مدعیان اصلاحات و مسئله انکار دشمن
نجمه کفاشیان
نوع تعامل نظام جمهوری اسلامی با جبهه سیاسی مدعی اصلاحات طی چند دهه اخیر از واقعیات سیاسی قابل تامل تاریخ معاصر ایران است. مدعیان اصلاحات مجموعهای هستند که صراحتا مرزبندی شفافی با رویکردهای اساسی انقلاب اسلامی دارند، در ابتدای به دست گرفتن دولت در دهه هفتاد، علنا راهبرد فتح سنگر به سنگر نظام را تئوریزه و برای اجرای آن از انواع روشها استفاده کردهاند، تقریبا منبع اصلی تامین نیروی انسانی رسانههای اپوزیسیون جمهوری اسلامی بودهاند و در عین حال، در ساختار نظام هم به طور مداوم حضور داشته و به هنگام پاسخگویی نیز عموما مدعی بیاختیاری در انواع حوزههای مسئولیتی خود میشوند! تعامل با چنین جماعتی، بدون شک از شاهکارهای مجموعه نظام طی دهههای اخیر بوده است. ترتیب دادن انواع جنگ روانی علیه افکار عمومی با هدف تحت فشار قرار دادن کلیت نظام، دیگر رویکرد ثابت مدعیان اصلاحات از دهه هفتاد تا همین اکنون بوده است.
مدعیان اصلاحات حتی زمانی که دولت را در دست دارند نیز از اقدام علیه کلیت نظام و جنگ روانی راهانداختن در این راستا، رویگردان نیستند. مجموعه این رویکردها باعث شده است تا مرز مشخصی بین جبهه مدعی اصلاحات و دشمنان رسمی و اسمی جمهوری اسلامی وجود نداشته باشد. بر همین اساس، افراد و گروهکهایی چون مسعود رجوی، بهاییها، کمونیستها، سلطنتطلبان، نهضت آزادی، بیبیسی، اسرائیل و... بارها و بارها دارای مواضع و منافع مشترکی با این جبهه سیاسی در موضوعات مختلف بودهاند. به عنوان مثال، در جریان فتنه 88، نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی با صراحت اعلام کرد که «اصلاحطلبان بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران هستند» و شیمون پرز، رئیسجمهور این رژیم ضدانسانی نیز اظهار داشت: «اصلاحطلبان به نمایندگی از اسرائیل با رژیم اسلامی ایران میجنگند.» سران اصلاحات اما هرگز از سخنان این دو برائت نجستند!
وارث شهید بهشتی! رفیق حاج قاسم! همراز شهید مطهری!
عدم تمایل اصلاحطلبان به مرزبندی با دشمن اما ریشه در کجا دارد و به چه دلیل انجام میشود؟ اصلاحطلبان علاوهبر این، تمایل زیادی دارند تا همزمان، خود را پیرو خط امام(ره)، وارث شهید بهشتی، رفیق حاج قاسم، همراز شهید مطهری و... معرفی کنند. در تمام این روایتها هم دقت دارند تا ابعادی از این شخصیتها را برجسته کنند که خودشان دوست دارند. یک گمانه آشنا در پاسخ به چرایی مرزبندی نکردن جبهه اصلاحات با دشمن اما این است که اصلاحطلبان اساسا هویت دقیق و مرزبندی شدهای ندارند تا بخواهند با کسی مرزبندی کنند و مواضع آنها در مقاطع مختلف، تابع منافع حزبی آنهاست تا مرزهای هویتی آنان. منافع هم هر لحظه ممکن است در یکجا تامین شود، لذا چرا مثلا باید با اسرائیل یا آمریکا مرزبندی مشخصی کرد؟ بر همین اساس، آنها ابایی از این ندارند تا شهادت معاون شهید سلیمانی در پرونده سوریه را با تیتر «حسین همدانی در سوریه کشته شد» در روزنامهشان بدرقه کنند ولی یکباره برای تشییع میلیونی حاج قاسم و به تبع فضای ایجاد شده در آن روزها، یکسره سیاهپوش شوند!
بیاعتنایی به منافع ثابت و پایدار
چندی بعد هم ابدا از این نمیترسند که پس از اهانت آشکار رفیقشان به سردار سلیمانی در آن فایل صوتی کذایی، فورا پشت ظریف دربیایند و باز مقابل حاج قاسم صفآرایی کنند! خوب یا بد اما این ویژگی نفاق است که به منافع ثابت و پایدار اعتقادی ندارد و در هوس منافع جدید هر روز رنگ عوض میکند. مرزبندی نداشتن اصلاحطلبان با دشمن طی این سالها اما خسارات فراوانی به کشور وارد کرده است. مثلا آنها طی چند سال اخیر مدام سعی کردهاند این گمانه را در افکار عمومی جا بیندازند که اساسا آمریکا دشمن نیست و مرگ بر آمریکا هم حتی شعار مفتی است. آنها تمام هشت سال گذشته، به دروغ، برقراری رابطه با آمریکا را مساوی ایجاد آنچنان رونق اقتصادی جا زدند و نتیجه شد آنچه شد. اصلاحطلبان البته همزمان با تمایل به فالوده خوردن با دشمن، رزق روزانهشان، حمله به خودیها و ارکان مختلف کشور است.
