ریــا و آثار آن
علی جواهردهی
تفاخر و فخر فروشی یکی از خصلتهای ضد اخلاقی است که در حوزه عمل اجتماعی خود را بروز میدهد، لذا در حوزه نابهنجاری اجتماعی و از سوی روانشناسان اجتماعی مورد تحلیل و تبیین قرار میگیرد و آنان آثار و پیامدهای آن را شناسایی میکنند و دستورها و توصیههایی را برای درمان آن و یا عبور از آن پیشنهاد میدهند.
انسانها برای تفاخر به دیگری و ایجاد نوعی برتری و خودنمایی در جامعه از روشهای مختلف استفاده میکنند. یکی از این روشها بهرهگیری از شیوهای است که از آن به ریا یاد میشود. اصولاً مردم این خصلت را در ارتباط با مسائل دینی و به ویژه در رفتارهای نیک دینی مورد توجه قرار میدهند. شاید از یک جنبه این امر توجیهپذیر باشد؛ زیرا امور عبادی جزو اموری است که در آن مسئله نیت پاک نقش اساسی دارد و نمایش دینداری در آن امری مذموم و ناپسند تلقی میشود. از این رو مردمان ریا و ریاکاری را در حوزه امور عبادی و در میان عبادت کنندگان و متعبدین و متشرعین میجویند.
با این همه نباید از این مسئله غفلت ورزید که دین اسلام دینی اجتماعی است و همه امور آن در حوزه عبادیات میگنجد و اختصاصی به نماز و روزه و امور دیگری که امور عبادی محض هستند ندارد بلکه همه حوزههای عمل انسانی را شامل میشود. بنابراین ریا و ریاکاری را میتوان حتی در امور اجتماعی و سیاسی صرف نیز جستوجو کرد و مصادیقی از آن را یافت. در این نوشتار گوشهای از نگرش قرآن به مسئله ریا و ریاکاری و آثار آن توضیح داده میشود.
ریاکاری و نفاق؛ دو روی یک سکه
قرآن برای ریا و ریاکاری مصادیق متعدد و متنوعی بیان میکند که شامل امور عبادی و غیرعبادی به مفهوم عرفی میشود. هر چند که در نظر اسلام و قرآن هر عملی اگر خداوند به عنوان وجهالله در آن مطرح باشد امری عبادی است و هر کار نیک و هنجاری که از آن به معروف یاد میشود و شامل امور مورد تأیید عقل و عقلا و شریعت است، امری عبادی است و پاداش اخروی و دنیوی را به دنبال خواهد داشت.
ریا که به معنا و مفهوم آشکار کردن عمل است تا مردم آن را ببینند و به او گمان خیر پیدا کنند و در جامعه محبوب و صاحب نفوذ و اعتبار شود، در حقیقت تلاشی از سوی فرد است تا آنچه را در واقع و باطن ندارد آشکار سازد و خود را به گونهای بنمایاند که مورد پسند و توجه مردم قرار گیرد. از این رو میتوان رای را در حوزه نفاق عملی دستهبندی کرد.
تفاوت میان ریا و نفاق در این است که منافق اصولاً اعتقادی به دین و آموزههای وحیانی ندارد و یا درباره آن تشکیک داشته و تنها به جهت اجبار جامعه و در راستای کسب منافع شهروندی و امنیت مرتبط به اسلام، دین را پذیرفته و آن را نشان میدهد. در درون به آن اعتقادی نداشته و در ظاهر خود را معتقد نشان میدهد. نفاق در جامعه زمانی شکل میگیرد که قدرت اسلام و دین در جامعه تثبیت شده باشد و شخص برای فرار از نگرش منفی مردم به وی خود را متدین و باورمند به دین نشان میدهد، در حالی که اعتقادی به آموزههای دینی ندارد؛ اما ریاکار کسی است که معتقد به دین و باورهای دینی و آموزههای اسلام است ولی خود را چنان تربیت و پرورش نداده است که در امر دین پیشقدم و پیشتاز و به تعبیر قرآنی از اهل سبقت و پیشتازی باشد. چنین شخصی چون اهل سبقت در دینداری را مردمان بزرگ مییابد میکوشد خود را چنان بنمایاند که مردم میپسندند و وی را نه تنها اهل دین و تقوا بشمارند بلکه به وی به عنوان اهل سبقت و مسارعه بنگرند. این گونه است که در میان مردمان رفتاری را نشان میدهد که در واقع از آن بهرهای نبرده است.
