بیتقوایی و علل و آثار آن
محمدحسن علیزاده
تقوا در آموزههای قرآنی ملاک ارزش انسان است. خداوند انسانها را بر پایه تقوا ارزیابی و ارزشگذاری میکند و کرامت هر انسانی را بدان میسنجد. همچنین تقوا معیار قبولی اعمال است و تنها اعمالی مقبول درگاه ایزد منان است که فاعل آن اهل تقوا و از متقین باشد. آثار اعمال صالح نیز متوقف بر وجود تقوا در فاعل آن است؛ یعنی تنها حسن فعل کفایت نمیکند بلکه حسن فاعلی نیز لازم است و باید فاعل و کننده کار نیز نیت خوبی داشته باشد که برخاسته تقوا و اخلاص است.
اما با این همه، چرا عدهای دنبال بیتقوایی هستند و از این همه آثار و برکات تقوا در دنیا و آخرت بیبهره میشوند. نویسنده در پاسخ به این پرسش به سراغ آموزههای قرآنی رفته و علل و چرایی آن را بیان کرده است.
* * *
تقوا، ملاک انسانیت
انسانیت انسان به قدرت و ثروت و حتی عقل و علم او نیست، بلکه به تقوای الهی است. چنانکه خداوند در آیه ۱۳ سوره حجرات میفرماید: إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللهِ أَتْقَاکُمْ؛ گرامیترین شما نزد خدا با تقواترین شماست.(حجرات، آیه ۱۳) پس کرامت انسان را میبایست در تقوا جست.
خداوند هم چنین در آیه ۱۹۷ سوره بقره میفرماید:براى خود توشه برگیرید که در حقیقت، بهترین توشه، پرهیزکارى است و اى خردمندان! از من پروا کنید.
پس ره توشه انسان برای ابدیت نیز تقواست و انسان تنها با تقواست که میتواند ابدیت خود را بسازد. البته تقوا در زندگی دنیوی نیز آثاری دارد؛ چرا که دستیابی به بصیرت و علم شهودی و معرفت حضوری به تقواست.(بقره، آیه ۲۸۲؛ انفال، آیه ۲۹)
از نظر قرآن، تقوا آثار بسیاری دارد که از مهمترین آنها میتوان به فلاح و رستگاری ابدی(بقره، آیات ۲ و ۵ و ۱۸۹؛ آلعمران، آیات ۱۳۰ و ۲۰۰)، رضایت خداوندی(لیل، آیات ۱۷ و ۲۱)، رزق و روزی(طلاق، آیات ۲ و ۳)، عزم ارادی(آلعمران، آیه ۱۸۵)، فرجام نیک(اعراف، آیه ۱۲۸؛ هود، آیه ۴۹)، قبولی اعمال صالح (مائده، آیه ۲۷؛ حج، آیه ۳۷)، قبولی توبه (حج، آیات ۳۶ و ۳۷)، مصونیت از خوف و حزن(اعراف،آیه ۳۵)، مصونیت از خسران(طلاق، آیات ۹ و ۱۰) و دهها اثر دیگر اشاره کرد.
بنابراین، انسان اگر هر چیزی را در دنیا و آخرت بخواهد باید از راه تقوا به دست آورد. البته تقوایی که مراد است تنها پرهیزکاری و ترک و اجتناب نیست، بلکه به معنای تقوای الهی است؛ یعنی باید کاری کرد رضایت خداوندی به دست آید.
این رضایت با انجام هر آنچه پسندیده عقلانی و شرعی وترک هر آنچه ناپسند عقلانی وشرعی است به دست میآید. بنابراین، عمل به واجبات عقلی و شرعی وترک محرمات عقلی و شرعی همان تقواست وترک واجبات و انجام محرمات عین بیتقوایی است.
