عشــقبازی با نام او
قرآن تاکید میکند که انسان باید با خود خدا همنشین شود و با او ارتباط داشته باشد. از این رو باید اسباب تقرّب را فراهم آورد تا چنین قُرب منزلتی ایجاد شود.
اما اگر انسان به چنین تقرب و قربی نرسید، نباید از ذکر الله دست بردارد؛ زیرا اگر محبوب را در آغوش ندارد، میبایست در فکر و ذکر، نام محبوب را در دل زنده نگه دارد؛ زیرا به ذکر الله دل آرام میگیرد و به اطمینان میرسد و از اضطراب رهایی مییابد.(رعد، آیه 28)
به سخن دیگر، انسان باید با مُسمّای اسم،همنشین باشد و در کنار آن حقیقت، آرام گیرد، اما اگر مسما و متعلق در اختیار نیست و گرفتار دوری از آن حقیقت است، دست کم تعلق خاطر خویش را از دست ندهد و با اسم محبوب عشق ورزی کند و ذاکر اسم الله باشد که خود اسم در دل، نوعی از ظهور و همنشینی با مسما را به دنبال دارد. خدا در این باره میفرماید: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْرًا کَثِیرًا وَ سَبِّحُوهُ بُکْرَهًْ وَ أَصِیلًا؛ اى کسانى که ایمان آورده اید، خدا را بسیار یاد کنید؛ و صبح و شام او را به پاکى بستایید.(احزاب، آیات 41 و 42)
این عشق بازی با نام محبوب نیز خود بسیار تاثیرگذار است، هر چند که اسم تا مسما بسیار فاصله دارد، ولی خود آن نیز به حکم برکتی که در مسما است، از برکت برخوردار است؛ چنانکه خدا میفرماید: مبارک است، اسم پروردگارت که صاحب جلال و اکرام است.(الرحمن، آیه 78)
جامی در این باره به زیبایی در تمثیلی، اینچنین میسراید:
دید مجنون را یکی صحرا نَوَرد
در میان بادیه بنشسته فرد
ساخته بر ریگ ز انگشتان قلم
میزند حرفی به دست خود رقم
گفت:ای مفتون شیدا! چیست این؟!
می نویسی نامه، سوی کیست این؟!
هر چه خواهی در سوادش رنج بُرد
تیغ صرصر خواهدش حالی سِتُرد
کَی به لوح ریگ باقی مانَدَش
تا کسی دیگر پس از تو خوانَدَش
گفت: شرح حُسن لیلی میدهم
خاطر خود را تسلّی میدهم
می نویسم نامش اول و ز قَفا
می نگارم نامه عشق و وفا
نیست جز نامی ازو در دست من
زان بلندی یافت قَدر پَست من
ناچشیده جُرعهای از جام او
عشقبازی میکنم با نام او