یادی از شهید صادق میگینژاد
نوجوانی که با گلوله ارتش شاه شهید شد(حدیث دشت عشق)
دانشآموز شهید صادق میگینژاد سیزدهم اردیبهشت سال 1338 در آبادان دیده به جهان گشود، در سال 1342 به اتفاق خانوادهاش به بوشهر هجرت کرد. بسیار باهوش و باایمان بود، مردم را جهت شرکت در راهپیماییهای ضد رژیم شاه تشویق میکرد، همیشه مورد تعقیب مامورین بود که در ساعت 8:30 روز هفدهم آبان سال 1357 هنگامی که قصد داشت به جمع دانشآموزان در دبیرستان سعادت بپیوندد در تیراندازی ماموران رژیم به درجه رفیع شهادت نائل آمد. خواهر شهید میگوید: «خوشرویی و خوشطبعی او زبانزد خاص و عام بود اگر گاهی، اتفاقی، کسی در طول مسیر به خواب میرفت بالای سر او میرفت و با گوشهایش بازی میکرد تا او را از خواب بیدار کند، میگفت اگر برگشتیم و از ما سؤال کردند کجا رفتید چه دیدید و چه شنیدید چه بگوییم؟ بیدار شوید، طبیعت را نگاه کنید و لذت ببرید.به پدر و مادرم بسیار احترام میگذاشت اگر مادرم گاهی ناراحت بود مانند بچههای کوچک خود را در آغوشش میانداخت و او را میبوسید پدرم هم بازنشسته بود در کارها و امورات خانه هم خیلی کمک میکرد، دوران به خوبی میگذشت تا اینکه مدتی بود به خرمشهر نیامد، تلفنی از پدرم شنیده بودم که گرفتار مسائل انقلابی است و از درگیریهای پیدرپی او برایم میگفت. به پدرم گفتم که از این کارهای او جلوگیری کند ولی پدرم میگفت چگونه از کاری که با تمام وجودش به آن عشق میورزد جلوگیری کنم من او را دوست دارم هر چه را که او دوست بدارد دوست میدارم.»