kayhan.ir

کد خبر: ۲۳۴۹۶۷
تاریخ انتشار : ۰۲ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۹:۲۹
تاملی در شعر و شخصیت شاعر انقلابی – آیینی «ژولیده نیشابوری» - بخش سوم و پایانی

لحظه‌ای در خود فنا شو، تا بقا پیدا کنی

 
 
 
رضا اسماعیلی
 
اشاره
در بخش اول این مقاله، ضمن معرفی ژولیده نیشابوری، مضامین و درونمایه اشعارش را مورد بررسی قرار دادیم. همچنین به میزان تاثیرپذیری این شاعر انقلابی – آیینی از شاعران سبک هندی پرداختیم. بخش دوم این مقاله نیز به حماسی سروده‌های ژولیده نیشابوری اختصاص داشت. در این بخش، نگاهی به سلوک دینی وی خواهیم داشت. 
***
معمار کبیر انقلاب اسلامی،حضرت امام خمینی(ره)، از پرچمداران نقد سلوک دینی و مبارزه با متحجرین بود. حضرت امام در پیامی که خطاب به فرزندان روحانی‌اش می‌فرماید: «فکر نکنید که تهمت وابستگى و افتراى بى‏دینى را تنها اغیار به روحانیت زده است، هرگز؛ ضربات روحانیت ناآگاه و آگاه وابسته، به مراتب کاری‌تر از اغیار بوده و هست. در شروع مبارزات اسلامى اگر مى‏خواستى بگویى شاه خائن است، بلافاصله جواب مى‏شنیدى که شاه شیعه است! 
عده‌ای مقدس‌نمای واپس‌گرا همه چیز را حرام می‌دانستند و هیچ‌کس قدرت این را نداشت که در مقابل آنها قد علم کند. خون دلی که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است، هرگز از فشارها و سختی‌های دیگران نخورده است.وقتی شعار جدایی دین از سیاست جا افتاد و فقاهت در منطق ناآگاهان غرق شدن در احکام فردی و عبادی شد، قهراً فقیه هم مجاز نبود که از این دایره و حصار بیرون رود و در سیاست و حکومت دخالت نماید. حماقت روحانی در معاشرت با مردم فضیلت شد، به زعم بعض افراد، روحانیت زمانی قابل احترام و تکریم بود که حماقت از سراپای وجودش ببارد، و الا عالم سیاس و روحانی کاردان و زیرک کاسه‌ای زیر نیم کاسه داشت و این از مسائل رایج حوزه‌ها بود که هر کس کج راه می‌رفت متدین‌تر بود! یاد گرفتن زبان خارجی کفر و فلسفه و عرفان، گناه و شک به شمار می‌رفت.
در مدرسه فیضیه، فرزند خردسالم مرحوم مصطفی از کوزه‌ای آب نوشید، کوزه را آب کشیدند، چرا که من فلسفه می‌گفتم. تردیدی ندارم اگر همین روند ادامه می‌یافت، وضع روحانیت و حوزه‌ها وضع کلیساهای قرون وسطی می‌شد که خداوند بر مسلمین و روحانیت منت نهاد و کیان و مجد واقعی حوزه‌ها را حفظ نمود. علمای دین باور در همین حوزه‌ها تربیت شدند و صفوف خویش را از دیگران جدا کردند. قیام بزرگ اسلامی‌مان نشأت گرفته از همین بارقه است.» (صحیفه امام‌، جلد ۲۱‌، ص۲۷۸ و ۲۷۹ )
بی هیچ‌گونه اغراقی باید گفت که «شاعران آیینی اصیل» نیز از آغاز تا به امروز همچون حضرت امام(ره) یکی از رسالت‌های ذاتی خویش را «نقد سلوک دینی» جامعه و اصلاح‌گری می‌دانسته‌اند. از همین رو «شعر آیینی» نیز گونه‌ای از شعر اعتراض است و شاعران آیینی در زمره اصلاح گران (آمران به معروف و ناهیان از منکر).
