منافق و منافقتر
علیرضا چخماقی
ممکن است با دیدن عنوان این مطلب، عدهای در ذهنشان خطور کند که منافق، منافق است و «منافقتر» دیگر چه صیغهای است؟!... امّا به نظر نگارنده، منافق کسی است که نفاق خود را، زودتر رو میکند و «منافقتر» آنکه به لطایفالحیّل، نفاق خویش را تا آنجا که ممکن است، مخفی و پنهان میسازد تا بتواند آسیب و خسارت بیشتری به اهدافِ مد نظر وارد آورد.
سادهتر بگوییم، اگر جلوۀ بارز نفاق و منافقین را، همان تشکیلاتی بشناسیم که با آیهای از قرآن کریم (فضلالله المجاهدین علی القاعدین اجرا عظیما) آغاز کرد و در طی طریق و بیراهه پیمودن، کارش به آنجا رسید که دست در دست صدام به خاک میهن اسلامی و هموطنان خویش یورش آورد؛ «منافقتر» امّا به دلایل مختلف، چهره در نقاب ریا پنهان کرد تا با بهرهبرداری از تجاربی که در طی سالیان اندوخته و امکانات گسترده و بهروزتری که زمان در اختیارش گذاشته، خود را فربه و پروارتر از نسلهای پیشین کند. به همین نسبت نیز در فریبکاری و آسیبرسانی به بنیادهای اساسی اقتدار و هویت ملی- اسلامی، نقشی مؤثرتر ایفا نماید و از جمع بداندیشان و پریشان خاطران و صد البته سادهلوحان، نظر تعداد بیشتری را به خود معطوف دارد.
«منافقتر» به پشتوانۀ نفاق ذاتی و افزایش تجربههایش، صحنۀ نمایش خود را چنان میآراید تا هم کوته فکرانِ ظاهربین را خوش آید و هم صاحبان اغراضِ شخصی و امیالِ دنیوی را جذب نماید. «منافقتر» به پشتوانۀ اینکه در پس پردۀ نفاق، در گذشتهای نه چندان دور، بر مسند پستی دولتی قرار داشته یا در قامتی خاص جا خوش کرده و یا احیانا زمانی در کسوت روزنامهنگار، مطالبی در جانبداری از انقلاب نوشته است، اینک در صحنۀ دروغسازی و دغلبازی، در نمایشی فتنهانگیزانه، نقشی حق به جانب و در عین حال مظلومانه را بازی میکند تا خناسان و سادهاندیشان را به همراهی و دنبالهروی خود بکشاند و با گلآلود کردن هر چه بیشتر آب، ماهی مقصود را به تور اندازد.
اینجاست که «منافقتر» با طرح موضوعی ظاهراً مقبول و منطقی، به اقتضای طبیعتش، سیر طبیعی موضوع را به بیراهه میکشاند تا نیش خود را در ذهن خفته و افسردۀ مخاطبانش فرو کند و به گمان خویش، فتحی دیگر را جشن بگیرد. مخاطبان او نیز که اکثراً بر اثر جهل یا اغراض درونی، همراه و هممسلک اویند، آفرینگویان وی را میستایند و بر گره کور نفاق و عقدههایش، گرههای جدیدی میافزایند.
«منافقتر» با اینکه به هیچ دین و آیین و عقیده و مذهبی اعتقاد قلبی ندارد ولی به اقتضای زندگی در یک جامعۀ مسلمان، ناگزیر خود را مسلمان مینمایاند، هر چند این ادعایش زمانی رنگ میبازد که جمعیّت مخاطبش از ملحدان و مفسدان گرفته تا بیبندوباران و سلطنتطلبان، در مقام تشویق و تأیید وی، بر اسلام میتازند و او با سکوت رضایتمندانهاش، با آنان همراه میشود.
