مشورت مشارکت در خرد دیگران
مرتضی سلطانآبادی
مشورت و مشاوره و شور کردن یکی از راههای افزایش اطلاعات و دانش و آگاهی در مسائل زندگی بهویژه در مسائل کلی و اجتماعی است. در آموزههای قرآنی، یکی از روشهای اصلی در سبک زندگی اسلامی، شور و مشورت گرفتن است. پیامبر(ص) نیز مامور میشود تا در مسائل مهم اجتماعی از مومنان مشورت بگیرد. نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزههای اسلام درباره اهمیت مشورت و مشاوره و آثار آن سخن گفته است.
***
معنا و مفهوم شوری
شور اسم مصدر در زبان عربی در معنای برداشت عسل، بر بام آمدن، اشاره کردن، مشورت دادن و نصیحت کردن و مانند آن آمده است. اصل این کلمه از واژه «شور» در لغت سریانی و به معنای گردآوری و برداشت عسل است.(لسان العرب، ابن منظور، ذیل واژه شور؛ و نیز منتهی الارب، ناظم الاطباء و دیگر فرهنگ نامهها) این لغت در زبان عربی به همین معنا و نیز معنای نصیحت و پند واندرز به کار رفته است.
واژه مشورت به معنای مشورت گرفتن در امور زندگی در قرآن آمده است.
علامه طباطبایی مینویسد: راغب مىگوید: کلمه «تشاور» و «مشاورت» و «مشورت» به معناى استخراج رأى صحیح است، به اینکه آدمى در مواقعى که خودش درباره کارى رأى صحیح ندارد، به دیگرى مراجعه کند و از او رأى صحیح بخواهد. این کلمه از ماده «شور» گرفته شده، عرب مىگوید: «شرت العسل» یعنى من عسل را از کندویش استخراج کردم. در قرآن کریم نیز سخن از «مشاوره» رفته، فرموده: «وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ». و کلمه «شورى» به معناى آن پیشنهاد و امرى است که دربارهاش مشاوره شود. این کلمه نیز در قرآن آمده است. خداوند فرموده است: «وَ أَمْرُهُمْ شُورى بَیْنَهُمْ». بنا بر آنچه بیان شد، معناى آیه چنین مىشود: مؤمنین آنهایی هستند که هر کارى مىخواهند بکنند، در بینشان شورایى مىشود که پیرامونش مشورت مىکنند. از گفتار بعضى از ایشان (تفسیر کشاف، ج ۴، ص ۲۲۸) برمىآید که کلمه «شورى» مصدر است و بنا به گفته آنان معنا چنین مىشود: کار مؤمنین مشاورت در بین خویش است.(المیزان، ذیل آیه ۳۸ سوره شوری)
با توجه به آنچه گفته شد باید گفت: شورا در اصل به معنی مکیدن زنبور از شیره گلها است و کسی که با دیگران مشورت میکند، آراء و نظرات آنان را دریافت میکند؛ یعنی همانطوری که زنبور عسل با تلاش و جستوجو گلها و گیاهان مناسب را شناسایی و سپس شیره آنها را میمکد پس از آن در درون خود آن را پالایش و سپس به صورت عسل شیرین خارج میسازد و انسان از آن استفاده میکند، همچنین انسانها نیز با شناسایی افراد واجد شرائط، رایزنی با آنان میکنند و سپس با مقایسه بین آنها بهترین رأی را جذب و بکار میبندند. از همین روست که در تعریف اصطلاحی شورا و مشورت گفتهاند: آگاهی از رأی کارشناسان برای رسیدن به بهترین نظریه و رأی؛ نظری که به صواب و حق نزدیک باشد.