شعری که همواره بر وضع موجود می‌شورد و به افق موعود اشاره می‌کند. شعر اعتراض شعری است که داعیه پیکار با ظلم و بی‌عدالتی، زشتی و پلشتی و نامردی و نامردمی را دارد و به دنبال بستر‌سازی برای استقرار حاکمیت « الله» بر جهان و بنیانگذاری «جامعه توحیدی» است.
و اما لازمه اعتراض به وضع موجود، ترسیم آینده موعود است. اینکه ما بدانیم اکنون در چه نقطه‌ای قرار داریم و مطلوب ما رسیدن به کدامین نقطه و فتح کدامین قله است. مسلماً رسیدن به چنین بصیرتی، نیازمند نقد و آسیب شناسی دین و جامعه است.
شاعران رسالت مدار شیعی، همواره در طول تاریخ این دغدغه خجسته را داشته‌اند و شاخک‌های حساس آنان نسبت به انحراف حاکمان و دولتمردان و خارج شدن آنان از دایره عدالت واکنش نشان داده است. وقتی می‌گوییم «عدالت»، معنای عام وگسترده آن مورد نظر است؛ یعنی عدالت در همه ابعاد سیاسی، اجتماعی، دینی و اقتصادی، از این منظر فاصله گرفتن از ارزش‌های اخلاقی و فرو غلتیدن در باتلاق عفن «زهد ریایی» و ابتلا به بیماری ایمان کش «نفاق و تزویر» از نظر شاعران شیعی خطرناک‌ترین آفتی است که یک جامعه دینی را تهدید می‌کند. آفتی که حتی از بیماری‌هایی چون «وبا»، «طاعون» و «سرطان» نیز خطرناک‌تر و مرگ‌آفرین‌تر است.
دراین میان، حضرت لسان‌الغیب حافظ شیرازی که از او به حق می‌توان به نام شاعر «هنوز و همیشه» نام برد، از معدود شاعرانی است که درعصر فتنه مغول و حکومت نفاق و تزویر، با رندی، قلندری و هنرمندی تمام به نقد و آسیب شناسی جامعه دینی عصر خویش پرداخته و آیینه بی‌غبار روزگار خویش بوده است.
آتش زهد و ریا خرمن دین خواهد سوخت
حافظ این خرقه پشمینه بینداز و برو
ژولیده نیشابوری نیز از آنجا که هم قبله و هم قبیله شاعرانی همچون حافظ است، به شهادت شعرهای آیینی‌اش‌، در این راه روشن گام برداشته و با زبان شعر‌، به نقد روشنگرانه سلوک دینی مسلمانان اسمی و شناسنامه‌ای عصر خویش پرداخته و نقاب از چهره کسانی که با سکه دین به تجارت دنیا مشغولند برداشته است.
فریاد اعتراض شاعر به متحجرین مقدس‌مآب از حنجره ابیات زیر قابل شنیدن است:
عارفان را با شیوخ روی منبر کار نیست
زان که آنان را عمل در عرصه گفتار نیست
(گلبانگ عشق‌، گفتار بی‌عمل‌، ص ۸۶)
میخانه بود مسجد‌، در مسلک ما مستان
چون شرک و ریا گرد میخانه نمی‌گردد
(همان‌، می ‌و میخانه‌، ص ۱۱۱)
زهد را در پینۀ پیشانی زاهد مبین
شمر را این پینۀ پر مکر و فن می‌پرورد
(همان‌، عزت و ذلت‌، ص ۱۲۱)
فرق باشد زهد را با زاهد مردم فریب
ورنه بی‌دینی‌، سر از محراب و منبر می‌زند
(همان‌، شیخ ریایی‌، ص ۱۳۱)
آنکه نقد خوردن می‌پیش مردم می‌کند
در دل شب پایکوبان‌، سجده بر خم می‌کند 
(همان‌، خوش باوری‌، ص ۱۳۹)
دین فروشی بس که بازارش بُود پیوسته داغ
دزد بیت‌المال هم‌، عمامه بر سر می‌شود! 
