سرویس ورزشی-
بارها به سهم خود و از سر وظیفه نوشتهایم و اینجا باز تاکید وتکرار میکنیم که علاوهبر مشکلات داخلی ورزش که ریشه اصلی آنها مدیریتهای نا اهل و فاقد تخصص است، ورزش ما با موانع و مشکلات عدیده داخلی و خارجی دست بهگریبان است و بدخواهان و معاندان و لابیهای وهابی وصهیونیستی و... همگی در تلاشند ورزش ایران را منزوی و بایکوت نمایند مبادا سرود این کشور در ورزشگاههای جهان مترنم شود و پرچم مقدس آن در میادین بینالمللی به اهتزاز درآید، آنها برای رسیدن به مقصود شوم و هدف ضدایرانی خود دست به هر حربه و ترفندی میزنند و تازگیها هم زمزمه بازگشت رژیم غاصب و کودککش صهیونیستی را به ورزش آسیا سر دادهاند.
در چنین وضعیتی ورزش ایران بیش از هرچیزی و مسئولین و مدیران ورزش کشور پیش از دل بستن به هر حربه و تمسک به هر وسیله و فرد و سازمانی باید به داشتههای کم نظیر مادی و انسانی و بضاعت سرشار و استعداد ذاتی و خدادادی خود تکیه کنند و همه فکر و دغدغهشان ایجاد تحول مستمر به سمت « قوی و قویتر» شدن باشد. اما متاسفانه همان کسانی که ردای مدیریتی این ورزش را طی سالهای گذشته به ویژه شش هفت سال اخیر به تن کرده بودند، گوشی برای شنیدن این حرفها نداشتند و عقل کل مآبانه والبته جاهلانه به دنبال کارهای سطحی و امور روزمره بودند و نه تنها ورزش را در مسیر پیشرفت و تحول و قویتر شدن حرکت نداده بلکه با عملکرد غلط و خودکامانه خود موجب ضعف ورزش ایران به نفع بدخواهان شدهاند.
در این مقال نمیخواهیم نوحه سرایی کنیم و درباره گذشته و کارهای آسانی که باید در فرصت مناسب انجام میشده و مثلا تکلیف مالکیت دو تیم استقلال و پرسپولیس را مشخص و کلیت ورزش را که ادعای حرفهای بودن دارد به استانداردهای حرفهای نزدیک میکردند و...- اما نشده صحبت کنیم چون همانطور در این باره بارها و طی سالیان اخیر نوشتهایم و تذکر دادهایم و... اما چون گوش شنوایی نزد مسئولان ذیربط نبوده، کار به اینجا کشیده شده که میدانید و میدانیم. (حذف استقلال و پرسپولیس از لیگ قهرمانان آسیا)
هدف اصلی ما از نگارش این مقال این است که میخواهیم بپرسیم حالا که کاری که نباید میشد، شده و این اتفاق نامیمون و بسیار تاسفبار برای فوتبال ما و دو باشگاهی که اعتبار فوتبال ایران هستند و از افتخارات آن به حساب میآیند، افتاده، آیا باز هم وقت آن نرسیده که تشکیلاتی، محکمه و سازمانی وارد ماجرا شود و این موضوع را که بدون تردید یکی از اصلیترین مطالبات جامعه ورزش است پیگیری کند تا معلوم شود فاعل این کاری که شده و نباید میشد، چه کسی و چه سازمان و تشکیلاتی بوده است؟
آیا بازی با احساسات میلیونها علاقهمند به ورزش، و انجام ندادن به موقع مسئولیت مدیریتی و ملی، آنقدر اهمیت ندارد که تشکیلات قضایی و حقوقی و مدعیالعموم، خاطیان و کسانی را که باید در این باره پاسخگو باشند به جای خندیدن به ریش اهالی ورزش و این دو تیم باسابقه به جواب دادن وادار کند؟ آیا باید برابر این اتفاق تلخ هم مثل خیلی از اتفاقات دیگر که به جای مردم، دل دشمن را شاد کرده، حداکثر دو تا مطلب بنویسیم و چهار تا برنامه جنجالی و زرد تلویزیونی راه بیندازیم و با بحثهای انحرافی وجنگ نعمتی- حیدری، مثل خیلی وقتها راه را برای فرار مقصران اصلی هموار کنیم و خلاصه خیلی هم که دلمان بسوزد، شانه بالا بیندازیم و زیر لب «بیخیالی» را زمزمه کنیم و با خود بگوییم « حالا کاری است که
شده؟!»