«آینههای خمیده» در بزنگاه مذاکرات وین(یادداشت روز)
کار «آینه» نشان دادن اشیاء است، به همان اندازهای که هستند. اما «آینههای خمیده» طوری طراحی شدهاند که سوژههای خود را بزرگتر یا کوچکتر و در مواردی هم به صورت وارونه نمایش میدهند. یکی از اصلیترین اهداف و عملکردهای جریان تحریف، استفاده از این ویژگی آینههای خمیده است.
جریان تحریف سابقهای طولانی دارد و یکی از کارکردهای آنان، پادویی برای بانیان تحریم علیه ملت ایران بوده است. بر همین اساس در ماههای اخیر و به ویژه با آغاز مذاکرات ایران و 1+4 در دولت سیزدهم، این جریان مخرب در فضای مجازی و مکتوب به صورت ویژه بر موضوع مذاکرات وین متمرکز شده است.
جریان تحریف با تمرکز بر مذاکرات تلاش دارد تا هم بر روند گفتوگوها در وین تاثیر گذاشته و هم افکارعمومی در داخل کشور را دچار اختلال محاسباتی کند. در حقیقت تولیدات خط تحریف عملا برای سنگین کردن کفه آمریکا، و سبک کردن کفه (یا بدهکار کردن) طرف طلبکار یعنی ایران است.
و اما از چند محور زیر با عنوان سرفصلهای اصلی فعالیت جریان تحریف در مسئله مذاکرات وین میتوان یاد کرد؛
1- یکی از کارویژههای اصلی جریان تحریف در هفتههای اخیر تخطئه شروط ایران شامل لغو تحریمها، تضمین و راستیآزمایی است. جریان تحریف در اقدامی مغایر با منافع ملی، از شروط ایران اعتبارزدایی کرده و آن را «خارج از توان آمریکا»! و «مطالبات حداکثری»! معرفی میکند. این جریان در نقش «بلندگوهای کاخ سفید» مدعی است که ایران باید مطالبات و خواستههای خود را تعدیل کرده و از هر سه شرط مذکور عقبنشینی کند!
2- از دیگر کارویژههای جریان تحریف در مسئله مذاکرات وین، القای فرصتسوزی و از بین رفتن زمان است. این طیف وانمود میکند که ایران باید در اسرع وقت به توافق نهایی دست یابد و اگر این اتفاق رخ ندهد، نتایج بسیار دهشتناکی در انتظار ایران است. این در حالی است که جریان تحریف در سال 94 نیز از همین ترفند استفاده کرده بود. در آن مقطع این جریان با فضاسازی گسترده مدعی شد که هر روز تاخیر در اجرای برجام، حدود 400 میلیارد تومان خسارت به کشور تحمیل میکند!؛ ادعایی کذب و بیپایه که جریان یاد شده هیچگاه درباره آن به افکار عمومی پاسخی نداد.
3- بازی در پازل «برجام پلاس» از دیگر سرفصلهایی است که جریان تحریف در ماههای اخیر بدان پرداخته است. در واقع این طیف با تکرار ادعاهای سخیف و گستاخانه مقامات آمریکایی، اروپایی و اسرائیلی مدعی است که برجام «ناقص» است و باید به توافقی «طولانیتر و بزرگتر» مبدل شود. هدف اصلی این پروژه ضدایرانی، برجامیزه کردن توان موشکی و قدرت منطقهای ایران و به عبارتی بتنریزی در قلب توان موشکی و منطقهای ایران است. اصرار جریان تحریف بر تعمیم توافق هستهای به توان دفاعی و قدرت منطقهای ایران، بیش از آنکه نشانه سهلاندیشی و غفلت باشد، متاسفانه مصداق خیانت و دهنکجی به منافع ملی است.
4- جریان تحریف همچنین در اقدامی مسبوق به سابقه، القای دوگانه دروغین «توافق- جنگ» و «توافق- قطعنامه» را با هدف هراسافکنی در افکارعمومی پی گرفته است. این طیف مدعی است که اگر مذاکرات وین به توافق ختم نشود، قطعا گزینه باقی مانده، یا جنگ و تقابل نظامی است و یا قطعنامه ضدایرانی در شورای امنیت. این ادعا در حالی است که اولا؛ گزینه نظامی به علت ناتوانی آمریکا، سالیان درازی است که از روی میز مقامات این کشور کنار رفته است و ثانیا؛ دیپلماسی مقتدرانه و هوشمندانه، عاملی است که مانع صدور قطعنامه علیه ایران میشود. به عبارت دیگر، زبان اقتدار و قدرت، طرف مقابل را هم از فکر حمله نظامی دور میکند و هم از صدور قطعنامه ضدایرانی.
5- شرطیسازی اقتصاد و ضریب دادن به نوسانات قیمت ارز از دیگر کارویژههای جریان تحریف در ماهها و هفتههای اخیر بوده است. این جریان مخرب اینگونه وانمود میکند که اگر ایران بر مطالبات قانونی و منطقی خود در مذاکرات پافشاری کند، دلار سیر صعودی به خود گرفته و در نقطه مقابل اگر ایران از مواضع خود عقبنشینی کند، دلار ارزان میشود. این القائات و فضاسازیها هیچ نسبتی با واقعیت ندارد. رئیسجمهور 16 آذر امسال در مراسم روز دانشجو گفت: «خبر دقیق داریم عدهای شبانهروز در تلاشند همزمان با مذاکرات، نرخ ارز را بالا ببرند و مذاکرات را به اقتصاد گره بزنند تا خواستههای خود را به ملت تحمیل کنند. دستگاههای اطلاعاتی پیگیر معرفی افراد هستند».