تعریف اصطلاحی مشورت
انسان برای انجام بهتر هر کاری باید از عقول دیگران در کنار تعقل و تفکر خود بهره گیرد. تشکیل جلسات مشورت در راستای همفکری و تعامل در مورد موضوعهای مختلف و تبادل اطلاعات و دانش جهت تصمیم گیری درست و صحیح امری لازم و ضروری است. مشورت نه تنها منجر به تبادل اطلاعات و دانش و اتخاذ تصمیم درست و مطلوب میشود، بلکه تااندازه زیادی به بهبود ارتباطات و درک متقابل افراد جامعه از همدیگر نیز کمک میکند.
مهارت مشورت گیری و مشورتدهی واقعا نیازمند کسب تجربه و دانش از رفتار خود و دیگران است. اصولا مشورت با گردهمایی دو نفر و یا بیشتر در قالب جلسات مشاوره تحقق مییابد. در مشاوره باید از کسانی استفاده کرد که ویژگیهای یک مشاور مناسب و خوب را داشته باشند. از جمله ویژگیها و صفات مشاور مناسب، آگاهی و شناخت نسبت به موضوع و مشورت دهنده است؛ زیرا مشاوره بر خلاف موعظه در فضای انتزاعی و کلی انجام نمیگیرد، بلکه در فضای نصیحت و عینی برای مشکلات یک شخص یا اداره یا جامعه انجام میگیرد.
خداوند برای مفهوم و اصطلاح مشورت در چند آیه مطالب و دستورهایی بیان کرده است. یعنی افزون بر آیه ۱۵۹ سوره آل عمران و آیه ۳۸ سوره شوری، در آیه ۲۳۳ سوره بقره نیز میفرماید: «فان ارادا فصالاً عن تراض منهما و تشاور فلا جناح علیهما»؛ یعنی اگر در مورد بازداشتن کودک از شیر قصد تصمیم گیری دارید مشورت کنید. در حقیقت این آیه میگوید اگر بخواهید در مورد دیگری حتی اگر کودک شیر خواری باشد تصمیم گیری کنید، باید مشورتنمایید. حالا این مشورت بین پدر و مادر باشد، چنانکه بعضی گفتهاند و یا مشاوره با دیگری مثل پزشک باشد و یا اینکه هم پدر و مادر با هم مشورت کنند و هم با صاحب نظران مثل پزشک.از این آیه استفاده میشود که پدر یا مادر با همه علاقه و عاطفهای که به فرزندشان دارند خداوند اجازه نمیدهد در امر تربیت و پرورش فرزندشان استبداد به خرج دهند بلکه باید با هم یا با دیگران مشورت کنند و بعد از مشورت آنچه را که مصلحت است تصمیم بگیرند.
مشورت و مشاوره، وظیفه اسلامی
یکی از وظایفی که خداوند برای مومنان بیان کرده است، مشورت و مشاوره است. خداوند درباره ویژگیهای جامعه قرآنی و صفات مومنان میفرماید: وَالَّذِینَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاهَ وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَیْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ؛ و کسانى که [نداى] پروردگارشان را پاسخ مثبت داده و نماز برپا کردهاند و کارشان در میانشان مشورت است و از آنچه روزیشان دادهایم انفاق مىکنند.(شوری، آیه ۳۸)
با توجه به اینکه مساله شوری میان امور واجبی چون نماز و انفاق واجب چون زکات آمدهاست، میتوان گفت که مشورت در امور اجتماعی به عنوان یک وظیفه در این آیه برای عموم مسلمانان مطرح شده است. بنابراین، نمیتوان تنها به استحباب مشورت حکم کرد، بلکه در امور اجتماعی، مشورت میان مومنان یک وظیفه و حکم شرعی است.
امینالاسلام طبرسی مینویسد: و کار تدبیر امور جامعه و تمدّن و دنیاى آنان در میانشان براساس تبادل آزادانه افکار و اندیشهها و دیدگاهها و مشورت است و با این سبک و سیستم زندگى مىکنند. واژه «شورى» بر وزن «فُعلى» به مفهوم گفتگو و مشاوره پیرامون مفاهیم و موضوعات گوناگون براى روشن شدن حق و عدالت آمدهاست؛ و از ویژگىهاى توحیدگرایان یکى هم این ویژگى است که همواره در کارها مشورت مىکنند و از خرد و اندیشه و آگاهى و تجربه دیگران در پیشرفت درست کارها بهره مىگیرند و از تکروى و خودکامگى دورى مىجویند.
