چرا کرسی آزادفکری را در دانشگاهها بهوجود نیاوردید؟!
گزیده سخنان کلیدی رهبر انقلاب درباره فتنه 88
ادامه فصل چهارم:
از تنفیذ تا 22 بهمن 1388
در فتنه نباید از صحنه کنار کشید | آنچه که انسان از نخبگان جامعه و جریانات سیاسی و گروههای سیاسی انتظار دارد، این است که با این حوادث، با این خطوط دشمن، با بصیرت مواجه بشوند؛ با بصیرت. اگر بصیرت وجود داشت و عزم مقابله وجود داشت، خیلی از رفتارهای ما ممکن است تغییر پیدا بکند؛ آنوقت وضعیّت بهتر خواهد بود. بعضی از کارها از روی بیبصیرتی است... بعضیها در فضای فتنه، این جمله «کن فی الفتنه کابن اللّبون لا ظهر فیرکب و لا ضرع فیحلب»1 را بد می فهمند و خیال می کنند معنایش این است که وقتی فتنه شد و اوضاع مشتبه شد، بکش کنار! اصلاً در این جمله این نیست که: «بکش کنار»؛ این معنایش این است که بههیچوجه فتنهگر نتواند از تو استفاده کند؛ از هیچ راه؛ نه بتواند سوار بشود، نه بتواند تو را بدوشد؛ مراقب باید بود. (2 مهر 1388)
بعضی نمیفهمند به ساز کی میرقصند| ممکن است آن کسی که در جهت آن توطئهها در داخل کشور محور حرکت قرار میگیرد، خودش اصلاً نفهمد؛ فهمیدنِ این هم ذکاوت میخواهد؛ بعضیها این ذکاوت را ندارند. ما آدمها را تجربه کردیم؛ نمیفهمند دارند به ساز کی میرقصند. ولی این واقعیّت را عوض نمیکند که آنها بفهمند یا نفهمند؛ بدانند یا ندانند؛ این توطئهها وجود دارد. درعینحال این کشور، این نظام نه فقط سست نمی شود، ضعیف نمی شود، جامعه علمیاش، جامعه پیشرفتهاش _ که همین شما جوانها باشید _ امروزش از 10 سال قبلش بهصورت آشکاری جلوتر میرود. این معنایش چیست؟ این معنایش حقّانیّت است؛ این معنایش اصالت است؛ این معنایش ریشهدار بودن است. «ألم تر کیف ضربالله مثلاً کلمهًْ طیّبهًْ کشجره طیّبهًْ»2؛ اعتقاد ما این است. ما با اعتقاد، با دل کار میکنیم. (6 آبان 1388)
پرتاب انتقاد، حق را نمایان نمیکند | بنده گفتم کرسی آزادفکری را در دانشگاهها بهوجود بیاورید. خب، شما جوانها چرا بهوجود نیاوردید؟ شما کرسی آزاد فکری سیاسی را، کرسی آزادفکری معرفتی را توی همین دانشگاه تهران، توی همین دانشگاه شریف، توی همین دانشگاه امیرکبیر بهوجود بیاورید. چند نفر دانشجو بروند، آنجا حرفشان را بزنند، حرف همدیگر را نقد کنند، با همدیگر مجادله کنند؛ حق آنجا خودش را نمایان خواهد کرد. حق اینجوری نمایان نمیشود که کسی یک انتقادی را پرتاب بکند؛ اینجوری که حق درست فهمیده نمیشود. ایجاد فضای آشفته ذهنی با لفّاظیها هیچ کمکی به پیشرفت کشور نمی کند. شما تجربه این پدر پیرتان را در این زمینه داشته باشید. آنی که کمک میکند به پیشرفت کشور، آزادی واقعىِ فکرها است؛ یعنی آزادانه فکر کردن، آزادانه مطرح کردن، از هو و جنجال نترسیدن، به تشویق و تحریض این و آن هم نگاه نکردن.
(6 آبان 1388)
انعکاس جنجال پیش از انتخابات | یکوقت شما یک حرفی میزنید، ناگهان میبینید همه ناظران سیاسی جهان که وجودشان انباشته از پلیدی و خباثت است، برای شما کف میزنند. به این تشویق نشوید؛ به قول رایج بین جوانها، جوگیر نشوید. بحث درست بکنید، بحث منطقی بکنید؛ سخنی را بشنوید، سخنی را بگویید؛ بعد بنشینید فکر کنید. این همان دستور قرآن است. «فبشّر عباد. الّذین یستمعون القول فیتّبعون احسنه»3؛ سخن را باید شنفت، بهترین را انتخاب کرد. وَ الّا فضای جنجال درست کردن، همین میشود که دیدید. جنجالِ قبل از انتخابات، بعد از انتخابات، انعکاسش میشود این؛ به خصوص وقتی دست بیگانه هم دخالت دارد. به چه دلیل، با چه توجیهی شما فکر میکنید دستگاههای تبلیغاتی دنیا حوادثی را که فکر میکنند به ضرر نظام جمهوری اسلامی است، لحظهبهلحظه منتشر می کنند؟ با چه محاسبهای این کار انجام میگیرد؟ این را نباید فکر کرد!؟ نباید رویش مطالعه کرد!؟ اینها است آن چیزهایی که باید به آنها توجّه کرد. (6 آبان 1388)
مسائل را اصلی _ فرعی کنید | در همين مسائل اخير، مسائل را بايد اصلى فرعى کرد. مسئله اصلى چيست؟ يک سلسله مسائل فرعى هم پيرامون او است. نه اينکه آن مسائل فرعى کماهمّيّت است، امّا مسئله اصلى اهمّيّتش بيشتر از آنها است. مسئله اصلى در اين قضاياى اخير، اصل انتخابات بود.