(همان‌، ص ۱۵۲)
چون شدم مست از شراب حُب مولایم علی
کوری شیخ ریایی‌، خرقه بر دوشم کنید
(همان‌، خلوت دُردی کشان‌، ص ۱۵۶)
تلمیحات و تمثیلات قرآنی 
در تعریف تلمیح گفته‌اند: تلمیح در لغت به معنی (به گوشه چشم اشاره کردن) و از جمله صنایع معنوی بدیع است که در آن نویسنده یا گوینده در ضمن نوشتار یا گفتار خودش به آیه‌، حدیث‌، داستان یا مثل معروفی اشاره داشته باشد. (صفحه ۳۲۸‌، فنون بلاغت و صناعات ادبی‌، جلد دوّم) شعرهای ژولیده، سرشار از تلمیحات وحیانی و قرآنی است. این امتیاز بدان خاطر است که شاعر تربیت یافته مکتب اسلام و قرآن است و دانش آموختۀ دانشگاه اهل بیت (علیهم‌السلام). 
علاوه‌بر این‌، نشانۀ آشنایی نسبی شاعر با تاریخ‌، فرهنگ و علوم و معارف اسلامی است.برای نمونه، تنها به ابیاتی برگزیده از غزل‌های ژولیده که آمیخته با تلمیحات اسلامی و قرآنی است، اشاره می‌کنیم و می‌گذریم:
ز سعی‌هاجر است و از خودی‌، بیگانه گردیدن
که زیر پای طفلی‌، چشمه ساری می‌شود پیدا
(گلبانگ عشق‌، فصل بهار‌، ص ۲۲) 
به جرم بستن تهمت به دامن یوسف
قضا کشید به دریوزگی زلیخا را
(همان‌، ص ۲۴) 
از قناعت، حلقه در گوش سلیمان می‌کند
هر که سازد پیشۀ خود، خط و مشی مور را
(همان‌، ص ۳۴)
از سگ اصحاب کهف‌، در بندگی کمتر مباش
تا کنی ویران به خوابی‌، کاخ دقیانوس را
(همان‌، اصحاب کهف‌، ص ۳۵)
چون عقیل از حد خود‌، پا را فراتر می‌نهد
می گذارد در کف او‌، آهن تفتیده را
(همان‌، جام بلا‌، ص ۴۲)
آنکه ز انفاس خوشش‌، همچو مسیحا به جهان
مرده را زنده نماید به یک اعجاز‌، کجاست؟
(همان‌، اثر برق نگاه‌، ص ۶۳)
بهشت را به جهان‌، بهر گندمی مفروش
گمان مبر که پسر‌، رهرو پدر گردد 
(همان‌، بازی چرخ‌، ص ۱۰۴)
هر که حق گفت چو منصور سر دار‌، سرش
سبز از سرخی شمشیر زبان می‌گردد
(همان‌، ص ۱۰۷)
همچون خلیل‌، آتش نمرود گشته است 
از مقدم تو سرد و گلستان‌، خوش آمدی
(همان‌، خوش آمدی‌، ص ۲۴۶ )
حفظ کن آبرو‌، از کس طلب آب مکن
خضر خود باش‌، مکن بیهده تیمار کسی 
(همان‌، بندگی خالق‌، صص ۲۵۰ و ۲۵۱ )
مردم گرایی و مخاطب‌اندیشی