به عنوان مثال، طی سالهای اخیر در سایه جنگ روانی حسن روحانی و همفکرانش، موضوع برگزاری رزمایشهای نظامی کشور به ابزار دوقطبی شدن ملت بدل شده بود. روحانی در این گمانه دروغین میدمید که برگزاری رزمایشها با هدف ضربه زدن به مذاکرات انجام میشود و مخل کار دیپلماتهای ماست! این در حالی است که برگزاری بزرگترین رزمایشهای سالهای اخیر در همین چند ماه نخست روی کار آمدن دولت جدید و همزمان با مذاکرات، اساسا بنای چنین دروغهای شاخداری را بر باد داد. چنانکه پیش از این در مورد نحوه برخورد این جریان سیاسی با مسئله فعالیتهای منطقهای کشور و حاج قاسم ذکر شد، جریان سیاسی مذکور در سوءاستفاده از شخصیتهای بزرگ و مصادره کردن آنها به نفع اهداف خود نیز اشتهای وافری دارد. مانور دادن بر بعضی نظرات شهید بهشتی در همین راستا، دستور کار رسانههای اصلاحطلب طی سالهای اخیر بوده است.
بهتر البته این است که اصلاحطلبان به سخنانی از شهید بهشتی گوش فرا دهند که کجیهای آنها را راست میکند نه اینکه پازل سوءاستفاده آنها از آن شهید عزیز را تکمیل میکند. در همین زمینه سخن معروفی از شهید بهشتی قابل طرح است که میفرماید «هر کسی که خط دارد، دشمن دارد!» لذا اصلاحطلبان اگر میخواهند خود را وارث شهید بهشتی معرفی کنند، بهتر است ابتدائا لیستی از دشمنان ملت ایران که خط مشخصی دارند، ارائه کنند! واقعیت این است که شهید بهشتی به شدت به مرزبندی با دشمن حساس بود و اساسا صنمی با نوع سیاستورزی کنونی جبهه اصلاحات نداشت.
مرزبندی صحیح و صریح با جبهه دشمن
رهبر فرزانه انقلاب در همین زمینه میفرمایند: «وظیفهای که همیشه باید مورد نظرمان باشد بخصوص امروز، وظیفه مرزبندی صحیح و صریح با جبهه دشمن است؛ مرزبندی کسانی که سعی میکنند این مرز را کمرنگ کنند یا محو کنند یا از بین ببرند، اینها خدمت نمیکنند به مردم، اینها خدمت نمیکنند به کشور؛ چه مرزهای دینی و عقیدتی، چه مرزهای سیاسی. استقلال، مرزی است برای کشور؛ این کسانی که سعی میکنند اهمیت استقلال یک ملت را- بهعنوان جهانی شدن و حل شدن و منطبق شدن با جامعه جهانی- از بین ببرند و کمرنگ کنند، مقاله مینویسند، حرف میزنند، اینها هیچ خدمتی نمیکنند به این کشور... همانها که صفبندی با بیگانه دشمنِ بداندیشِ بدخواه را برنمیتابند، در مقابل یک عنصر ایرانىِ مؤمنِ خودىِ علاقهمند به مصالح کشور و به آینده کشور، اما از لحاظ سیاسی دارای مذاقی متفاوت، منش و روش «خودی و غیرخودی» را اعمال میکنند!»
اصلاحطلبان اما نه دوست دارند دست از سر دکتر شریعتی بردارند نه مایلند در صورت نیاز، از شهید بهشتی، حاج قاسم، شهید مطهری، شخص امام(ره)، رهبری و شما بگو حتی حافظ شیرازی برای تحقق اهداف خود استفاده نکنند. مجموعه این افراد و شخصیتها بسته به موقعیتهای مختلف، ممکن است مورد تمجید یا تخریب اصلاحطلبان قرار گیرند، چون اصلاحطلبان نه هویت مشخصی دارند نه دشمنان مشخص!
این نگاه اصلاحطلبان (نفی دشمنی) در حالی است که آموزههای دینی در آیات قرآن و روایات معصومین مشحون از تنبه دادن به دشمن و دشمنی اهل باطل در برابر خدا و مومنین است (و اعدوا لهم مااستطعتم من قوه و من رباط الخیل ترهبون به عدو الله و عدوکم) (سوره مبارکه الأنفال آیه ۶۰)
الَّذینَ آمَنوا یُقاتِلونَ فی سَبیلِ الله وَالَّذینَ کَفَروا یُقاتِلونَ فی سَبیلِ الطّاغوتِ فَقاتِلوا أَولِیاءَ الشَّیطانِ إِنَّ کَیدَ الشَّیطانِ کانَ ضَعیفًا (سوره مبارکه النساء آیه ۷۶)
إِنَّ الَّذینَ کَفَروا یُنفِقونَ أَموالَهُم لِیَصُدّوا عَن سَبیلِ اللَه(سوره مبارکه الأنفال آیه ۳۶)
مُحَمَّدٌ رَسولُ اللهِ وَالَّذینَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَى الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم(سوره مبارکه الفتح آیه ۲۹)