kayhan.ir

کد خبر: ۲۳۱۷۱۶
تاریخ انتشار : ۱۷ آذر ۱۴۰۰ - ۲۰:۰۴
رسانه‌ها و ترویج اسراف و زیاده خواهی در جامعه اسلامی -بخش پایانی

جنون مصرف‌گرایی با خودنمایی سلبریتی‌ها در فضای مجازی

 
 
 
گروه گزارش
شیوه مصرف و استفاده از منابع و نعمت‌های مختلف، یکی از ارکان اصلی فرهنگ و سبک زندگی یک شخص و یک جامعه محسوب می‌شود. اصطلاحاتی چون تجمل گرایی، مصرف‌زدگی، رفاه‌طلبی، زیاده خواهی و اشرافیت، همه نمودارهایی از نحوه بهره مندی از امکانات و ذخایر مختلف حیاتی و زیستی است. واقعیت غیر قابل انکار در همه جوامع این است که انسان‌ها هر چقدر فرهیخته‌تر و از سطح علم و دانش بیشتری برخوردار باشند، از چنین رویکردهایی در زندگی‌شان مبری‌تر و ساده زیست‌تر
هستند و در مقابل، افرادی که به سطح فرهنگی نازل و دانش و آگاهی پایین دچار هستند، بیشتر به سمت زندگی پرزرق و برق و تفاخر و به اصطلاح لاکچری بازی می‌روند. 
اما چرا با وجود نهی و نفی مصرف‌گرایی و زندگی اشرافی، این رفتار منفی و مخرب، رو به گسترش است و برخی از مردم در کشور ما به سمت آن می‌روند؟ پاسخ این سؤال را باید در عملکرد رسانه‌ها دانست.
محور اصلی ترویج و تکثیر انواع سبک زندگی در سطح جوامع، رسانه‌ها و به ویژه فضای مجازی، سینما و تلویزیون است.
 یکی از قابلیت‌های رسانه‌ها، ذهنیت‌سازی و القای الگوهای رفتاری و زیستی در سطح جوامع است. در این میان محصولات رسانه‌های تصویری نظیر شبکه‌های اجتماعی تصویرمحور و فیلم‌های سینمایی و سریال‌های تلویزیونی تأثیرات شگرفی دارند. سرگرم‌سازی، جذابیت، طرح غیرمستقیم مضامین، نفوذ و رسوخ در ضمیرناخودآگاه مخاطب و برخورداری از گستره وسیع مخاطبان، از ظرفیت‌های قابل توجه این رسانه‌ها است. به همین دلیل هم در کوتاه مدت می‌توانند یک سبک زندگی خاص را در گستره‌ای وسیع و میلیونی شایع سازند.
شبکه‌های اجتماعی و جنون مصرف گرایی
طی سال‌های اخیر و با گسترش اینترنت و فضای مجازی به گوشی‌های تلفن همراه هوشمند، شاهد تغییرات بیشتری در نحوه زیست کاربران و گرایش آنها به مصرف گرایی و زندگی تجملاتی دیده می‌شود. 
یکی از دلایل این تغییر، شبکه‌های اجتماعی پربسامد در نمایش عکس و ویدئو و پخش زنده و به اصطلاح لایوهای کاربران در موقعیت‌های مختلف است. این روزها بسیاری از چهره‌های مشهور و موسوم به سلبریتی و همچنین اینفلوئنسرها تبدیل به مروجان اصلی سبک زندگی مصرفی و تجملاتی هستند. آنها در صفحات مجازی خودشان تصاویری را برای فخر فروشی و تظاهر به موفقیت اقتصادی و یا کسب درآمد از طریق تبلیغات نمایش می‌دهند که به طور مستقیم منجر به گرایش مخاطبان آنها به سمت مصرف بیشتر می‌شود. سفرهای تفریحی به خارج از کشور، گشت و گذار در هتل‌های گران قیمت، استفاده از خودروهای لوکس، لباس‌ها و لوازم آرایشی یا زیورآلات پرهزینه، بهره‌مندی از خوراکی‌های چشم‌گیر، نمایش دکوراسیون لاکچری و... از عناصر اصلی درحال ترویج توسط بسیاری از سلبریتی‌ها و اینفلوئنسرها در شبکه‌های اجتماعی است. برخی از این چهره‌های مشهور و پرمخاطب، به گونه‌ای در صفحات مجازی ظاهر می‌شوند و به قدری به نمایش و جلوه‌گری سبک زندگی پرزرق و برق می‌پردازند که گویی دچار جنون مصرف‌گرایی هستند.