در ابتدای این نوشتار اشاره شد که ژولیده در شمار شاعران مردمی است. و اما شاعر مردمی چگونه شاعری است؟ و چه ویژگی‌هایی دارد؟ شاعر مردمی، شاعری برخاسته از بطن مردم است. همدلی‌، همنفسی‌، و همزبانی از شاخص ترین ویژگی‌های یک شاعر مردمی است. چنین شاعری حنجره شعر خود را وقف بغض در گلو شکستۀ مردم می‌کند و با لهجه دوست داشتنی و صمیمی مردم شعر می‌گوید. پیوند با مردم‌، زندگی و اجتماع‌، به یک شاعر وجهه مردمی می‌بخشد. این ضرورتی انکارناپذیر است که برای پیوند دوبارة مردم با شعر و مقابله با گسست نسل‌های ادبی، شاعران روزگار ما باید از کاخ‌های پر زرق و برقی که با خشت‌های کلمات فاخر، لوکس و تجملی ساخته‌اند، بیرون 
بیاید. دست شعر را بگیرند و با خود به میان مردم کوچه و بازار ببرند:
به ایستگاه‌های اتوبوس، میدان‌های تره‌بار، صف‌های توزیع ارزاق عمومی، پشت چراغ‌های قرمز، بیمارستان‌ها، کارخانه‌ها، زندان‌ها، یتیم‌خانه‌ها، خانه‌های سالمندان، باشگاه‌هـای ورزشی و... و هر جای دیـگری که محل رفت و آمد آدم‌هاست.
باید دست شعر را گرفت و به میان مردم کوچه و بازار برد تا با مردم حشر و نشر داشته باشد و نشست و برخاست کند، در بازار معامله کند، در مدرسه درس بخواند، در دانشگاه اعتراض کند، در جبهه بجنگد، 
در بیمارستان بستری شود، در تیمارستان دیوانگی کند، در مسجد نماز بخواند، در کارخانه اعتصاب کند، با ماشین مسافرکشی کند، در خیابان بخوابد، از خانه فرار کند، در پارک قدم بزند، 
به سینما برود، زیر باران عاشق بشود، در کوچه‌باغها آواز بخواند، در اداره پشت‌ میز بنشیند، در خانة سالمندان انتظار بکشد و... تا رنگ و بوی مردمی بگیرد. و ژولیده نیشابوری با چنین سلوکی شایسته احراز عنوان شاعر مردمی شد.
شعر باید حدیث غم‌ها و شادی‌های مردم باشد. با خنده‌های آنان بخندد، با‌گریه‌هایشان اشک بریزد و خونسرد و بی‌تفاوت از کنار مردم عبور نکند. اگر امروز این اتفاق خجسته بیفتد، شاید فردا آغوش گرم و پرمهر مردم بار دیگر به روی شعر گشوده شود و مردم زمانة ما نیز همچون زمان سعدی و حافظ و مولانا، شعر را موجودی از جنس خویش بدانند و برای همصحبتی و همنشینی با او، بی‌قراری کنند و سر و دست
بشکنند.
مردم انتظار دارند سیمای پرفروغ خویش را در آیینة شعر شاعران معاصر ببینند‌ ـ نه آن‌گونه که شاعر نقاشی می‌کند، بلکه آن‌گونه که در جهان واقع هست‌ ـ و این به نظر من مطالبه‌ای منطقی و به‌حق است.
