انسان میتواند یک عمر تلاش کند و حاصلش همین باشد؛ همچنانکه تجار و اهل خيري بوده و هستند که ثروت خود را صرف استفاده دیگران میکنند. اين همه اوقاف که بخصوص در ايران وجود دارد نمونه آن است. شايد کمتر کشوري مثل ایران اين همه اوقاف داشته باشد. پیشینیان ما با زحمت فراوان، خون دل، عرق جبين و کد يمين پولي جمع میکردند و حاصل آن را براي فقرا و مصارف دیگر وقف میکردند، حتی برای مصارفی مانند علوفه چهارپايان و مرکبهايي که زوار سيدالشهدا را به کربلا میبرند، وقف میکردند و همه اين کارها بسیار بزرگ و ارزشمند است.
سخنرانی آيتالله مصباح يزدي(دامت بركاته) در جمع تعدادي از پزشکان مرتبط با دفتر پژوهشهاي فرهنگي ـ23/4/1391
زلال بصیرت روزهای پنجشنبه منتشر میشود.
ـــــــــــــــ
[1] . البته قرآن از جن نیز به عنوان موجودي مختار ياد ميکند که ما درباره آنها اطلاعات زيادي نداريم. [2] . کهف،29. [3] . انفال، 22.
[4] . انفال،55. [5] . اعراف، 179. [6] . انسان، 1.