مرثیه مدعیان اصلاحات برای برجام موشکی
سرویس سیاسی ـ
روزنامه آرمان دیروز طی گفتوگویی آورده است: «... لغو همه تحریمها عملی نبود. اگر قرار بود همه تحریمها برداشته شود طبیعی است که همه اختلافاتی که فیما بین است (ایران -اروپا و ایران –آمریکا) [برطرف شود] که آن نیاز به مذاکرات وسیعتر و کاملتری دارد.»
در بخش دیگری از این گفتوگو آمده است: «همه تحریمها به مسئله هستهای مربوط نیست. بخشی از این تحریمها به موضوعات مورد اختلاف بین ایران و آمریکا و ایران و کشورهای اروپایی مانند تروریسم، حقوق بشر، برنامه موشکی و... بر میگردد. تا وقتی این موضوعات مورد حل و فصل قرار نگیرد انتظار اینکه سیاست خارجی ایران به حالت نرمال با کشورهای خارجی برگردد انتظار خیلی بالایی است.»
مدعیان اصلاحات ادعا میکنند که اگر ایران در موضوعات مختلف به مذاکره با آمریکا بنشیند، تمامی تحریمها لغو میشود. این در حالی است که با امضای برجام آمریکا به جای رفع تحریمهای هستهای، برچسب تحریمها را عوض کرد و آن را به تحریمهای تسلیحاتی، تروریسم، حقوق بشری و... تغییر داد.
براساس مستندات موجود ۶ سال مذاکره دولت سابق با سه دولت آمریکا (اوباما، ترامپ و بایدن) به هیچ سرانجامی جز تعطیلی بخش عمده برنامه هستهای و دو برابر شدن تحریمها نینجامید.
بر فرض محال اگر ما در آینده درباره توان موشکی و قدرت دفاعی با آمریکا مذاکره کنیم، در این سو در صنعت موشکی و توان دفاعی ایران بتن ریخته میشود و در سوی مقابل با ترفند «تغییر برچسبها»، تحریمها در جای خود باقی مانده و چه بسا سنگینتر نیز میشود. مدعیان اصلاحات برای برجام موشکی تقلای زیادی داشتند که کور خواندند و اکنون در حال مویه و ناله هستند.
برای نمونه کنشهای احزاب اصلاحطلب...
روزنامه اصلاحطلب شرق در سرمقاله شماره دیروز خود نوشت: «حزب یک کارگاه تولید قدرت است؛ تولید قدرت از طریق تبدیل نیازهای اجتماعی به پدیدهای سیاسی.»
این نوشتار در ادامه آورده است: «تصمیمگیری درباره نیازها و مشکلات اجتماعی مانند کرونا، کیفیت خودروی ساخت داخل، ارز چهار هزار و 200 تومانی، اداره بیمارستانها، افزایش جمعیت و... تصمیمگیریهای سیاسی است و در حیطه دانشهای تخصصی مانند پزشکی، مهندسی، اقتصادی و... محدود نمیشود. استراتژیهای هر حزب میتواند کنش سیاسیاش را فاعلانه یا منفعلانه کند. نگاههای انتظامی (ایجاد انتظام سیاسی)، حکومتی، هدایتی، تبلیغاتی یا اجتماعی به احزاب میتواند کارکردشان را تحتتأثیر قرار دهد.»
خوب بود اگر برای نمونه مواضع احزاب اصلاحطلب در موارد فوق ذکر میشد. مثلا در موضوع کرونا و واکسن آن متاسفانه شاهد تعلل دولت قبل (دولت مورد حمایت اصلاحطلبان) بودیم و در این موقع اصلاحطلبان با بیان این مورد که موضوع واکسن کرونا به FATF ربط دارد با یک تیر دو نشان زدند: نخست اینکه برای کم کاری دولت مورد حمایتشان توجیه میتراشیدند. دوم اینکه با این دروغ تلاش میکردند تا یک امر استعماری به نام FATF را به جامعه بقبولانند.
همه اینها در حالی بود که بلافاصله پس از روی کار آمدن دولت سیزدهم و با پیگیریهای شخص رئیسی ناگهان آمار واردات و تزریق واکسن به سرعت بالا رفت و ناگهان غول چراغ جادو (البته غول ساختگی چراغ جادو یا به عبارتی همان FATF) که بهانه اصلاحطلبان برای عدم واردات واکسن بود، دود شد و به هوا رفت و این طیف هم اصلا به روی خودشان نیاوردند که چرا و به چه منظور این غول را پیش کشیدند؟!
نمونه دیگر در مورد ماجرای شیوه غلط اعلام ارز 4200تومانی توسط معاون اول اصلاحطلب دولت تدبیر و امید بود. جهانگیری ناگهان در صفحه تلویزیون ظاهر شد و گفت که برای هر گونه واردات ارز 4200 داریم و فردای آن روز روزنامههای اصلاحطلب تصویر جهانگیری را با لباس «سوپرمن» بر صفحات نخست روزنامههایشان قراردادند... خلاصه کلام آنکه این گونه شد که با ارز 4200تومانی چیزهایی مثل دسته بیل، غذای سگ، سنگ پا و... به کشور وارد شد و منافع آن به حلقوم رانت خواران رفت.