رضا صفری، نویسنده و کارشناس فرهنگی و اجتماعی به گزارشگر کیهان می‌گوید: « یکی از رفتارهای غیرقابل قبول سلبریتی‌ها و افرادی با تعداد دنبال کنندگان چند میلیونی و چندصدهزار نفری در فضای مجازی این است که برخی از آنها از کوچک‌ترین کارهای زندگی شخصی خود برای مردم عکس و فیلم می‌گیرند و در معرض دید عموم قرار می‌دهند. واقعا جای سؤال است که چه نیازی وجود دارد که آنها از سفرهای خارجی گران‌قیمت و زندگی ‌اشرافی خود که بعضاً حاصل پول‌های زبان‌بسته همین مردم است، خودنمایی کنند؟»
وی همچنین به نحوه حضور سلبریتی‌ها در مجامع و محافل سینمایی ازجمله جشن‌ها و جشنواره‌ها هم اشاره و بیان می‌کند: «یادمان باشد که وقتی یک سلبریتی مشهور می‌شود، همراه با این شهرت مسئولیتی نیز متوجه او خواهد شد. حضور در محافل سینمایی نباید با سالن‌های آرایش و نمایشگاه‌های مد و لباس اشتباه گرفته شود. بعضی اوقات در جشنواره‌ها و اکران فیلم‌ها انسان تصور می‌کند که برخی از بازیگران به جای تماشای فیلم و حضور در بین مردم، فقط برای همین فرش قرمز آمده‌اند و مستقیماً از مزون لباس و آرایشگاه دربستی گرفته‌اند! این خود یک نوع تبلیغ قشری‌گری و سطحی‌نگری در بین مردم است. آنها به جای آنکه مردم را به بارورکردن‌اندیشه‌ها و زندگانی معقول دعوت کنند، گرا می‌دهند که اگر می‌خواهید دیده شوید نه از طریق فکر و‌اندیشه و قلم و رفتار مناسب در جامعه، بلکه از طریق خودنمایی و تبرج اقدام به این کار کنید. یعنی همه مردم را دعوت به یک مسابقه‌ای می‌کنند که انتهایی برای آن متصور نیست.»
نیاز کاذب با جادوی تصویر
در اين ميان، فيلم‌هاي تجاري و سرگرم‌كننده كه     هر ساله
 به طور انبوه و متعدد توليد شده و در كشورهاي مختلف جهان تكثير مي‌شوند، بيشترين نقش زیادی در ترویج مصرف گرایی به سود اهداف حكومت غرب و به ویژه آمريكا دارند. فيلم‌هايي كه در قالبي جذاب و پرزرق و برق به مثابه كلاس آموزش زندگي مصرفي عمل مي‌كنند. باید یادآوری کرد که يكي از شاخصه‌هاي اصلي ايدئولوژي سرمايه‌داري، مرام مصرف‌گرايي است. مصرف‌گرايي، رگ حيات سرمايه‌داري (كاپيتاليسم) است. چون شاكله اصلي نظام سرمايه محور جهان را شركت‌هاي چندمليتي و كمپاني‌هاي بزرگ اقتصادي و تجاري تشكيل مي‌دهند. اين مجموعه‌هاي سوداگر و پول‌پرست، براي بازاريابي و سود بيشتر، متكي به مصرف روزافزون توده‌ها و ملت‌ها در نقاط مختلف جهان هستند.