پارهاى از اندیشمندان برآنند که این فراز از آیه در ستایش از «انصار» فرود آمدهاست، چرا که آنان در جاهلیت و حاکمیت بیداد نیز، هنگامى که در اندیشه کار بزرگى بودند، بر گرد هم مىنشستند و به مشورت مىپرداختند و آنگاه پس از تبادل نظر، براساس بهترین دیدگاه عمل مىکردند، از این رو خداى فرزانه آنان را به خاطر این کار انسانى و بزرگشان مىستاید.
امّا عدهای دیگر بر این باورند که منظور از این «شورى» عبارت از مشورت «انصار» در مورد چگونگى برخورد با پدیده رسالت و قرآن شریف و آورنده آن است؛ چرا که آنان با شنیدن نداى دعوت پیامبر از کنار خانه خدا و دعوت به توحید و عدالت و هشدار از ستم و گناه، براى در پیش گرفتن یک سیاست درست و واقعگرایانه در برابر ظهور اسلام و پیامبر در خانه «ابو ایوب انصارى» گرد آمده و در این مورد به مشورت پرداختند و پس از آن بود که تصمیم گرفتند تا به آن منادى حق و عدالت ایمان آورده و با همه وجود او را یارى کنند.
آیه شریفه نشانگر نقش حساس و سرنوشتساز «مشورت» در زندگى و پاداش آن در پیشگاه خداست. از پیشواى گرانقدر اسلام آوردهاند که فرمود: «ما من رجل یشاور احداً الاّ هدى الى الرشد؛ هیچ انسانى در کارهاى خویش به مشورت نمىپردازد جز اینکه در پرتو آن به راه رشد و کمال هدایت مىشود.(مجمع البیان، ذیل آیه ۳۸ سوره شوری)
چرا پیامبر(ص) باید با مردم مشورت کند
از خصوصیاتی که خداوند برای پیامبر(ص) برمیشمارد مشورت با مومنان است. این مشورت در قالب انشاء برای پیامبر(ص) واجب شدهاست و خداوند میفرماید: پس به [برکتِ] رحمت الهى، با آنان نرمخو [و پُر مِهر] شدى و اگر تندخو و سختدل بودى قطعاً از پیرامون تو پراکنده مىشدند. پس، از آنان درگذر و برایشان آمرزش بخواه و در کار [ها] با آنان مشورت کن و چون تصمیم گرفتى بر خدا توکل کن، زیرا خداوند توکل کنندگان را دوست مىدارد.(آل عمران، آیه ۱۵۹)
امینالاسلام طبرسی می نویسد: واژه مشورت، اسم است؛ و فعل آن عبارت است از: «شاور»، «یشاور» «مشاوره» و بهمعناى «پیوند دادن نظر و دیدگاه خود به دیگرى و استوار ساختن آن» آمده است… با اینکه پیامبر گرامى درپرتو وحى، راه درست را همواره مىشناسد و به جهت برخوردارى از عصمت، پیوسته از گناه و انحراف مصون است و به دانستن دیدگاه انسانها و اندیشه آنان نیازى ندارد و نیز از آنجا که آگاهى مردم اندک و محدود است، چرا خداوند به آن حضرت دستور مىدهد که با مردم مشورت کند و ثمره مشورت آن بزرگوار با آن آگاهى وصفناپذیر با انسانها چیست؟
پاسخهایى که به این پرسش دادهاند، بهشرح زیر است:
۱. از نظر گروهى دلیل این کار درست و انسانساز، این است که مشورت پیامبر با یاران، از سویى دلها و جانهاى آنان را از رنجش و آزردگى پاک و پاکیزه مىسازد و از سوى دیگر مهر و الفت را میان او و مردم بیشتر مىکند. بعلاوه، به آنان شخصیت و اعتماد به نفس مىدهد و در مىیابند که پیامبر از کوتاهیها و لغزشهایشان مىگذرد و به آنان اعتماد دارد و نظرشان را مىجوید.
