kayhan.ir

کد خبر: ۲۳۳۸۳
تاریخ انتشار : ۱۶ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۹:۵۷
نگاهی به ماهیت سینمای پیش از انقلاب 57(قسمت نهم)

ناقوس مرگ و نفرین


پژمان کریمی

سینمای موج نو؛ ابزار سیاسی!
در بررسی تاریخ سینمای ایران به جریانی مشخص بر می‌خوریم که نام موج نو بر پیشانی دارد.
این جریان با این نشانه‌های کلی توصیف شده است:
یک- سیاسی بودن.
دو- وجه اجتماعی پر رنگ
سه- تلاش برای رسیدن به ساختار خلاقانه و به روز
چهار- مستقل بودن
فیلم‌های جنوب شهر ساخته فرخ غفاری در سال 1337، گاو ساخته داریوش مهرجوئی در سال 1348 و - بویژه- قیصر ساخته مسعود کیمیایی- آن هم- در سال 1348، به عنوان فیلم‌های پایه‌گذار «موج نو» در سینمای ایران معرفی می‌شوند.
مایه‌ی پر رنگ اجتماعی، هر سه فیلم را از مجموع تولیدات سینمای ایران تا مقطع 1348 متمایز کرد. پیوستن کارگردانان دیگر با درنگ و تأمل بر سر موضوعات اجتماعی تظاهرات روشنفکرانه، جریان سینمای موج نو در کشورمان را کاملاً جدی جلوه داد.
بهرام بیضائی، ابراهیم گلستان، ناصر تقوایی، جلال مقدم، هژیر داریوش، سهراب شهید ثالث، علی حاتمی، رضا میرلوحی، از جمله کارگردانانی بودند که جریان سینمای موج نو را نمایندگی می‌کردند.
اما دو پرسش!
یک- آیا جریان موج نو، بواقع - آن گونه که می‌گویند- رنگ و بوی سیاسی و وجه اعتراض علیه حاکمیت رژیم پهلوی داشت؟
دو- آیا جریان یاد شده با ادعای روشنفکری و جدیت در تعاملات و مسائل اجتماعی، توانست به دغدغه‌ها و خواست مردم و مخاطب عام نزدیک شود؟
به صراحت و قاطعیت می‌توان گفت:
جریان موج نو، ‌اگرچه با تظاهرات سیاسی نظیر فیلم گاو ]که مبتنی بر متن نویسنده کمونیست و بعدها عضو شورای ملی مقاومت ایران یعنی غلامحسین ساعدی ساخته شد[ پا گرفت. اما؛ نه فقط نتوانست وجه و شاخص سیاسی یابد، بلکه در نزدیکی به موضوعات و دغدغه‌های اجتماعی سترون نمایان شد.
موج نویسنده ایران، برعکس تبلیغات نویسندگان و منتقدان سکولار، ضد نظام شاهنشاهی نبود و کلیت آن در خدمت سیاستهای پهلوی دوم قرار داشت.
کدام منسوب به موج نو، سیاستهای پهلوی را آشکار به چالش کشید و برای فعالیت دچار مشکل قضائی شد؟
ابتذال فیلم‌هایی چون «آرامش در حضور دیگران» ساخته ناصر تقوایی در سال 1351 و یا «تپلی» ساخته رضا میرلوحی و مرتضی عقیلی در سال 1351، آیا با سیاست فرهنگی پهلوی یعنی گسترش بی‌بند و باری همخوانی نداشت؟
جز فیلم قیصر، کدام یک از آثار منتسب به موج نو توانست در جذب مخاطب موفق عمل کند؟!
فیلم «طبیعت بی‌جان» ساخته سهراب شهید ثالث در سال 1356، تا چه اندازه با دغدغه‌های مخاطب کلان همراه و نزدیک و وابسته بود؟
جالب است جریانی که وابستگان بدان را «مستقل» معرفی می‌کنند نمودار فیلم‌سازانی است که «دولتی بودن» و «همپایی» با رژیم سیاسی وقت، اصلی‌ترین دلیل رشد و نام یافتگی آنهاست!
کدام یک از فیلم‌سازان موج نو، در برابر سیاستهای فرهنگی پهلوی، چه در قالب فیلم و چه در عرصه‌های دیگر، مخالفت کردند و پرچم اعتراض افراشتند؟
کدام یک به عنوان فیلم‌ساز سیاسی شمرده شدند؟ هیچ یک!
جاسوس انگلیس؛ فیلم‌ساز بد!
گفتیم که یکی از فیلم‌سازان منسوب به جریان سینمایی موج نو، ابراهیم گلستان است. جریانی که بنا به تأکید برخی فیلم‌سازان و منتقدان وابسته به سینمای دین‌گریز، «معترض به دربار پهلوی» جلوه داده می‌شود.
شناخت فیلم‌سازان منسوب به جریان موج نو، بخوبی روشن می‌کند که این فیلم‌سازان نه تنها معترض که کاملاً در خدمت رژیم پهلوی و حامیان خارجی آن بودند.