فیلم‌های‌هالیوودی را نیز می‌توان بمب ترویج فرهنگ و سبک زندگی دانست. نكته مهم اين است كه اكثر كمپاني‌هاي توليد فيلم در‌هاليوود، از شعبه‌ها و شركاي تجاري شركت‌هاي بزرگ اقتصادي به حساب مي‌آيند. به طوري كه «برنا كولمن» از كارشناسان مطالعات رسانه‌اي در آمريكا طي مقاله‌اي با عنوان «مالك واقعي رسانه‌ها كيست؟» اذعان كرده بود كه تمامي رسانه‌ها، روزنامه‌ها و نشريات، شبكه‌هاي تلويزيوني و ماهواره‌اي، كمپاني‌هاي توليد فيلم و موسيقي و بازي‌هاي رايانه‌اي در آمريكا تحت سيطره شش شركت به نام‌هاي «سوني»، «نيوز كورپ»، «واياكام»، «وايوند يونيورسال»، «تايم وارنر» و «والت ديسني» هستند. 
اين نويسنده همچنين در مقاله خود نوشته بود كه درآمريكا اين صاحبان منافع (سرمايه‌داران) هستند كه به طور مستقيم بر رسانه‌ها تاثير مي‌گذارند.
امیر اهوارکی، کارشناس رسانه و منتقد فیلم در این باره به گزارشگر کیهان می‌گوید: «مصرف و مصرف‌گرایی یکی از ارکان نظام اقتصادی در غرب است. نیازهای انسان محدود است، اما تبلیغات کاری می‌کند تا شما دچار نیاز کاذب شوید. مثلا شما احتیاجی به یک یخچال جدید ندارید، اما تبلیغات با شما کاری می‌کنند که ناخودآگاه برای خرید یک یخچال جدید احساس نیاز پیدا کنید!»
وی همچنین فیلم‌های سینمایی و سریال‌ها را نیز از دیگر عوامل گسترش مصرف گرایی در سطح جامعه می‌داند و بیان می‌کند: «بارها تجربه کرده‌ایم که یک خانواده نیازی به فلان وسیله ندارد، اما نمایش آن وسیله در یک فیلم و سریال، این نیاز کاذب را در بیننده ایجاد می‌کند تا به سمت خرید آن برود.»
تصویر کمرنگ قناعت در فیلم و سریال
متأسفانه در محصولات سینمایی و تلویزیونی ایرانی نیز مولفه‌ها و الگوهای زیستی اسلامی و ایرانی به ندرت دیده می‌شود. 
یکی از ضعف‌های اساسی و مشترک اغلب فیلم‌های سینمایی و سریال‌های شبکه نمایش خانگی و برخی از برنامه‌ها و مسابقات سرگرم‌کننده سیما، ناتوانی در ارائه الگوی سبک زندگی بومی و همچنین عدم ارائه شاخصه‌های رفتاری و شخصیتی تراز و مناسب است. 
مسائلی نظیر برجسته‌نمایی زندگی شهرنشینی و آپارتمانی، گذراندن اوقات فراغت در کافی شاپ‌ها و پاساژها، رفاه طلبی، مصرف گرایی، تحقیر مستضعفان، پوشش نامناسب، اشراف منشی، روابط نامتعارف دختر و پسر، بی‌احترامی به یکدیگر و عدم رعایت حرمت سالمندان و... شاخصه‌های نامتناسب با فرهنگ اصیل جامعه ماست که به وسیله بسیاری از فیلم‌ها و برخی سریال‌ها - به ویژه در وی او دی‌ها- در جامعه منتشر می‌شود.
درام‌های تلویزیونی به‌طور مستقیم بر روان و ضمیر ناخودآگاه انسان‌ها تأثیر می‌گذارند. این تأثیرگذاری بر افراد با سن و سال پایین شدیدتر است. یعنی ذهن کودکان، نوجوانان و جوانان در اثر تماشای نمایش‌های تلویزیونی، خیلی سریع و آسان شکل می‌گیرد. به این‌ترتیب است که جوانان با الگو گرفتن از این سریال‌ها دچار این توهم می‌شوند که تجمل و‌اشرافی‌گری، نوعی تشخص و شخصیت را برای فرد به ارمغان می‌آورد. بنابراین تمام تلاش خود را به کار می‌گیرند تا سطح مادی زندگی خود را به سطح شخصیت‌های درون این سریال‌ها برسانند که نتیجه این وضعیت، افزایش اسراف و مصرف‌گرایی در جامعه است.