۲. به باور گروهى دیگر هدف از این دستور آزادمنشانه، افزون بر ثمرات سازنده گذشته، این است که جامعهها و تمدّنهاى بشرى و اسلامى به آن گرانمایه عصرها و نسلها اقتدا کنند و از او درس گیرند و از خودکامگى بپرهیزند.
۳. عدهای مىگویند: این کار پیامبر، بهمنظور بزرگداشت یاران است.
۴. عدهای دیگر بر این باورند که منظور و هدف پیامبر از مشورت با دیگران، شناخت نیکاندیشان و شایستهکرداران، از عناصر و جریانات بداندیش و بدخواه و بدرفتار است.
۵. از دیدگاه برخى این دستور تنها درخصوص نقشههاى پیکار و چگونگى رویارویى با دشمن و مواردى مانند آن بود، نه در ابعاد و مسائلى که آن حضرت از راه وحى دریافت مىداشت.
(مجمع البیان، ذیل آیه ۱۵۹ سوره آل عمران)
هر چند کلمه «الامر» در «شاورهم فى الامر» مفهوم وسیعى دارد و همه کارها را شامل مى شود، ولى به یقین پیامبر(صلىالله علیه وآله) هرگز در احکام الهى با مردم مشورت نمىکرد و در آنها صرفا تابع وحى بود.
بنابراین مورد مشورت، تنها طرز اجراى دستورها و نحوه پیاده کردن احکام الهى بود. به سخن دیگر، پیامبر در قانونگذارى، هیچ وقت مشورت نمىکرد و تنها در قانونگذاری و چگونگی اجراى قانون، نظر مسلمانان را مىخواست و لذا گاهى که آن حضرت پیشنهادى را طرح مىکرد مسلمانان نخست سؤال مىکردند: آیا این یک حکم الهى قانونی است که قابل اظهار نظر نباشد و یا مربوط به چگونگى تطبیق قوانین است؟ پس اگر از قبیل دوم بود اظهار نظر مىکردند و اگر از قبیل اول بود تسلیم مىشدند.
انسان باید در مسائل زندگیاش از عقول دیگران با مشورت بهره گیرد و پس از مشورت به آنچه حق مییابد عمل کند و آن را نادیده نگیرد. رسول اکرم(ص) میفرماید: مَنِ استَشارَهُ أَخوهُ المُؤمِنُ فَلَم یَمحَضهُ النَّصیحَهَ سَلَبَهُ اللّه لُبَّهُ؛ هر کس برادر مؤمنش با او مشورت کند و او صادقانه راهنمائیاش نکند، خداوند عقلش را از او بگیرد.(وسایلالشیعه ج۱۷، ص۲۰۸)
آثار مشورت
از جمله آثار مشورت و مشاوره میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱. توانمندسازی: انسانی که مشورت میگیرد میتواند با توانایی بیشتری در کار وارد شود؛ زیرا دانایی به انسان توانایی نیز میبخشد و عزم عملی او را بر انجام آن تقویت میکند؛ امام على(ع)میفرماید: لا غِنَی کالعَقلِ، و لا فَقرَ کالجَهلِ، و لا میراثَ کالاَدَب و لا ظَهیرَ کالمُشاوَرَه؛ هیچ ثروتی چون عقل و هیچ فقری چون جهل و هیچ میراثی چون ادب و هیچ پشتیبانی چون مشورت نخواهد بود.(نهجالبلاغه، صبحی صالح، ص۴۷۸)آن حضرت همچنین میفرماید: اِذا اَنکرتَ مِن عَقلِکَ شیئاً فَاقْتَدِ بَرأْیِ عاقِلٍ یُزیلُ ما اَنکَرتَه؛ اگر زمانی در فکر و اندیشه خود کمبودی احساس کردی و عقلت به جایی نرسید از نظریات یک عاقل خردمندی پیروی کن تا نقصانت را برطرف نماید.(شرحغرر، ج ۳، ص ۱۸۵)