علل و چرایی بیتقوایی
اما بسیاری از مردم به جای اینکه اهل تقوا باشند و محرمات و بدیها و زشتیها راترک کنند، به آن گرایش مییابند و آنها را انجام میدهند و واجبات و خوبیها و زیباییها راترک میکنند.آنان برخی ارزشها را کنار میگذارند و دنبال ضد ارزشها میروند و حتی دوست دارند برای تجربه تغییر، خلاف جریان آب شنا کنند و به قول خودشان جریان را به مبارزه بطلبند. این مبارزهجویی بیتوجه به پیامدها شخص را به تباهی و هلاکت میکشاند ولی دوست دارند به قول خودشان این تباهی را تجربه کنند. اما پرسش این است که این همه هزینه مانند شقاوت و بدبختی ابدی به چنین تغییر و مبارزهجویی میارزد؟
البته آموزههای قرآنی بیان میکند که بسیاری از مردم به علل دیگری بهدنبال بیتقوایی هستند و از خداوند پروا ندارند. بیپروایی آنان علل و عوامل بسیاری دارد که در اینجا به برخی از آنها اشاره میشود.
1. جهل و نادانی: نخستین عامل بیپروایی و بیتقوایی مردم را میبایست جهالت انسانها دانست. خداوند در آیه ۱۰۳ سوره بقره در بیان چرایی و علت بیتقوایی انسانها میفرماید که جهل انسانها به ارزش برتر و پاداشهاى الهى، مهمترین عامل در ترک تقوا و بیپروایی آنان است. اگر انسانها میدانستند که پاداش تقوا و پیامد بیتقوایی چیست، هرگز خود را به تندباد هواها و هوسها نمیسپردند و بیتقوایی پیشه نمیگرفتند.
2. غرور و عجب: علت دیگر بیتقوایی غرور و خودپسندی انسانهاست. برخی از مردمان وقتی وضعیت خود را مطلوب ارزیابی میکنند، به همان بسنده کرده و با خودستایی ،خود را از هر عیب و نقصی مبرا میشمارند. به این معنا که خود را پاک و منزه از عیب و نقص میدانند و بیمحابا و بیپروا هر کاری را انجام میدهند؛ زیرا خود را کامل دانسته و در تمامیت کمالی خود شکی ندارند. (نجم، آیه ۳۲) اینان مانند کسی هستند که خود را عالم کل میدانند و حرف و سخن دیگری را نمیپذیرند. در روایات از پیامبر(ص) نقل شده که فرمود: من قال انا عالم فهو جاهل؛ هر کسی که بگوید من عالم هستم بدانید که او جاهل است. همین افراد وقتی دنبال عزت میروند، آن را در گناه میجویند به جای آنکه آن را در تقوای الهی بجویند.(بقره، آیه ۲۰۶)
3. استکبار: کبر حالتی درونی است، نماد ضد اخلاقی آن تکبر و خودبزرگبینی و نماد اجتماعی آن استکبار است. کسی که گرفتار این عناوین است نمیتواند خود را در مسیر تقوا قرار دهد و به جای اعمال ارزشی در پی اعمال ضد ارزشی میرود.(زمر، آیات ۵۷ و ۵۹)
4. انحراف: انحراف از دیگر عواملی است که انسان را به سوی بیتقوایی میکشاند. خداوند در آیه ۱۵۳ سوره انعام میفرماید که انحراف از راه حق موجب بیتقوایی انسان میشود.
5. تکذیب آیات خدا: از دیگر عوامل انحرافی تکذیب آیات خدا است. این مطلب را میتوان از آیات ۵۷ و ۵۹ سوره زمر به دست آورد.