«منافق» دیروزین اگر وابسته به سازمانی نام و نشاندار بود ولی «منافقتر» امروزین، بنا به نفاق ذاتی و با همۀ خبث طینتی که دارد، لزوما عضو آن تشکیلات نیست تا میدان عمل وسیعتری برای ضربه زدن به اسلام و انقلاب اسلامی در اختیار داشته باشد؛ از همین رو با محکوم کردن منافقین دیروزین، وجههای قلابی برای خود دست و پا میکند تا در نفاقافکنی، نتیجه موفقتر بگیرد.
«منافقتر» از هر چهار کلمهای که بیان میکند یا نشر میدهد، با سه کلمهاش هویّت، ملیّت و اقتدار ایران امروز را نفی میکند و چهارمین کلمه را هم اختصاص میدهد به تعریف از کشورهای غربی مخصوصا آمریکا.
«منافقتر» علیرغم سنگر گرفتن در پسِ یک ظاهر موجّه و مردمی، امّا در نتیجۀ خروج تعفّنبارِ نفاق متراکمی که وجودش را تسخیر کرده و هر چند وقت یک بار، بخشی از آن تخلیه و در معرض قضاوت دیگران قرار میگیرد، همواره ممدوح خلافکاران و مغضوب نیکاندیشان است. او به پیروی از پیشینیان منافق خویش، همواره در صدد نفوذ به ارکان نظام و بزنگاههایی است که از طریق آنها بتواند اهداف خود را آسان و سریعتر دنبال کند و در دنیای امروز برای ورود و نفوذ چه جایی بهتر از امکانات فراگیر رسانهای به مفهوم عام آن؟...
گسترۀ نامحدود رسانههای امروزین که از انتشار کتاب و روزنامه گرفته تا شبکههای رادیو- تلویزیونی و فضای بیکران مجازی را دربر میگیرد و در بسیاری از موارد از امکانات سینمایی نیز برخورداراست؛ جولانگاه فراخی را در اختیار همگان قرار میدهد تا خوب یا بد، آن را به کار گیرند که طبعا در این میان بهرهبرداری مفید و مناسب از چنین امکاناتی را عملاً عناصر فرهنگی دلسوز به حال مردم بر عهدهدارند و چرخۀ سوءاستفاده هم در اختیار کسانی است که در پس نقابی دروغین، خود را چهرهای فرهنگی جا زدهاند و در آشفته بازاری که ایجاد کردهاند، گوهرهای گرانبهای استقلال ملی و هویّت فرهنگی را به ارزانترین وجه ممکن، به حراج گذاشتهاند تا در قبال این مأموریت شوم، پاداشی دریافت کنند.
این قبیل افراد، در مواجهه با مظاهر غربی، مبتنی بر درون سست و اندیشۀ پریشان خویش، نه تنها تسلیم محضاند و برای شخص خود ارزشی قائل نیستند، بلکه همواره تلاش میکنند تا دیگران را هم به صفِ خود بکشانند و از آنجا که بیمایگانی فطیرند، پس آسانترین روشهای جذب سیاهی لشکر نزد آنان، جز دروغ و تحریف و تکرار اباطیل نیست و هر آن منتظر اتفاق و مترصد رویدادی هستند تا چنانچه بتوانند با بزرگنمایی زوایای منفی آن رویداد که فرضاً میتواند سیل، زلزله یا اتفاقاتی مشابه باشد، نان خود را به تنور بچسبانند و در کورۀ دروغ و تحریف خود هراندازه که میتوانند بدمند تا از این رهگذر، نفراتی سادهلوح را به جمع پریشان و پراکندۀ خویش بیفزایند...
«منافقتر» یا به عبارتی نمونۀ امروزین یک منافق، البته ویژگیهای دیگری هم دارد که یادآوری و شرح و بسط همۀ آنها، قطعاً به درازا خواهد کشید، امّا همین مختصر هم میتواند سر نخ لازم را در یافتن مصداقهای واقعی این «منافقتر»ها را به دست هشیاران بدهد تا «هشیارتر» باشند.