ناگفتههای آهنگران از حاج قاسم(اخبار ادبی و هنری)
بر اساس گزارش مهر، صادق آهنگران مداح و خواننده آثار آیینی و انقلابی در این مراسم با ذکر خاطراتی از همراهیهایی که با شهید سلیمانی در دوران دفاع مقدس و بعد از آن داشت، توضیح داد: من همیشه میدیدم هربار که دوستان حاج قاسم یک به یک شهید میشدند این بیتابی و شوق به وصل در او بیشتر میشد. من به خوبی خاطرم هست وقتی برای یادواره شهدا همراه ایشان به شهر همدان سفر کرده بودیم و وقتی بر سر مزار شهید همدانی دور هم گرد آمدیم و حال خوبی هم برقرار شد، حاج قاسم بازهم به من گفت: «برای من هم آرزوی شهادت کن». حتی در زمانی دیگر که به تهران بازمیگشتیم یکی از سرداران عزیز سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مشغول ارائه گزارشی بود و من میدیدم که حاج قاسم گرچه مشغول شنیدن گزارش بود اما هرازچندگاهی هم به من نگاه تیزی میکرد و بعد دوباره به آن عزیز نگاه میکرد. تا اینکه به من دوباره نگاه کرد و گفت: «صادق اگر شهید شدم برای من سنگ تمام بگذار».
آهنگران با اشاره به آخرین دیداری که با حاج قاسم داشت، اظهار کرد: آخرین دیداری که با حاج قاسم داشتم، مربوط به شب بیست و یکم یک ماه رمضان در جوار حرم ملکوتی حضرت رقیه(س) بود. ما در آنجا به همین مناسبت برنامهای داشتیم که خوشبختانه برنامه خوبی هم شد. در این زمان بود که به من اطلاع دادند حاج قاسم هم در حرم حضور دارد. این توضیح را هم بدهم که در آن زمان درهای حرم را ساعت ۱۰ شب میبستند اما آن شب به مناسبت شب بیستویک ماه رمضان قرار شد تا ساعت ۱۲ درها را ببندند. و درها ساعت ۱۲ بسته شد و من هم برای صرف سحری به مکانی که در آن خدام حرم حضور داشتند رفتم تا اینکه به من گفتند حاج قاسم از ابتدای برنامه شما تا الان در اتاق هست اما به جهت مسائل امنیتی نتوانسته در برنامه حضور داشته باشد. جالب اینکه هیچکس هم در حرم نبود و من بعد از اینکه با این شهید بزرگوار احوالپرسی کردم به من گفت: «صادق امشب به من نچسبید» من گفتم: «چرا؟ من احساس کردم حال خوبی در برنامه حاکم بود». به هر حال بعد از چند دقیقه بود که به من گفت: «اگر خسته نیستی میتوانی ۱۰ دقیقه بخوانی؟» من هم با کمال میل پذیرفتم و هر دو به پای ضریح رفتیم، در همین حین شهید پورجعفری هم همراه ما بود و از این لحظات فیلم میگرفت.
این ذاکر اهلبیت در بخش پایانی صحبتهای خود که با اجرای قطعاتی از نوحههای دوران دفاع مقدس همراه بود، توضیح داد: آن شب حاج قاسم سرش را روی ضریح گذاشته بود و من به مدت ۴۰ دقیقه علاوه بر قرائت زیارت عاشورا و مراسم مربوط به شب قدر در خدمت حاج قاسم بودم. اما حتی بعد از پایان برنامه هم میدیدیم که حاج قاسم همچنان گریه میکند تا اینکه بعد از مدتی آرام شد، گویی برای من خاطرات مربوط به سفر ملایر دوباره تداعی شده بود و من همچنان شور شهادت را در حاج قاسم میدیدم. بنابراین چنین خصلتی در این حد در حاج قاسم بالا بود، چنانکه به فرمایش رهبر معظم انقلاب اسلامی همین اشکها حاجتش را برآورد کرده و او را پیش دوستان شهیدش برد.