دیدگاه اسلام درباره عقیم کردن و نازاسازی
در تعالیم قرآن، یکی از مهمترین فلسفههایی که برای ازدواج بیان شده، تناسل و افزایش جمعیت بشر است. البته افزایش جمعیت نقش بسیار تأثیرگذاری در روند رفاه فردی و جمعی بشر دارد و این برخلاف باوری است که در جامعه از سوی سکولارها رواج داده شده است. خداوند بصراحت در آیه ۱۲ سوره نوح، اقتدار و ثروت فرد و جامعه را به افزایش جمعیت پیوند زده و آن را بهعنوان یک متغیر اساسی مطرح میکند، به این معنا که با کم شدن جمعیت، قدرت و ثروت، خانواده و جامعه کاهش مییابد و با افزایش آن رشد فزایندهای مییابد.
اصولا بقای جامعه بشری به زاد و ولد است و هرگونه رفتاری برخلاف آن موجب نابودی بشر میشود. عشق به فرزند در نهاد انسان سرشته شده تا اینگونه بقای بشر تضمین شود. انسانی که فرزند نداشته باشد گویی ابتر و دم بریده است(تکاثر، آیه ۳)
و وارث و دنبالهای ندارد.(مریم، آیات ۵ و ۶) از این رو حتی افراد نازا یکی از دعاهای مهمشان، درخواست فرزند است؛ چرا که کانون خانواده به وسیله فرزندان گرمتر میشود؛ لذا از خداوند میخواهند با معجزه هم شده، آنان را دارای فرزند کرده و از نازایی رهایی بخشد.(مریم، آیات ۴ تا ۶)
البته کسانی که مدعیاند که رفاه و آسایش و آرامش در بیفرزندی یا کمفرزندی است، اصولا بیرون از دایره عقاید و اعتقادات قرآنی فکر و عمل میکنند؛ چرا که خداوند بارها در قرآن از جمله آیه ۲۲ سوره نور کسانی را که به سبب فقر و نداری ازدواج نمیکنند سرزنش میکند و فرمان میدهد که شما ازدواج کنید و از نداری نهراسید؛ چرا که ما از فضل خود شما را بینیاز و غنی میکنیم.
همچنین کسانی که از فقر و گرسنگی، سقط جنین میکنند و بچه خودشان را میکشند(انعام، آیه ۵۱) و یا از ترس احتمال گرسنگی و فقر، به چنین کارهای زشتی دست میزنند مورد سرزنش قرآن قرار میگیرند و به آنها گفته میشود چه کسی به شما روزی میرساند؟ اگر خداست که به فرزندان شما نیز میرساند، پس چرا بهخاطر فقر یا ترس از نداری، فرزند خودتان را میکشید؟!
از نظر اسلام و قرآن، کسانی به اینگونه رفتارها روی میآورند که از نظر معرفتی و خداشناسی، میتوان گفت که خدانشناس هستند و یا اگر میشناسند درست و حسابی خدا را نمیشناسند و گمان میکنند که داشتهها و دارایی آنان در اثر علم و دانش و کار و تلاش آنان به دست آمده و به قول قرآن در آیه ۷۸ سوره قصص تفکر قارونی دارند؛ وگرنه همه امور از جمله وضعیت اقتصادی شما از قبل نوشته و آماده شده است و خزائن در دست خداست و به میزان مقدر میفرستد. همانطوری که کودک را پس از آنکه به دنیا آورد از غذای شیر در پستان مادر پذیرایی میکند.(حدید، آیه ۲۲؛ فرقان، آیه ۲)
حرمت عقیمسازی
حرمت عقیم کردن و نازاسازی خود و دیگران هم خلاف حکمت آفرینش است و هم اضرار به خود است که از نظر آموزههای قرآنی حرام است؛ چرا که در فقه اسلامی یکی از عناوینی که متعلق حرمت قرار گرفته است، «إضرار به نفس» است؛ به این معنی که انسان حق ضرر زدن به جان خود را ندارد و این عملی حرام است. از آنجا که حفظ نفس واجب است، انسان نمیتواند خودش را به هلاکت افکند(بقره، آیه ۱۹۵) همچنین نمیتواند کاری کند که موجب هلاکت نسلی شود. از نظر قرآن هرگونه حرکت و رفتاری برخلاف حکمت و فلسفه آفرینش، از مصادیق ظلم و ضلالت است. پس کسی که بر خلاف حکمت آفرینش، خود را عقیم و نازا میسازد، در حقیقت ظالم و گمراه است.