به‌عنوان مثال در بسیاری از سریال‌ها می‌بینیم که دختر و پسر جوانی از همان لحظه ازدواج و آغاز زندگی مشترک خود وارد یک منزل باشکوه و برخوردار از انواع و اقسام لوازم و مبلمان جدید و پرهزینه می‌شوند. این درحالی است که در دنیای واقعی، چنین اتفاقی بسیار دشوار و رویایی است. زیرا اکثر افراد برای ایجاد چنین خانه و وسایلی، باید سال‌های سال کار و تلاش و پس‌انداز کنند و به جز برخی استثناها، هیچ جوانی نمی‌تواند همان ابتدا زندگی خود را در یک خانه و با امکاناتی که هزینه‌اش چند صدمیلیون تومان می‌شود بنا کند.
محمد نادری، جامعه‌شناس و کارشناس رسانه به گزارشگر کیهان می‌گوید: «رابطه صنعت سینما با جامعه، یک ارتباط متقابل است. یعنی این دو درحال بازنمایی یکدیگر هستند. برخی موضوعات و رفتارها مانند مصرف گرایی وقتی در قالب تصویر به نمایش در می‌آید، موجب بازنمایی و بزرگنمایی آن می‌گردد و به مخاطب القا می‌شود. چرا که تصویر بیش از حرف در ذهن انسان می‌ماند. زرق و برقی که در تصاویر سینما و تلویزیون می‌بینیم قطعا اثر گذاری بیشتری دارد، فارغ از اینکه این تصاویر تا چه حد حقیقت دارد و یا چه کیفیتی از آن ارائه می‌شود.»
وی می‌افزاید: « درحال حاضر ما چه در سینما و چه در تلویزیون به شدت به سمت مصرف‌گرایی و مصرف به سبک غربی پیش می‌رویم. تبلیغات اغراق‌شده با 
رنگ و لعاب و زرق و برق فراوان که به خورد مخاطب داده می‌شود نقش موثری در این زمینه دارد.»
قرعه کشی‌های بخت آزمایی در سیما!
این جامعه‌شناس به تأثیر مخرب برخی از قرعه‌کشی‌ها و مسابقات که شکل و شمایل بخت آزمایی دارند هم می‌پردازد و می‌گوید: «به اعتقاد من چنین برنامه‌هایی به شدت به اقتصاد جامعه آسیب می‌زنند. به طور مثال، من در یک برنامه می‌بینم که فردی جایزه‌ای چند ده میلیون تومانی برنده می‌شود، با این اوصاف، ناخودآگاه این فکر در درون من ایجاد می‌شود که به جای چند ماه کار می‌توانم با شرکت در یک چنین مسابقه یا یک قرعه کشی، چند برابر دستمزدم را به دست بیاورم. این باعث تنبلی و به خطر افتادن فرهنگ کار می‌شود. اما متأسفانه صنعت تبلیغ، جزئی از تلویزیون است و این یک خطر جدی است.»
نادری همچنین درباره بازنمایی خانواده ایرانی در برخی سریال‌های تلویزیون و شبکه نمایش خانگی بیان می‌کند: « ما در این آثار یا خانواده‌هایی با فقر مفرط یا خانواده‌هایی با رفاه بسیار زیاد می‌بینیم که با واقعیت فاصله زیادی دارند. حتی بعضا در فیلم‌ها و سریال‌ها یک کارمند معمولی را می‌بینیم که در شمال شهر و با امکانات رفاهی ویژه درحال زندگی است که از واقعیت دور است. نتیجه این نوع تصویرگری نیز رفتن مخاطبان این آثار به سمت مصرف‌گرایی است.»