6. اطاعت از مسرفان: کسانی که از مسرفان پیروی میکنند مسیر بیتقوایی را پیش میگیرند؛ زیرا اهل اسراف کسانی هستند که در هر چیزی زیاده روی میکنند و به حدود و موازین پایبند نیستند و خط قرمزی برای اعمال خویش نمیپذیرند. اینگونه است که هر راه خلاف عقل و شرع و عرف را در پیش میگیرند. کسانی که از آنان اطاعت و پیروی میکنند نیز گرفتار بیتقوایی میشوند و مثلا به زن بسنده نکرده و به لواط رو میآورند.(شعراء، آیات ۱۵۰ و ۱۵۱)
7. دنیاطلبی: از دیگر عوامل بیتقوایی دنیاطلبی است. کسانی که دنیا برایشان ارزش و جایگاهی مییابد که آن را اصیل میشمارند یا آخرت برای آنان چون حلوای نسیه است، پس به همین غورهترش دنیا که نقد است بسنده میکنند و بیتقوایی را در پیش میگیرند.(اعراف، آیه ۱۶۹؛ لقمان، آیه ۳۳؛ زخرف، آیه ۳۵)
8. پیروی از شیطان: از دیگر عوامل بیتقوایی پیروی و اطاعت از شیطان است. انسان با آنکه میداند که شیطان دشمن اوست با این همه خود را به او میسپارد تا او سرنوشتش را تعیین و رقم زند.(اعراف، آیات ۲۶ و۲۷)
9. کوردلی: کوردلى و پذیرا نشدن هدایت الهی از دیگر عوامل بیتقوایی است که در آیات ۱۷ و ۱۸سوره فصلت به آن توجه داده شده است. البته این کوردلی به سبب گناهان کمکم در انسان ایجاد میشود بهطوری که دیگر ارزشها را نمیبیند.
10. کفر: بیگمان کفر که ریشه در جهالت بشر دارد، عامل مهمی در بیتقوایی بشر است. با نگاهی به انسانهای کافر به آسانی میتوان نقش کفر را در بیتقوایی بشر شناسایی و تبیین کرد.(زمر، آیات ۵۷ و ۵۹)
11. گناه: دلهایی که گرفتار گناه میشود اندکاندک زنگار میبندد بهطوری که بیتقوایی برای آن یک عمل عادی و معمولی میشود. بسیاری از کسانی که گرفتار گناه کوچک و اندک بودند در یک فرآیندی گرفتار بیتقوایی مطلق میشوند و ضد ارزشها برایشان حتی ارزش میشود و گاه چنان پیش میروند که ارزشی چون عزت را در گناه میجویند و آن را عامل عزت و دیگر ارزشهای خود میشمارند. از این رو به بیتقوایی بیشتر دامن میزنند و بدان گرایش بیشتری پیدا میکنند.(بقره، آیه ۲۰۶)
12. سوءاستفادهگری: سوءاستفاده از دین و نام خدا و مانند آن زمینهساز گرایش آدمی به سوی بیتقوایی است که در آیه ۲۲۴ سوره بقره به آن هشدار داده شده است.
۱۳. البته علل و عوامل دیگری را میتوان شناسایی کرد که موجب بیتقوایی بشر میشود، اما در اینجا به همین میزان بسنده میشود.
آثار بیتقوایی و بیپروایی
انسانی که گرفتار بیتقوایی میشود، همانطوری که در آخرت گرفتار بدبختی و شقاوت ابدی و دوزخ میشود، در دنیا نیز گرفتار بسیاری از امور میشود که زندگی را بر او تلخ و دشوار میکند. بسیاری از مصیبتهای بشر به سبب بیتقواییگریبانگیرش میشود. در اینجا به برخی از آثار بیتقوایی اشاره میشود.
1. اختلاف دینی و مذهبی: بىتقوایى مردمان، عامل پیدایش تفرقههاى دینى و مذهبی است. براساس آیات ۵۲ و ۵۳ سوره مومنون بیتقوایی اهل اسلام موجب میشود تا هر گروهی به حزب و تفکری گرایش یابد و احزاب و مذاهب دینی پدید آید. شکی نیست که هر حزب و تفکری افکار و اعمال و عقاید خود را حق و درست دانسته و دیگران را تخطئه میکند. این گرایش حزبی و مذهبی موجب میشود تا کورکورانه به دفاع از آن بپردازد و حتی دیگران را بیرون از دایره حق و حقیقت بشمارد. اینگونه است که جنگ هفتاد ودو ملت براساس گرایشهای حزبی برخاسته از بیتقوایی پدید میآید و خونهای بیگناهان ریخته میشود. از دیگر پیامدهای زیانبار بیتقوایی میتوان به اختلافات در حوزههای مختلف دینی و فرهنگی و اجتماعی وسیاسی اشاره کرد. خداوند درآیات ۵۲ و ۵۳ سوره مؤمنون به این اختلافات اشاره میکند و به بیتقوایی بهعنوان عامل پیدایش تفرقهها توجه میدهد.