بنابراین ریاکاری در میان دینداران و مؤمنان اتفاق میافتد و اعمالشان به نوعی دچار شرک میباشد و به جای آنکه اعمال نیک و پسندیده خویش را در راه رضای خدا و خشنودی وی انجام دهند برای رضایت مردم و کسب وجه، اعتبار و مقام اجتماعی انجام میدهند.
البته این مسئله تنها اختصاص به مومنان و دینداران نداشته و برخی از کافران نیز میکوشند تا برخلاف میل و باطن خویش رفتارهای نیک و صالحی را انجام دهند تا همانند اهل ایمان واقعی در جامعه از نفوذ و اعتبار اجتماعی برخوردار شوند. (بقره آیه 246)
به هر حال ریاکاری در همه امور و از سوی همه کسانی اتفاق میافتد که در جستوجوی اعتبار و منزلت اجتماعی هستند و کارهای نیکی را انجام میدهند که مورد پسند جامعه است. اینگونه است که در هر مسئله اجتماعی چون انفاق (بقره آیه 264) و جهاد و دفاع از آسایش و امنیت مردم و مبارزه با دشمنان (انفال آیه 47) همانند امور محض عبادی مانند نماز (نساء آیه 142) ریا میورزند.
شخص ریاکار از نظر قرآن کسی است که به نوعی به مردم اهانت میکند و آنان را خوار و ذلیل میشمارد که میتوان با برخی از اعمال آنا را گول زد و بر گرده آنان سوار شد و نام و اعتبار کسب نمود. از سوی دیگر اعمال نیک و رفتارهای خوب او بیتوقع و انتظار نیست بلکه نوعی منتگذاری باطنی را با خود همراه دارد؛ زیرا میکوشد تا نام و اعتبار کسب کند و مقام و منزلت اجتماعیاش افزایش یابد. از این رو قرآن اینگونه اعمال را نوعی منتگذاری بر مردم میشمارد. بنابراین این تفاوتی میان ریاکاران و اهل کارهای پسندیده با منت و آزار و اهانت نیست و هر دو از این لحاظ همانند هم میباشند. بلکه اهل ریا از آنان بدتر هستند؛ از این روست که قرآن اهل ریا را مشبهبه قرار داده است و منتگذارندگان را به ریاکاران نتشبیه کرده است. (بقره آیه 264)
آثار ریاکاری
قرآن برای ریاکاری پیامدها و آثار مختلف و متعددی را بیان میکند که مهمترین آن بطلان عمل است. (بقره آیه 264) شخص با کار ریایی خویش افزون بر از میان بردن همه زحمات و سرمایهاش در پایان کار دست خالی است و سودی از این معامله و تجارت نمیبرد؛ زیرا به جای آنکه با خدا معامله کند با خودنمایی و تفاخر معامله کرده است که چیزی از آن باقی نمیماند.
کارهای نیک و پسندیدهای چون انفاق که با مال تجارت و معامله میکنند و یا جهاد که با جان خویش معامله و تجارت میکنند هرگاه برای خدا و وجهالله نباشد حبط و تباه میشود و همه زحمات هدر میرود بیآنکه در این میان سودی کرده باشند بلکه سرمایه خویش را نیز از دست میدهند. (بقره آیات 264 تا 266)
ریاکاری برای کافران وضعیت بدتری ایجاد میکند. آنان که باوری به قیامت و خدا و رستاخیز ندارند، با اعمال نیک ریایی خود زمینه عذاب اخروی را فراهم میآورند و خود را گرفتار آن میکنند. (نساء آیه 37 و 39 و انفال آیه 47 و ماعون آیه 4 و 6)
ریاکاران به جهت آنکه در جستوجوی نام و اعتبار و مهر و محبت مردم، اینگونه اعمال نیک و صالح را انجام میدهند و در این کار رضای خدا را در نظر ندارند زیان دیگری نیز میکنند. اعمال ریایی از نظر قرآن چنانکه در آیه 36 و 37 سوره نساء آمده است موجب محرومیت ریاکار از محبت خداوند میشود. این در حالی است که شخص ریاکار میتوانست با عشق و محبت به خدا و انجام اعمال برای او افزون بر جلب و جذب محبت خدا از محبت و نام و اعتبار مردم نیز بهرهمند شود. در روایات است که هرکسی میان خویش و خدا را اصلاح کند خداوند نیز میان وی و مردم را اصلاح میکند.