همچنین خداوند اجازه نمیدهد کسی به فرزند چه در رحم یا بیرون رحم آسیب و ضرر برساند. از این رو تغذیه کامل فرزند در آیه ۶ سوره طلاق بیان میشود تا حتی در تغذیه و سلامت کودک اختلال و ضرری پدید نیاید؛ حال چه رسد که بخواهند کودکی را از میان ببرند و یا با عقیمسازی، راه فرزنددار شدن را بگیرند.
به هر حال از نظر آموزههای قرآنی هرگونه ضرر و اضرار به جان حرام است. از نظر عرف در عقیم شدن دائم یک نقص و ضرری بر بدن وارد میشود. ضرر دارای یک مفهوم عرفی است و عرف در موردی که نقص مال یا نفس در کار باشد و با امر دیگری جبران نشود، از آن تعبیر به ضرر میکند. در عقیم کردن دائمیچنین نفعی در کار نیست و قطعا عنوان اضرار به نفس صدق میکند. نتیجه آنکه هر نوع ضرر وارد کردن بر نفس حرام است و تردیدی نیست که در عقیمیدائم ضرر وجود دارد و بر انسان چه زن و چه مرد چنین عملی حرام است.
در قدیم مردان را خصی میکردند و قدرت جنسی را از او سلب مینمودند تا امکان بچهدار شدن از بین برود. گاه خود فرد این کار را میکرد یا دیگران این کار را میکردند که از آنان به خواجه یاد میشد. این عمل از نظر اسلام مذموم بوده است و حتی از پیامبر(ص) روایت است که فرمود: لیس منا من خصی و اختصی کسی که خود و یا دیگری را خصی کند، ازما نیست.
از پیامبر(ص) نقل شده که اگر توانایی ندارید که ازدواج کنید به جای آنکه رهبانیت در پیش گیرید یا خود را نازا و خواجه سازید، روزه بگیرید: قال: فانی اردت یا رسول الله! ان اختصی. قال: لاتفعل یا عثمان! فان اختصاء امتی الصیام. (عثمان بن مظعون گوید به نزد رسول خدا رفتم و عرض کردم: یا رسول خدا! قصد دارم خود را خصی نمایم، پیامبر فرمود: ای عثمان! این کار را نکن. خصی نمودن امت من، روزه است.) در اینباره میتوانید به کتب روایی از جمله صحیح بخاری، ج۶، ص۱۱۸ و ۱۱۹، کتاب نکاح، باب کراهت ترک ازدواج و خصی نمودن، چاپ دارالفکر؛ و نیز مجمع الزوائد، ج۴، ص۲۵۴ و تهذیب، ج۴، ص۱۹۰، باب ۴۶ از ابواب ثواب روزه مراجعه کنید.
باید توجه داشت در جاییکه احتمال میدهیم که اگر فلان کار را انجام دهیم دچار نازایی میشویم و عقیم میگردیم اگر این احتمال عقلایی باشد باید ترک کرد؛ زیرا ضرر احتمالی که عقل و عقلاء آن را محتمل میدانند لازم است که ترک شود؛ چرا که تنها حکم عقل به وجوب دفع ضرر محتمل، کافی است که ما آن عمل را انجام ندهیم و نیاز بهدلیل دیگری نیست تا این حکم را اثبات کنیم.
علی پوریا