2. انحراف جنسی: براساس آیههای ۷۸ سوره هود و ۱۶۱ و ۱۶۵ سوره شعراء همجنسبازى و انحرافات جنسى، از آثار بىتقوایى بشر است. اگر انسان تقوا پیشه میگرفت هرگز گرفتار همجنس بازی
و دیگر انحرافات جنسی نمیشد؛ اما بیتقوایی بشر سرانجامی جز انحراف در فکر و رفتار نخواهد داشت بهطوری که شخص برای ارضای خواستههای بیپایان نفس تن به هر ذلتی میدهد.
3. تکذیب پیامبران: اصولا کسانی که تقوای عقلانی را مراعات نکنند و به احکامی چون حسن و نیکی عدل و صداقت و حق و مانند آن تن ندهند و بیوفایی و ظلم و دروغ را پیشه خود کنند، نمیتوانند گام بعدی را بردارند و به تقوای شرعی که مطابق فطرت انسانی است تن دهند. کسی که برخلاف الهامات فطرت و طبیعت خود عمل میکند بهطور طبیعی هر کسی را که به خوبی و نیکی دعوت میکند نمیپذیرد و او را برنمیتابد. از این رو خداوند میفرماید کسانی که به تکذیب پیامبران میپردازند انسانهای بیتقوا هستند و اهل تقوا کتب الهی را میپذیرند و بدان پایبند میشوند.(بقره، آیات ۲ و ۳؛ شعراء، آیات ۱۰۵ و ۱۰۶ و ۱۴۱ و ۱۴۲ و ۱۶۰ و ۱۶۱)
4. عدم قبولی اعمال نیک: اگر کسی بیتقوایی پیشه کند و نیکپندار نباشد حتی کردار نیک او نیز پذیرفته نمیشود؛ زیرا این کارهای نیک را به قصد نیک و خیر انجام نمیدهد بلکه در پی افکار و اندیشههای باطل است. از این رو شرط پذیرش اعمال صالح همان تقواست وخداوند تنها کارهای نیک را از نیکوکاران متقی میپذیرد.(مائده، آیه ۲۷) این بدان معناست که حسن فعل باید با حسن فاعل جمع شود تا عملی مقبول خداوند گردد.
5. شرک: از دیگر آثار بیتقوایی گرفتاری به انواع و اقسام شرک است. اگر مسلمان تقوا پیشه نکند او نیز گرفتار شرک خواهد شد. از آیات قرآن به دست میآید که بىتقوایى، زمینهساز انحراف از مسیر حق و افتادن در دام شرک و بتپرستى و مانند آنهاست.(یونس، آیه ۳۱؛ صافات، آیات ۱۲۴ و ۱۲۵)
6. عهدشکنی: از دیگر آثار بیتقوایی این است که انسان به عهد و پیمانهای خویش وفا نمیکنند. در حقیقت پیمانشکنى مداوم، از آثار بىتقوایى بشر است که در آیه ۵۶ سوره انفال به آن توجه داده شده است. با این رفتار ناهنجار، سرمایه اجتماعی ازمیان میرود و جامعه دچار بحرانی میشود که نمیتوان از آن بسادگی گذشت. جامعهای که شهروندان آن نسبت به یکدیگر اعتماد نداشته باشند نمیتوانند در کنار هم رابطه سالمی داشته باشند. فقدان اعتماد اجتماعی آثار خود را در همه حوزهها ازجمله اقتصادی بجا میگذارد. درنتیجه جامعه فرصت رشد و شکوفایی تمدنی را ازدست میدهد. در حوزه خانوادگی میان زن و شوهر نیز این اطمینان و اعتماد ازمیان میرود؛ زیرا خانواده بر نوعی پیمان و عهد برپا شده است و پیمانشکنی در انسانهای بیتقوا موجب میشود تا هسته اولیه اجتماعی یعنی خانواده سست شود. خداوند در آیه ۵۶ سوره انفال پیمانشکنی مداوم در همه امور زندگی را بهعنوان یکی از آثار مهم بیتقوایی برمیشمارد؛ زیرا آنچه موجب میشود تا اشخاص به قول و قرارهای خویش پایبند باشند، تقواست. بیتقوایی حتی موجب میشود تا شخص نسبت به پیمانها و عهدهای مکتوب و اسناد نیز بیتوجه باشد و بهاشکال مختلف قانون و اسناد قانونی و مکتوب را دور بزند. تقوا، لباسی است که آدمیرا از هرگونه عیب و نقصی میپوشاند؛ زیرا شهوت و هواهای نفسانی آدمی را به سوی بسیاری از ناهنجاریها میکشاند. اما تقوا موجب میشود تا شهوت و هواهای نفسانی مهار شود و در حفاظ قرار گیرد و انسان را نیز از انجام کارهای زشت و پلید و گناه نگه دارد.