خداوند همچنین بیان میکند که اگر کسی بخواهد محبت مردم را جلب کند با پول و سرمایه نمیتواند محبتشان را بخرد و آنکه ایجاد محبت و الفت میکند خداوند است. بنابراین اگر کسی میخواهد محبوب مردم شود بهتر است که محبوب خداوند شود و در میان ایشان مقام و منزلت یابد و مردم همانند پیامبر پیرامونش گرد آیند.
ریاکاری آسیبهای جدی دیگری نیز به شخص وارد میسازد. به این معنا که موجب محرومیت از هدایت خاص خداوند میشود و همین ایمان و باوری که دارد از دست میدهد. کسی که در خلوت خویش خوابآلود و کسالتآور نماز میخواهند و در میان مردم شاد و خوشحال و شاداب نماز میگزارد در حقیقت خود را میفریبد و زمینه گمراهی را فراهم میآورد. (بقره آیه 264 و نساء آیه 142 و 143)
چنین اشخاصی در حقیقت گرفتار شیطان هستند و او را همدم و رفیق خویش گرفتهاند. شیطان است که نمیگذارد تا شخص با خدا معامله کند و به جای اینکه طرف معامله خویش را خدا قرار دهد مهر و محبت مردم قرار داده و از خدا غافل شده است. غفلت از خدا موجب میشود تا هم سودی نبرد و هم سرمایه را از دست دهد که این همان زیان آشکار است. از اینرو خداوند در آیه 38 سوره نساء به مردمان هشدار میدهد که با کارهای ریایی خویش شیطان را دوست خود و رفیق اعمال خویش قرار ندهند که شیطان بد رفیقی برای آدمی است.
آثار زیانبار دنیوی و اخروی و نیز مادی و معنوی ریاکاری موجب شده است تا خداوند ریاکاری را به عنوان عملی زشت و نابهنجار و ضد اخلاقی و هنجاری ممنوع و حرام گرداند. (بقره آیه 264 و نیز نساء آیه 36 و 38 و انفال آیه 47 و کهف آیه 110 و ماعون آیه 1 تا 6)
عوامل ریاکاری
خداوند در آیات چندی به مسئله ریاکاری اشاره کرده و علل و عوامل آن را بیان نموده است. عواملی که میتوان از آنها به عنوان علل و عوامل بنیادین یاد کرد.
اصولا شخصی که در پی نام و نشان و مقام و منزلت اجتماعی است، خدا را فراموش کرده و از او غافل مانده است. نام و نشان گاه تنها برای اعتبارات دنیوی است که در این صورت ریشه آن را میباید در تکبر و تفاخر جست که امری مذموم و ناپسند است. گاه دیگر شخص ریاکاری میکند تا با کسب اعتبار و نام و نشان اجتماعی در اموال مردم تصرف کند و سودی مادی در کنار سود معنوی ببرد که این مسئله به معنای ظلم و ستم و فساد و امری ناپسند است.
اشخاصی که ریا میکنند اگر برای هریک از دو هدف و منظور بالا باشد گمراه میباشند و در حقیقت در دام شیطان افتاده و از آدمیت خویش به زودی تهی میشوند. آنان در حقیقت دوستان شیطان و همراهان اویند و شیطان رفیق بدی است که نمیتوان به او امیدی داشت. (نساء آیه 38)
اینگونه رفتارهای ریایی بیانگر کفر به خدا و ایمان نداشتن واقعی به او (بقره آیه 264 و نساء آیه 38 و 39) و کفر به قیامت و وعدههای الهی است. (همان)
بنابراین کسانی که قیامت را تکذیب میکنند(ماعون آیات 1 تا 7) کافران(بقره آیه 264) منافقان(نساء آیه 142) و همدمان شیطان(نساء آیه 38) از کسانی هستند گرفتار ریا میشوند.