۲. اثربخشی: مشورت موجب میشود تا شخص بتواند با تاثیر بیشتری فعالیتی را انجام دهد؛
۳. رشدیابی: امام حسن(ع) میفرماید: ما تَشاوَرَ قَومٌ إلاّ هُدُوا إلى رُشدِهِم؛ هیچ قومى با یکدیگر مشورت نکردند، مگر آنکه به راه پیشرفت خود رهنمون شدند.(تحفالعقول ص۲۳۳)
۴. افزایش قدرت: همچنانکه در توانمندسازی گفته شد، مشورت موجب افزایش و تقویت عزم آدمی و قدرت بر انجام کار و افزایش آن میشود. کسی که با تردید در کاری وارد میشود، یک گام جلو و یک گام عقب میگذارد و این گونه است که قدرت بر انجام کاری که با تردید همراه است کاهش مییابد؛ اما با عزم و اراده قوی و همت عالی پس از مشورت، قدرت بر انجام کار نیز افزایش چشمگیری مییابد.
۵. افزایش سرعت: مشورت انسان را از اما و اگر بیرون آورده و از شک ذهنی و تردید در مقام عمل باز میدارد. این گونه است که به سرعت در کار وارد شده و موفقیت آن را تضمین میکند.
۶. ایجاد اطمینان و اعتماد: وقتی انسان از اما و اگر در مقام ذهن و نظر بیرون آمد، در مقام عمل و عزم به اطمینان و آرامشی میرسد که موجب تضمین موفقیت میشود. امام علی(ع) میفرماید: المُشاوَرَهُ راحهٌ لَکَ وَ تَعَبٌ لِغَیرکَ!؛ در مشورت کردن، راحتی و آسودگی خیال برای تو است و (امّا) تَعَب و زحمت برای دیگران است! (فهرست غرر، ص ۱۸۳)
صفات و ویژگیهای مشاور مناسب
بر اساس آموزههای اسلام، کسی که با او مشورت میشود باید دارای ویژگیها و خصوصیاتی چون موارد زیر باشد:
۱. امانت و صداقت: در هر کاری از جمله مشورت باید به امین مراجعه کرد؛ زیرا کسی که امین نیست اطلاعات شما را به دیگران منتقل میکند و نمیتواند برای شما مشاور خوبی باشد. اصولا صداقت و امانت و مانند آن از اصول اولی و شرایط نخست هر مشاوری است. پیامبر گرامی اسلام (ص) میفرماید: المُستشارُ مُؤتَمنٌ؛ کسی که با او مشورت میکنند باید شخص امین و با صداقت باشد. (الشهاب فیاَلحِکمِ و الآداب، ص۵۶) امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: ظُلْمُ المُستشیرِ ظُلمٌ و خِیانَهٌ؛ ظلم کردن به کسی که مشورتخواهی میکند هم ظلم است و هم خیانت. (فهرست غرر، ص ۱۸۳) رسول خدا(ص) نیز میفرماید: مَن غَشَّ المُسلِمینَ فی مَشوَرَهٍ فَقَد بَرِئتُ مِنُه؛ کسی که در مشورتخواهی با مسلمانان خیانت کند پیرو من نیست و من از او بیزارم. (العیون، ج ۲، ص ۶۶)