ابراهیم گلستان یا تقوی شیرازی، قصه‌نویس و فیلم‌ساز، در سال 1301، در شیراز متولد شد. او از خانواده‌ای کاملاً مرفه برخوردار بود. پدرش از نویسندگان و روزنامه‌نگاران وابسته به دربار رضاخان به شمار می‌آمد و تا پایان حیات این شاه، نشریه «گلستان» را منتشر کرد.
گلستان پس از گرفتن دیپلم متوسطه، به تهران آمد و از دانشکده ادبیات دانشگاه تهران سردرآورد. وقایع شهریور سال 1320 در جریان بود که گلستان عضو حزب توده ایران شد. او مدتی به عنوان مسئول حزب در شرق مازندران شناخته شد. نورالدین کیانوری در کتاب خاطرات خود با تعریف و تمجید از گلستان می‌گوید: «گلستان و خانمش ]فخری گلستان[ هر دو از توده‌ای‌های دو آتشه بودند... زمانی که در حزب بود مقاله می‌نوشت ولی هنوز رشد کافی نکرده بود.»
در آن روزگاران گلستان خودخواهی و جاه‌طلبی عجیبی از خود نشان داد تا آنجا که در کتاب «یک چاله و دو چاه» از قول جلال آل احمد می‌خوانیم: «گلستان فعال بود، اما نوعی خودخواهی نمایش دهنده داشت که کمتر در دیگران می‌دیدی... گلستان اهل صمیمیت نبود و آن قدر خود را مرکز عالم خلقت می‌دانست که تصورش را نمی‌شد کرد...»
وی بعدها به دلایلی که اتفاقاً منشأ جاه طلبانه داشت، از حزب توده کناره گرفت. او که از هر فرصتی برای نزدیکی به دربار سود می‌جست، سرانجام توانست در صدر مشاوران هنری فرح پهلوی قرار گیرد.
پس از اینکه کارتل‌ها و تراست‌های انگلیسی موفق  به ایجاد کنسرسیوم نفت شدند، ابراهیم گلستان و برادرش- شاهرخ- مأموریت یافتند تا با استفاده از مطبوعات و ابزار سینما، فعالیت استعمارگرایانه کنسرسیوم در زمینه استخراج و عرضه نفت ایران را به عنوان دستاوردهای ملی به آگاهی عموم برسانند.
دیری نگذشت که با حمایت کنسرسیوم، ‌گلستان توانست سازمان فیلم گلستان را تأسیس کند.
در ادامه هم وی اقدام به همکاری با شبکه‌های «بی‌بی‌سی» انگلیس، «ان بی سی» و «آی تی دی» آمریکا و شبکه‌های «کامنولث نیوز» وابسته به اتحادیه کشورهای کامنولث نمود.
باید گفت گلستان هیچ گاه نتوانست در عرصه فیلم‌سازی استعداد شایان توجهی از خود نشان دهد و هیچ یک از فیلم‌هایش نیز با کوچک‌ترین استقبال مردمی روبه رو نشد. او در فیلم «اسرار گنج دره جنی» که در سال 1353 کارگردانی نمود، عناد خود با اخلاقیات و دین اسلام را به شکلی مستهجن به نمایش گذاشت. با این حال او چنان از حمایت رژیم شاه بهره می‌برد که سازمان اوقاف وقت، چند قطعه از اراضی موقوفه حاج مخبرالسلطنه هدایت واقع در دروس را به صورت اجاره 99 ساله در اختیار وی گذاشت.
این اراضی، از ضلع جنوبی خیابان شهید کلاهدوز کنونی (دولت) شروع می‌شود و تا حسینیه ارشاد و سه راه ضرابخانه امتداد می‌یابد. از غرب هم به خیابان دکتر شریعتی و از شرق نیز به خیابان پاسداران منتهی می‌شود.
گلستان، با بهائیان روابط صمیمانه‌ای داشت. این روابط تا آنجا بود که بهایی‌های ثروتمند بی‌چشمداشت به او کمک می‌کردند. مثلاً آن گونه که شماره 113 ماهنامه گزارش فیلم نوشته است؛ یک کارخانه‌دار بهایی کارگرانش را برای ساخت فیلم «اسرار گنج دره جنی» در اختیار گلستان می‌گذارد.
وی سالهاست که مقیم انگلستان است و برخی نشریات و خبرگزاری‌های زرد، وابسته به جریان شبه روشنگری و دولتی مانند ایسنا، همچنان از او به عنوان نویسنده و فیلم‌سازی پیشرو یاد می‌کنند.
از جمله فیلم‌های گلستان می‌توان به «موج و مرجان و خارا» «خواستگاری»، «خشت و آینه» و ... اشاره کرد.
وی که روابط صمیمانه‌ای با فروغ فرخزاد داشت و این روابط مدتها موضوع بحث محافل هنری بود، تهیه کنندگی فیلم «خانه سیاه است» فروغ را برعهده گرفت!
گلستان هیچ گاه نتوانست در قامت یک فیلم ساز حرفه‌ای نظر منتقدان را جلب کند!