زير سؤال بردن اصل انتخابات بزرگترين جرمى بود که انجام گرفت. چرا شما نسبت به اين جرم چشمتان را می بنديد؟! اينهمه زحمت کشيده بشود، مردم بيايند، يک شرکتِ به اين عظمت، يک نصابشکنى، يک رکوردشکنى در دنيا در مردمسالارى، در دموکراسىاى که اينقدر ادّعايش را میکنند، انجام بگيرد، بعد يک عدّه مفت و مسلّم
بيايند بدون استدلال، بدون دليل، همان فرداى انتخابات بگويند: انتخابات دروغ است! اين کار کوچکى است؟! اين جرم کمى است؟! يکقدرى بايد منصف بود توى اين قضايا. دشمن هم حدّاکثر استفاده را از اين کرد. يک عدّه هم هستند در داخل کشور، از اوّل با نظام جمهورى اسلامى موافق نبودند _ مال امروز و ديروز نيست،
30 سال است که موافق نيستند _ از اين فرصت استفاده کردند، ديدند عناصرى وابسته به خودِ نظام، از خودِ نظام، دارند اينجور ميداندارى میکنند، اينها هم وقت را مغتنم شمردند، آمدند داخل ميدان... مطلب اصلى اين بود. زير سؤال رفتن انتخابات، مواجه کردنِ مجموعهاى از
مردم _ آنها هيچ نيّت سوئى هم ندارند؛ وارد ميدان انتخابات شدند، طبق عقيدهشان عمل کردند؛ خيلى هم خوب _ با نظام، با کشور، با حرکت عمومى کشور، اينها کارهاى کوچکى نيست. اگر شما منصفيد، آن حرکتهاى جانبى را، آن قضاياى جانبى را ببينيد، اهمّيّتش را هم در نظر داشته باشيد؛ امّا مهمتر بودنِ اين را هم در نظر داشته باشيد. (6 آبان 1388)
به صحنهگردانان پیغام خصوصی دادم؛ باید محاسبه میکردند | من روز اوّل اين را پيغام دادم به همين حضراتى که صحنهگردان اين قضايا هستند؛ آن ساعات اوّل من به آنها پيغام خصوصى دادم.
من اگر يک وقتى توى نماز جمعه يک حرفى میزنم، اين ابتدا به ساکن نيست؛ حرف خصوصى، پيغام خصوصى، نصيحتِ لازم انجام میگيرد، وقتى انسان ناچار میشود، يک حرفى را مىآورد در علن بيان میکند. من پيغام دادم، گفتم اين را شما داريد شروع میکنيد، امّا نمیتوانيد تا آخر کنترل کنيد؛ مىآيند ديگران سوءاستفاده میکنند. حالا ديديد آمدند سوءاستفاده کردند.
مرگ بر اسرائيل را خط زدند! مرگ بر آمريکا را خط زدند! معناى اين کار چيست؟ آنى که وارد عرصه سياست میشود، بايد مثل يک شطرنجباز ماهر هر حرکتى را که میکند، تا سه تا چهار تا حرکت بعد از او را هم پيشبينى کند.
شما اين حرکت را میکنى، رقيبت در مقابل او آن حرکت ديگر را خواهد کرد؛ بايد فکرش باشى که تو چه حرکتى خواهى کرد. اگر ديدى در آن حرکت دوّم، تو درميمانى، امروز اين حرکت را نکن؛ اگر کردى، ناشى هستى... اینها را باید محاسبه میکردند. (6 آبان 1388)
پانوشتها:
1- نهجالبلاغه، جملات قصار 1.
2- سوره ابراهیم، بخشی از آیه 24، ترجمه: «آيا نديدى خدا چگونه مثل زده سخنى پاک که مانند درختى پاک است.»
3- سوره زمر، بخشی از آیات 17 و 18، ترجمه: «پس بشارت ده به آن بندگان من که به سخن گوش
فرا میدهند و بهترين آن را پيروى میکنند.»