۲. متخصص: به این معنا که مشاور باید عالم و دانا و متخصص در آن امری باشد که از او درباره اش مشاوره میگیرند. امام على(ع) میفرماید: خَیرُ مَن شاوَرتَ ذَوُوا النُّهى وَالعِلمِ وَاولُوا التَّجارِبِ وَالحَزمِ؛ بهترین کسى که با او مشورت کنى کسى است که صاحب عقل و علم و تجربهها و دوراندیشى باشد. (شرح آقا جمال خوانسارى بر غررالحکم و درر الکلم ج۳، ص۴۲۸، ح۴۹۹۰)
به رسول خدا (ص) عرض شد: حزم و احتیاط چیست؟ فرمود با صاحبان رای مشورت کردن و از آنها پیروی نمودن. (سفینه البحار ج ۱، ص ۷۱۸ )
۳. متعهد: مشاور باید اهل اخلاق و تعهد و امین باشد و اگر خودش از عهده اش بر نمیآید به دیگرانی که توانایی دارند حواله دهد. امام سجاد(ع) میفرماید: حَقُّ الْمُسْتَشِیرِ إِنْ عَلِمْتَ أَنَّ لَهُ رَأْیاً أَشَرْتَ عَلَیْهِ وَ إِنْ لَمْ تَعْلَمْ أَرْشَدْتَهُ إِلَى مَنْ یَعْلَمُ؛ حقّ مشورتکننده این است، که اگر براى راهنمایى او نظر دارى، راهنمائیاش کنى و اگر اطلاعى نداشته باشى او را به کسى که (در آن زمینه) آگاهى دارد راهنمایى کنى.(خصال صدوق، ص ۵۷۰)
۴. ناصح: رسول اکرم(ص) میفرماید: مُشاوَرَهُ العاقِلِ الناصِحِ رُشدٌ وَیُمنٌ وَتَوفیقٌ مِنَ اللّه فَإِذا أَشارَ عَلَیکَ النّاصِحُ العاقِلُ فَإِیّاکَ وَالخِلافَ فَإِنَّ فى ذلِکَ العَطَبَ؛ مشورت کردن با عاقِل خیرخواه مایه هدایت و میمنت است و توفیقى است از جانب خداوند، پس هرگاه خیرخواه عاقل، تو را راهنمایى کرد، مبادا مخالفت کنى که موجب نابودى مى شود.(محاسن ج۲، ص۶۰۲، ح۲۵) همچنین امام کاظم(ع) فرموده است: ای هشام! همنشینی با دینداران شرف دنیا و آخرت است و مشورت کردن با عاقل ناصح یُمن است و برکت و رشد و توفیقی است از خدا؛ پس چون عاقل ناصح به تو رایی اظهار کند، از خلاف کردن آن بپرهیز، که سبب تباهی و هلاکت است. (تحف العقول، الحیاه ج ۱، ص ۳۲۳)
5. عاقل: امام على(ع) میفرماید: مَن شاوَرَ ذَوِى العُقولِ استَضاءَ بِاَنوارِ العُقولِ؛ هر کس با عقلا مشورت کند، از نور عقلها بهره مىبرد.(تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص۴۴۲، ح۱۰۰۸۰) امام صادق علیهالسلام نیز میفرماید: امام صادق(ع) فرمود: با مردان عاقل مشورت کن که جز به نیکی فرمان نمیدهند و از مخالفت رای ایشان بپرهیز که، مخالفت کردن با شخص پرهیزکار عاقل، سبب تباهی دین و دنیا است. (بحارالانوار ج ۷۵، ص ۱۰۱ – از کتاب المحاسن؛ الحیاه ج ۱، ص ۳۲۴)
6. خداترس: امام على(ع) می فرماید: شاوِر فى اُمورِکَ الَّذینَ یَخشَونَ الله تَرشُد؛ در کارهاى خود با افراد خدا ترس مشورت کن، تا راه درست را بیابى.(تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص۴۴۲، ح۱۰۰۷۷) امام صادق(ع) نیز میفرماید: در کار خود با کسانی مشورت کن که از خدای بزرگ بترسند.(بحارالانوار ج ۷۵، ص ۹۸، الحیاه ج ۱، ص ۳۲۱)