راه رهایی از ریاکاری
برای رهایی از ریاکاری و یا در امان ماندن از ریا میبایست در حوزه بینشی و نگرشی شخص کار کرد. به این معنا که باید باور به معاد را در حد امکان افزایش داد و به او یادآور شد که به هر عملی در قیامت باید پاسخ داده شود و خداوند دانا همانگونه که به ظاهر اعمال و رفتار آگاه است به باطن دلها نیز آگاه است و میداند که شخص برای چه نیتی و انگیزهای، عملی را انجام میدهد.(کهف آیه 110)
در حقیقت توجه به احاطه علمی خداوند به کردار آدمی مانع جدی برای جلوگیری از ریاکاری است. (انفال آیه 47 و نیز نساء آیه 38 و 39)
اگر شخص به این دو مطلب آگاهی یابد و بداند که خداوند مدیر و مدبر هستی و به همه چیز آگاه است و رفتارهای مردمان را زیر نظر داشته و فرشته رقیب عتید هر دم گردن میکشد تا از بالا همه افکار و رفتار او را ببیند و بنویسد و همانند فیلمی زنده در آخرت به عنوان نامه اعمال در اختیارش بگذارد، دیگر وسوسه نمیشود که ریا کند.
ریاکار اگر بفهمد که روز قیامتی هست که در آن هر عملی چنان که هست نشان داده میشود و تنها آنهایی که مهر وجهالله را بر خود دارد وجود قیامتی مییابد و اعمال دیگر، اصولا هباء منثورا و باطل میشود و اثری از آن نمیماند و ترازوی قیامتی سبک وزن میشود و شخص از نظر وجودی تهی میگردد، چون چیزی ندارد که نشان دهد تا به بهشت درآید، آن زمان است که رفتار ریایی را جز خسران و زیان نمییابد و به ترک آن اقدام میکند.
ارتباط ریا با نیت
قرآن میان دو عمل تطوعی (از روی میل و رغبت) و ریایی تفاوتهایی را قائل میشود که توجه به آن مهم و اساسی است؛ زیرا بسیاری از مردم اعمال خوب و نیک دیگران را ریایی ارزیابی میکنند و یا شخص را چنان در منگنه قرار میدهند که خود باور کند که عملی را ریایی انجام داده و یا میدهد، در حالی که چنین نبوده و این اتهامی ناروا و نادرست است. از این رو قرآن به مسئله تطوع و ریا اشاره میکند و تفاوتهای میان آن دو را بیان کرده و از مردمان میخواهد که کارهای تطوعی مردم را به عنوان ریا نشناسند و تعبیر نکنند.
در آموزههای اسلامی و قرآنی به این نکته توجه داده شده که اعمال آدمی با نیات سنجیده میشود و ارزشگذاریها بر این پایه و معیار است. از این رو گفته شده است: انما الاعمال بالنیات، اعمال براساس معیار نیت و قصد درونی آدمی است.
بنابراین نمیتوان آشکارسازی اعمال خوب و نیک را از باب ریا قلمداد و ارزیابی کرد. خداوند اصولا برای افزایش گرایش مردم به سوی هنجارهای پسندیده اجتماعی چون انفاق و حتی امور عبادی چون نماز مسئله آشکارسازی را طرح میکند و مردمان را به این اعمال تشویق و ترغیب میکند و حتی نماز جمعه و جماعت را از نظر ارزش و بها به مراتب برتر و گرانمایهتر میشمارد بنابراین آنچه ملاک داوری و سنجش است مسئله نیات و قصد است. ریاکاران کسانی هستند که قصد دیگری جز خداوند و وجهالله دارند و از این روست که مورد سرزنش قرار گرفتهاند و آنان را محکوم میکنند و عمل ریایی را تباه میشمارند.
اما اگر عمل برای خدا باشد بهتر است که به شکل آشکار انجام شود تا تاثیرات خویش را در جامعهپذیری جوانان و نوجوانان گذاشته و دیگران را نیز بدان تشویق کند. (توبه آیه 79)
در روایات تفسیری که در مجمعالبیان ج 5 و 6 ص 84 و جامعالبیان ج 6 ص 250 و نیز کشاف ج 2 ص 294 نقل شده به این مسئله اشاره شده است. در شأن نزول آیه 79 سوره توبه آمده است که هنگامی که مردمان از سوی خداوند و پیامبر(ص) به صدقه دادن ترغیب شدند، آنانی که مال بسیاری داشتند اموال زیاد خود را برای صدقه نزد پیامبر آوردند اما کمدرآمدها مقدار کمتری آوردند و صدقه دادند و حتی برخی به چند دانه خرما بسنده کرده و همان را انفاق نمودند. در این میان منافقان کسانی را که مال بسیاری را صدقه داده بودند متهم به ریاکاری کردند و مردمان کمدرآمد را به خاطر اندکی مال تمسخر نمودند و اینگونه بود که خداوند این آیه را فرستاد.