7. فسق و فجور: از دیگر آثار بیتقوایی گرفتار شدن آدمی به فسق و فجور است. خداوند در آیه ۱۰۸ سوره مائده میفرماید که رعایت نکردن تقوا و بىاعتنایى به دستورهایش، مایه فسق و محرومیّت از هدایت خاصش خواهد شد.
8. گمراهی: بیتقوایی عامل اساسی گمراهی بشر است. ریشه تمامی گمراهیهای بشر را میبایست در همین بیتقوایی او جست؛ زیرا کسی که تقوا پیشه نکند از هدایت عام و خاص، خودش را محروم میکند.(بقره، آیات ۲ و ۳؛ اعراف، آیات ۲۰۱ و ۲۰۲)
9. بیعدالتی اقتصادی: گرانفروشی و کمفروشی و عدم مراعات قوانین عرفی و قانونی از سوی مردم از دیگر پیامدهای بیتقوایی در جامعه است. اصحاب «ایکه» و جامعه شعیب به سبب همین بیتقوایی، نسبت به یکدیگر ظلم میکردند و با کمفروشی و گرانفروشی از یکدیگر به اشکال مختلف میدزدیدند.(شعراء آیات ۱۷۶ و ۱۷۷)
10. استکبار اجتماعی و سیاسی: بیتقوایی در حوزه سیاسی، شخص و دولت را به سوی استکبار میکشاند و زمینه ظلم فراگیر را فراهم میآورد. از این رو خداوند درباره رفتارهای فرعون به بیتقوایی وی اشاره میکند که عامل مهم در ظلم کردن به جامعه یهودیان بود.(شعراء آیات ۱۰ و ۱۱)
11. خشونت و قتل: رفتارهای هنجارشکنانهای چون قتل ریشه در بیتقوایی افراد دارد. قرآن به این مسئله در آیه ۲۷ سوره مائده اشاره میکند؛ زیرا در یک نمونه چون قتل هابیل، بیتقوایی قابیل موجب شد تا وی نسبت به هابیل حسادت ورزد و زمینه برای قتل برادر در او فراهم شود.
اینها تنها گوشهای از آثار بیتقوایی است؛ زیرا اگر خداوند بیش از صد مورد بسیار مهم و اساسی را برای تقوا و آثارش بیان کرده همه آن موارد با بیتقوایی تحصیل نخواهد شد. پس کسی که بیتقوایی پیشه میکند رنگ آسایش را به خود نمیبیند و رستگار نخواهد شد و فاقد بصیرت و تشخیص حق و باطل بوده و در مشکلات راهی برای رهایی و خلاص نمییابد. پس هر که بیتقوایی پیشه میکند به خود ضرر و خسران وارد میسازد و بیقین خداوند از بیتقوایی او ضرری نمیبیند، بلکه تقوا و بیتقوایی اگر آثار خوب و یا بدی داشته باشد به خود شخص با تقوا و بیتقوا بازمیگردد.