عصای مدعیان اصلاحات زیر بغل تحریمکنندگان در وین
سرویس سیاسی-
روزنامه اعتماد روز گذشته گفت وگویی با عضو تیم مذاکرهکننده هستهای در توافق سعدآباد- در دولت اصلاحات که هم اکنون ساکن آمریکاست منتشر کرد که وی در بخشی از این گفتوگو درباره مذاکرات وین اظهار کرده است: «در برخي مواضع رسمي ايران گفته ميشود ما در صورتي به برجام بازميگرديم كه آمریکا تمام تحريمهايي كه پس از انقلاب اعمال كرده را بردارد. اين مجموعه دنيايي از تحريمهاي متنوع و متعدد است كه فراهستهاي است. آيا ايران حاضر است براي رفع تحريمهاي فراهستهاي، مذاكرات فراهستهاي انجام دهد؟ خير. ايران اعلام كرده كه ما غير از هستهاي درباره هيچ موضوعي مذاكره نميكنيم. بنابراين در عمل به اينجا ميرسيم كه فقط تحريمهاي هستهاي در چارچوب برجام بايد برداشته شوند و اينكه ما بگوييم همه تحريمهاي فراهستهاي هم بايد برداشته شوند، عملا اتفاق نخواهد افتاد.»
گفتنی است متأسفانه رسانههای منتسب به یک جریان خاص سیاسی در داخل کشور درست در زمانی که آمریکا و اروپا در سیاستهای خود علیه کشورمان به بنبست رسیده و باید گریبان این عهدشکنان را گرفت، توپ را به زمین خودی شوت کرده و عصا زیر بغل آمریکا و اروپا میگذارند.
این روزنامهها در حالی در مقام توجیه عهدشکنی غربیها و در حقیقت در نقش سخنگویی دولت آمریکا و کشورهای اروپایی برآمده و عدم دادن امتیازات بیشتر در برجام از سوی ایران را دلیل اصلی به نتیجه نرسیدن این توافق عنوان کرده و به نوعی پیشاپیش جمهوری اسلامی را مقصر شکست احتمالی مذاکرات دانستهاند که تا به امروز حتیاندیشکدهها و رسانههای غربی نیز چنین ادعایی را مطرح نکرده بودند!
بر همین اساس کارشناسان ارشد حوزه بینالملل بارها بر این مهم تأکید کردهاند که برنامه هیچ کشوری علیه کشور دیگر بدون زمینهسازیهای داخلی عملیاتی نخواهد شد و حمایت دولت آمریکا از برخی گروههای سیاسی داخلی ایران، برای بزنگاههایی است که آمریکا قصد عملیاتی کردن برنامههای خود علیه ملت ایران را دارد.
اهمیت این عناصر داخلی یا شبکه همکار غرب در داخل کشور از آنجاست که این جریان که تا دیروز با دادن آدرسهای غلط به افکار عمومی و با بزک کردن آمریکا، کلید حل مشکلات را در تعامل گسترده با غرب نشان میدادند، اکنون پس از قربانی شدن صنعت هستهای و نقض عهدهای مکرر آمریکا و اروپا و عدم دستیابی ایران به منافع حداقلی در برجام به دنبال زمینهچینی برای مذاکرات مجدد با آمریکا هستند تا اینبار قدرت منطقهای و موشکی ایران قربانی شود.
به واقع آمریکا به این جریان امید بسته تا بتواند با کمک آنها دوران جدیدی از فشار را تحمیل و کشور را به موافقان سازش و امتیازدهی بیشتر و مخالف آن را دو پاره کند. جریانی که آمریکا طمع کرده که دوباره تلاش خواهند کرد تسلیم را تئوریزه کنند و آنها مهمترین سرمایههای تحریمکنندگان ملت در ایرانند.
پروژه اصلاحطلبان برای تبدیل ایران به لیبی
روزنامههای اصلاحطلب وقتی میخواهند چیزی را آنگونه که دوست دارند به خورد مخاطبان دهند گاه به ورطه تحلیلهای خنده دار و مضحکی میافتند.
یکی از نمونههای آنچه گفته شد در سرمقاله دیروز روزنامه شرق وجود دارد. آنجا که نویسنده سرمقاله که متاسفانه دیپلمات هم معرفی شده طوری به تحلیل میپردازد که نشان دهد فعالیت کشورمان در توانمندیهای دفاعی و یا یک تیتر کیهان باعث شده تا برخی سران کشورهای مرتجع عرب به پروژه عادی سازی روابط با اسرائیل تن دهند! تصور کنید چنین اشخاصی با چنین تحلیلهایی زمانی به عنوان دیپلمات کشورمان ماموریت تامین منافع این آب و خاک را به عهده داشتهاند؛ صدالبته که این شامل اکثر دیپلماتهای نکته بین و سخت کوش کشورمان نمیشود.