پس از این اظهارات رئیسجمهور، مدیرکل مبارزه با قاچاق کالا و ارز معاونت اقتصادی وزارت اطلاعات اعلام کرد: «با اشراف اطلاعاتی سربازان گمنام امام زمان(عجلاللهتعالیفرجهالشریف)، با همکاری بانک مرکزی همه حسابهای بانکی بیش از 700 نفر از فعالان غیرمجاز ارزی در سطح کشور شناسایی و مسدود گردید.» وی تصریح کرد «گردش برخی از حسابهای مسدود شده در 9 ماهه سال جاری بالغ بر 20 هزار میلیارد تومان میباشد»؛ اینجا بود که یک بار دیگر دم خروس جریان تحریف بیرون زد و بیش از پیش عیان شد که یک جریان زالوصفت و مخرب در داخل کشور، بازار ارز و به خصوص بازار دلار را بازیچه مطامع خود قرار داده و در خدمت بانیان تحریم برای فشار اقتصادی علیه مردم ایران است.
6- از دیگر مواضع پرتکرار جریان تحریف در ماهها و هفتههای اخیر، کوبیدن بر طبل مذاکرات مستقیم با آمریکا است. این طیف مدعی است که گره اصلی مذاکرات وین، عدم مذاکره مستقیم ایران و آمریکاست. این ادعا در حالی است که آمریکا به صورت غیرقانونی و با گردنکشی از برجام خارج شده است. به همین خاطر اجازه حضور در میز مذاکرات وین را ندارد. در روزهای گذشته «سعید خطیبزاده» سخنگوی وزارت خارجه گفت: «این آمریکاست که میخواهد به اتاق مذاکرات بازگردد پس نیازمند کلید ورود میباشد... اگر آمریکا برای رفع واقعی تحریمها به وین بیاید میتواند بلیت بازگشت به اتاق برجام را دریافت کند».
و اما ادعای جریان تحریف درباره منافع مذاکره مستقیم با آمریکا در حالی است که در همین دولت قبل، ایران به صورت مستقیم با آمریکا مذاکره کرده و حتی از مذاکره مستقیم نیز فراتر رفته و به گپ و گفت اعضای تیمهای مذاکرهکننده دو طرف درباره نوههای خود و ارسال کارت پستال نیز رسید؛ نتیجه چه شد؟! رویکرد مذاکره مستقیم، نه تنها از دشمنی آمریکا نسبت به ملت ایران نکاست، بلکه 2 برابر شدن تحریمها و افزایش خصومت آمریکا را در پی داشت.
7- یکی دیگر از سرفصلهای جریان تحریف در موضوع مذاکرات وین، فشار به تیم مذاکرهکننده برای پذیرش بدون قید و شرط نتایج مذاکرات 1+4 با تیم مذاکرهکننده دولت روحانی است. این فضاسازی در حالی است که مفاد 6 دور مذاکره قبلی، صرفا یک پیشنویس است و نه یک توافق. همچنین مستندات حکایت از آن دارد که در شش دور مذاکره قبلی، علیرغم تلاش تیم مذاکرهکننده، مطالبه اصلی ایران مبنی بر لغو تمامی تحریمها آنطور که باید و شاید مورد تاکید قرار نگرفته است.
بر همین اساس عقل و منطق میگوید که مذاکراتی که صرفا پیشنویس بوده و مطالبه اصلی ایران نیز در آن کمرنگ بوده است، همچنان محل مذاکره است.
و اما در بیصداقتی جریان تحریف همین بس که از یکسو مفاد 6 دور مذاکره در ماههای پایانی دولت روحانی را در حد یک توافق نهایی و غیرقابل خدشه بالا برده است و از سوی دیگر خروج آمریکا از برجام و نقض فاحش قطعنامه 2231 توسط دولت آمریکا را لاپوشانی و توجیه میکند.
قطعا سرفصل فعالیتهای رسانهای جریان تحریف در موضوع سیاست خارجی و به ویژه مسئله مذاکرات وین، به موارد مذکور خلاصه نمیشود و فهرست طولانیتری دارد که از حوصله این مطلب خارج است.
تکلیف جریان تحریف مشخص است. این جریان مخرب به دلیل بیتوجهی محض به منافع ملی و عزت مردم ایران، از پیمودن مسیر غلط خود منصرف نشده و بر آن اصرار دارد. بنابراین این وظیفه مقامات ارشد، نخبگان و عموم مردم است که در مقابل این جریان مخرب، هوشمندانه رفتار کنند و با تبیین واقعیتها تلاش مشترک دشمن و جریان تحریف را ناکام بگذارند.
رهبر حکیم انقلاب- 10 مرداد 99- فرمودند: «من به شما بگویم که اگر جریان تحریف شکست بخورد، جریان تحریم قطعاً شکست خواهد خورد؛ زیرا که عرصه، عرصه جنگ ارادهها است». بر همین اساس مقامات ارشد و همچنین نهادهای تصمیمگیر و تصمیمساز باید با هوشمندی نسبت به عملیات رسانهای جریان تحریف رفتار کرده و با پرهیز از سکوت و انفعال، با پافشاری بر مطالبات قانونی و فنی و منطقی ایران، نقشه این جریان را نقش بر آب کند. همچنین نخبگان و در ادامه، عموم ملت ایران باید با هوشمندی و درایت، از «بازتولید تحریف» پرهیز کرده و مانع از تبدیل پروژه جریان تحریف به «گفتمان اجتماعی» شوند. انشاءالله مسئولین، نخبگان و عموم مردم با هوشمندی و درایت با شکست جریان تحریف، شکست تحریم را رقم خواهند زد.
مسعود اکبری