امروز مردم به شعر شاعرانی رو نشان خواهند داد که صدای رفت و‌ آمد و نشست و برخاست خویش را در کلمه به کلمة آن اشعار بشنوند، و رمز موفقیت اشعاری که بعد از انقلاب مقبول مردم واقع شده است، چیزی جز این نمی‌تواند باشد، هر چند این اشعار در نظر ادیبان کهن‌اندیش از دایرة تعریف شعر خارج باشند، اشعاری همچون:شعری برای جنگ (قیصر امین‌پور)، خیابان‌هاشمی (محمدرضا عبدالملکیان)، مولا ویلا نداشت (علیرضا قزوه)، یاران چه غریبانه (پرویز بیگی حبیب‌آبادی)، و دو شعر از بی‌خطی تا خط مقدم و یک قلم ناسزا به محتکر، قربتا‌ً الی الله (سلمان هراتی ) و شعر « دلت را خانه ما کن‌، مصفا کردنش با من » از ژولیده نیشابوری.ژولیده در شعر لهجه‌ای کاملا مردمی داشت و همین رمز موفقیت او بود‌، چنانکه شاعر این محبوبیت و مقبولیت مردمی را بعد از مرگ خویش پیش‌بینی کرده و گفته بود: 
هر بنایی کهنه گردد‌، می‌شود قدرش عزیز
ارزش اشعار من‌، از بعد من پیدا شود 
(گلبانگ عشق‌، لطف حق‌، ص ۱۴۹)
و باز در غزلی دیگر به ماندگاری خود اشاره می‌کند و می‌گوید:
چون پسند خلق گردد‌، شعر شاعر ماندنی است
گر صدف گردد پذیرا‌، قطره گوهر می‌شود
(همان‌، تکبیر بیداری‌، ص ۱۵۱)
اشعار ژولیده، سرشار از ضرب‌المثل‌ها و تعابیر و واژگان مردمی است و زبان او در شعر‌، زبان ساده و صمیمی مردم کوچه و بازار. به همین خاطر است که شـعر ساده و بی‌تکـلف او در ذهن و زبان مردم اهل دل خوش می‌نشیند و مقبول خاطر بزرگ و کوچک قرار می‌گیرد. 
در ابیات انتخابی زیر، لهجۀ ساده‌، صمیمی و مردمی ژولیده به خوبی قابل لمس است. زبانی که در بطن فرهنگ مردم کوچه و بازار ریشه دارد. زبانی سرشار از ضرب‌المثل‌ها و تکیه کلام‌های عامیانه و مردمی که مؤید توانایی شگفت شاعر در استفاده از صنعت معنوی «ارسال المثل» نیز هست:
در این سرای دو در‌، سرسری‌، سری متراش
که سرسری است سراسر‌، سرای هیچ،‌ای هیچ!
(اشاره به ضرب المثل: سرم را سرسری متراش 
‌ای استاد سلمانی )
گذشت آب از سرت ‌ای قطره! دریا را چه خواهی کرد؟
به غفلت رفت امروز تو‌، فردا را چه خواهی کرد؟
(اشاره به ضرب المثل: آب که از سر گذشت‌، 
چه یک نی‌، چه صد نی! )
روزگاری گر به کامت گشت‌، چرخ روزگار
باد در غبغب میفکن‌، ورنه خوارت می‌کند
(اشاره به اصطلاح عامیانه و ضرب المثل باد در غبغب‌انداختن است.)
خواندن یاسین به گوش ابلهان از ابلهی است
قدر دانش در بر نادان‌، تنزل می‌کند
(اصطلاح عامیانه یاسین درگوش خر خواندن؛ کنایه از کار بی‌حاصل کردن و رنج بیهوده بردن است.)
مدعی گوید که با یک گل نمی‌گردد بهار
من گلی دارم‌، که عالم را گلستان می‌کند 
(اشاره به ضرب المثل: با یک گل بهار نمیشه )
سخن آخر 
دربارۀ احوال و آثار ژولیده نیشابوری سخن برای گفتن بسیار است. امید آنکه این پژوهش، مقدمه‌ای برای ورود اهل ادب به حوزه « ژولیده پژوهی » باشد. چرا که شاعرانی همچون ژولیده که به خاطر برخورداری از ارزش‌های مردمی، در چشم و دل مردم می‌نشینند و در ذهن و زبان مردم جا باز می‌کنند؛ استحقاقی بیشتر از این دارند.
 این پژوهش،صرفاً آغاز راهی بود که باید به همت بلند پژوهشگران فرهنگ مردم هموار گردد تا ان‌شاءالله در آینده‌ای نزدیک به سرمنزل مقصود برسد- این چنین باد.