7. صادق و راستگو: انسان باید از مشاوره با دروغگو پرهیز کند؛ زیرا مشورت درستی و راستی نمیدهد و آدمی را به هلاکت میافکند. امام على(ع) میفرماید: لا تَستَشِرِ الکَذّابَ فَإِنَّهُ کَالسَّرابِ یُقَرِّبُ عَلَیکَ البَعیدَ و یُبَعِّدُ عَلَیکَ القَریبَ؛ با دروغگو مشورت نکن، چون دروغگو، مانند سراب، دور را در نظرت نزدیک نشان مىدهد و نزدیک را دور.(تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص۴۴۲، ح۱۰۰۹۲)
8. دارنده فضایل اخلاقی: پیامبر(ص) میفرماید: ای علی! از آدم ترسو مشورت مخواه، که راه خروج را بر تو تنگ میکند؛ و از بخیل راه مخواه، که تو را از رسیدن به مقصود باز میدارد؛ و با حریص رایزنی مکن که حرص را در نظرت میآراید. بدان ای علی، که ترس و بخل و حرص یک غریزه است که همه از بدگمانی نسبت به خدا (و فضل خدا ) پدید میآید. (خصال شیخ صدوق، الحیاه ج ۱، ص ۳۱۹) امام علی(ع) نیز در تبیین این امر فرموده است: در مشورت خود سه کس را راه مده: بخیل را، که تو را از بخشندگی منحرف میکند و از فقر میترساند؛ و ترسو را، که سبب سست شدن تو در کارها میشود؛ و حریص را، که حرص و آز را به ناحق در نظر تو میآراید. (نهجالبلاغه، الحیاه ج ۱، ص ۳۲۰ ) امام علی(ع) فرمودند: در مشورت خود، هیچ بخیلی را دخالت مده، که تو را از بخشیدن مال باز میدارد و از فقیر شدن میترساند. (نهجالبلاغه، الحیاه ج ۶، ص ۱۰۱) امام صادق(ع) نیز میفرماید: در کارهای خود – که از نظر دین نیز جایز باشد – با کسی مشورت کن که در او پنج خصلت باشد: عقل و بردباری و آزمودگی و خیرخواهی و پرهیزکاری. (بحارالانوار ج ۷۵، ص ۱۰۳ از کتاب مصباحُ الشریعه، الحیاه ج ۱، ص ۳۲۰ ) پس باید با کسی مشورت کرد که شجاع، بخشنده و قانع، حلیم و عاقل و صاحب تجربه و خیرخواه و متقی باشد. اینها نمونههایی از فضایلی است که در روایات آمده است.
۹. تقوی: پیامبر خدا(ص) فرموده است: با اهل تقوا و پرهیزکاری مشورت کنید: شاور المتقین الذین یؤثرون الآخره علی الدنیا و یؤثرون علی انفسهم فی امورکم؛ با متقین مشورت کنید که آنها کسانی هستند که آخرت را بر دنیا ترجیح میدهند و کارهای شما را بر امور خویش مقدّم میدارند. امام جعفرصادق(ع) نیز میفرماید: اِستَشِرِ العاقِلَ مِنَ الرِّجالِ الوَرِعِ فاِنّهُ لاَیَأْمُرُ اِلاّ بِخَیر؛ با مرد خردمند و پارسا مشورت کن که او جز به خیر و صلاح سخن نمیگوید. (بحار، ج ۷۵، ص ۱۰۱)
1۰. صاحبان تجربه: مشورت با کسانی که اهل تجربه هستند میتواند انسان را از خطاها مصون سازد و به راه صحیح رهنمون کند و لذا یکی از شرائط مستشار، تجربه است. علی(ع) فرمود: أفضَلُ مَن شاوَرتَ ذوالتجارِبِ؛ برترین کسی که با وی مشورت میکنی باید دارای تجربهها باشد. (فهرست غرر، ص ۱۸۳)