در این نوشتار آمده: پس از دستاورد توافق هستهای و درحالیکه رفع تحریمهای منتج از برجام، خبر امیدوارکنندهای برای صاحبان صنایع بزرگ، پیمانکاران و سرمایهگذاران بینالمللی بود، مخالفخوانی با توافق، فعالیت گسترده تبلیغاتی برای مقابله با آنچه برجام ۲ و ۳ از جانب «دلواپسان» نامگذاری شده بود و خطوط قرمز «عدم مذاکره» درباره توان موشکی و منطقه به گفتمان غالب کشور تبدیل شد.»
در این رابطه باید گفت که در دولت قبل که همفکران نویسنده این یادداشت عهدهدار مذاکرات هستهای بودهاند مگر قرار بوده در رابطه با موضوعات موشکی مذاکرهای صورت گیرد؟! اگر قرار نبوده که اصلا تمام دنیا درباره اش صحبت کنند... چرا که آنها درباره موضوعی که قرار نیست رخ دهد به ایراد سخن پرداختهاند. اما شیوهای که در این نوشته آمده گویای آن است که انگار جماعتی قرار بوده همان بلایی که سر لیبی آورده شد را بر سر ایران نیز بیاورند.
برجهای دوبی ارزشمندتر از جان صدها هزار کودک!
در ادامه نوشتار شرق میخوانیم: «در پرتو این راهبرد، منطقه و کشورهای پیرامون به جولانگاه مهمترین و خطرناکترین دشمن ما تبدیل شدند. در سالهای نهچندان دور اگر یک کشور کوچک و ضعیف در دورترین نقطه کره زمین روی خوشی به اسرائیل نشان میداد، مورد غضب ایران قرار میگرفت و تا قطع رابطه با آن واحد سیاسی جلو میرفتیم. امروز در چه مرحلهای هستیم؟ درحالیکه امارات نرد عشق با اسرائیل میبازد، جناحهای تند داخل که در دولت قبل از موشکباران دوبی و ابوظبی داد سخن میدادند، لبخند یک مقام دست چندم امارات به ایران را سیاستی موفق در راستای گسترش دولت جدید در روابط با همسایگان تفسیر میکنند.»
به قول مولوی «از قیاسش خنده آمد خلق را ». در این مورد لازم به ذکر است که بزرگنمایی یا وانموده سازی از برخی مفاهیم را جناح موسوم به اصلاحطلب گاه به شکلی دنبال میکند که خود بیگانگان انجام نمیدهند. آنچه در این نوشتار با عنوان موشک باران دوبی و... عنوان کرده اشاره به تیتر کیهان است. تیتری که در همان روزهای انتشارش نیز با های و هوی روزنامههای اصلاحطلب از یک سو و رسانههای فارسی زبان خارجی از دیگر سو روبهرو شد. اما در آن روز آنچه در صفحه نخست کیهان آمده بود این بود: «گزارش کیهان از عملیاتی شدن تهدیدهای یمن / شلیک موشک انصارالله به ریاض؛ هدف بعدی دوبی» چنانکه پیداست و در روتیتر کیهان نیز آمده گزارش خبری کیهان از قول مقامهای انصارالله است که تهدیدهایشان را عملی کردهاند و نیز تهدید کرده بودند در صورت ادامه حملات دوبی را نیز هدف قرار میدهند.
نکته دیگر این است که جهانی به غایت تاسف برانگیز داریم. جهانی که در آن جماعتی این چنین برای برجهای دوبی نگران میشوند اما گویا جان میلیونها کودک و زن بیدفاع و مظلوم یمن هیچ....
حجم نقدینگی دولت روحانی تیشه به ریشه اقتصاد کشور زد
روزنامه آفتاب یزد در مطلبی نوشت: «اکثر اقتصاددانان بر این عقیده هستند که بزرگترین چالش بدنه اقتصاد ایران در برهه کنونی حجم نقدینگی است. متاسفانه حجم نقدینگی خلق شده در ۸ سال دولت تدبیر و امید رکورد بیسابقهای در کارنامه اقتصاد ایران به ثبت رسانده است.»
آفتاب یزد نوشت: «این در حالی است که طی همین مدت، ارزش پولی ملی افت شدیدی را به ثبت رسانده و به بیان ساده طی این مدت خلق پول بدون پشتوانه تولید ناخالص داخلی، تیشه به ریشه اقتصاد نحیف کشور زده است. با این حال باید دید دولت سیزدهم چگونه میخواهد همراه با دوبرابر کردن یارانهها، تورم را نیز کنترل کند؟»
در ادامه این مطلب آمده است: «محمود جامساز، اقتصاددان در این باره به آفتاب یزد گفت:« هدف دولت تورم
22 درصدی است که با توجه به شرایط موجود و تورمی که با آن مواجه هستیم، از سوی دیگر با توجه به سیاستهایی که دولت از آن صحبت میکند و میگوید که استقراض از بانک مرکزی خط قرمز دولت است، این موضوع میسر نخواهد شد چرا که گرچه سیاستهایی که دولت از آن صحبت میکند در حرف بسیار راحت است اما در عمل امکان اعمال سیاستهای پولی صحیح در یک ساختار اقتصاد دولتی سیاسی رانتی وجود ندارد.»