kayhan.ir

کد خبر: ۲۲۹۷۱
تاریخ انتشار : ۱۱ شهريور ۱۳۹۳ - ۲۰:۲۸

چگونه تجاوزگران را سر جای خود بنشانیم؟(نگاه)

رئيس‌جمهور محترم یک روز پس از تمدید و امضای تحریم‌های جدید از سوی اوباما علیه ایران، گفت: «تحریم ظلم و تجاوز به ملت ماست. باید تجاوزگران را سر جای خود بنشانیم و این وظیفه ماست.»

محمود عباس‌زاده مشگینی

قطعاً می‌توان ادعا کرد، گزاره‌ای که آقای دکتر حسن روحانی تاکید نمودند موضع و حرف دل تمام دلسوختگان کشور و علاقه‌مندان انقلاب اسلامی و هر وطن‌دوستی است و اصولاً همه گروه‌های سیاسی و جریانات و فعالان سیاسی با هر نگرش و سلیقه سیاسی روی این گزاره اجماع نظر دارند، بنابراین سؤال اصلی این است که «چگونه و با چه ساز و کاری می‌توانیم تجاوزگران را سر جای خود بنشانیم؟»
پاسخ به این سؤال استراتژیک اصولاً نیازمند تفکر استراتژیک است، بدیهی است که چرایی تجاوز آمریکا به حقوق ملت ایران و استمرار و تشدید آن باید واقع‌بینانه تحلیل شود، اینکه چرا تغییر ادبیات و شیوه و نرمش طرف ایرانی و حتی تماس تلفنی رئيس‌جمهور ما با آقای اوباما به کاهش تهدیدها و تجاوز طرف مقابل منجر نشد و چرا استراتژی مذاکره و لبخند حریف را به سمت تجدید نظر در رفتار متجاوزانه نکشید؟ حتما دلیل روشنی دارد.
پس طبیعی است که برای پاسخ به سؤالات فوق که لازمه طراحی یک نقشه راه عملی برای «نشاندن تجاوزگران به جای خود» است اصولاً باید تحلیل دقیق از انگیزه آمریکا برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران داشته باشیم و دقیقاً برآوردی واقع‌بینانه از هدف نهایی آمریکا از درگیری با ملت ایران داشته باشیم، اینکه آیا مشکل آمریکا با ایران فلسطین یا حزب‌الله لبنان یا  حقوق‌بشر و یا نگرانی از هسته‌ای شدن است؟ یا مسئله دیگری وجود دارد؟ حقیقت این است که مشکل آمریکا با جمهوری اسلامی ایران پرونده هسته‌ای نیست بلکه خود انقلاب اسلامی است و این هم نکته‌ای نیست که حتی سردمداران غربی انکار یا پنهان کنند، این واقعیت به اندازه‌ای بدیهی است که ساده‌اندیش‌ترین بازیگران عرصه سیاست آن را می‌فهمند. هوشنگ امیراحمدی رئيس به اصطلاح شورای ایرانیان- آمریکاییان که یک زمانی هم به‌عنوان دلال رابطه دو کشور لقب گرفت اواسط دی ماه سال پیش گفت‌وگوی مفصلی با ضمیمه یکی از روزنامه‌ها داشته و در این گفت‌وگو به نکاتی به واقعیت فوق اعتراف کرده و می‌گوید «من وقتی که در زمینه رابطه ایران و آمریکا فعالیتم را آغاز کردم درک عمیقی از مسئله نداشتم اما به مرور به نتایج عمیقی رسیده‌ام حالا به نظر من مسئله اصلی بین ایران و آمریکا انقلاب اسلامی است در ظاهر رابطه ایران و آمریکا مانند جعبه‌ای است که همه چیز در داخل آن وجود دارد از جمله غنی‌سازی، صلح اعراب و اسرائیل، تروریسم، حقوق‌بشر و غیره اما هیچ کدام از اینها مسئله مهم و اصلی نیستند... ایالات متحده مادامی که رفتار، کردار و پندار جمهوری اسلامی انقلابی است با او کنار نمی‌آید.»
بنابراین نرمش قهرمانانه و مذاکره و مصالحه و توافق با حریفی که اصلا به «ارتباط» و «مذاکره» نگاه موضوعی نداشته و نگاه ابزاری دارد و نمی‌خواهد با شما کنار بیاید و همه این ساز و کارها را برای تضعیف طرف می‌خواهد، به طوری که نهایتاً به صورت کامل تسلیمت کند کاملاً متفاوت باید باشد.
به نظرم در کشور ما کسی با مذاکره و توافق و مصالحه با غرب و آمریکا فی‌نفسه نمی‌تواند مخالفت کند به شرط اینکه این مذاکره و توافق در جهت قدرتمند شدن جمهوری اسلامی و برای آن باشد و به تعبیر خود آقای رئيس جمهور محترم رابطه بر مدار «برد- برد» باشد یعنی هر دو طرف سود کنند ولی آمریکا سیاست‌ها و رفتار خود را در طول تاریخ، با ملت ایران بر مدار «برد» خودش و «باخت» ملت ایران طراحی کرده و به پیش برده است و حقیقت این است که بخشی از دلایل و انگیزه‌های ملت ایران در انقلاب اسلامی سال 57 و تسخیر لانه‌ جاسوسی در اعتراض به همین نگاه و شیوه آمریکا بوده است.
بنابراین ملت ایران برای «نشاندن تجاوزگران در سر جای خود» فعلا یک راه بیشتر ندارند و آن راه «قدرتمند شدن» است قوی شدن در تمام جوانب!
 متاسفانه در عصر حاضر تنها مؤلفه‌ای که در روابط بین‌الملل تعیین‌کننده است قدرت است و شرایط و عواملی که به آن می‌انجامد و قدرت ژئوپلیتیک، قدرت نظامی، قدرت اقتصادی، قدرت نرم و غیره هر کدام بخشی از مظاهر قدرت بوده و ارتقاء قدرت نیز منوط با استفاده عالمانه از مزیت‌های ویژه و فرصت‌های موجود است.
ملت ایران در طول سال‌های بعد از انقلاب اسلامی در هر عرصه‌ای که توانسته است تجاوزگری را بر جای خودش بنشاند با قدرت و قدرتمندی توانسته است. جنگ تحمیلی 8 ساله را با قدرت دفع کرد، تمام توطئه‌های تحمیلی را با قدرت دفع کرد و صد البته خود این قدرت با تدبیر تولید می‌شود. تدبیر هیچ وقت جایگزین و رقیب و یا بدیل قدرت نیست، بلکه قدرت محصول تدبیر و اندیشه است و الا سیل‌ها و طوفان‌ها و گردبادها هم قدرت هستند ولی اگر با عنصر تدبیر هدایت، مهار و بازتولید نشوند تبدیل به عنصر مخربی می‌شوند!
محور مقاومت در سوریه و لبنان با اتکاء به قدرت حریف را سر جایش نشاند و همین اخیراً مردم غزه با ابتناء به قدرت، حریف تا دندان مسلح و رژیم کودک‌کش صهیونیستی را مجبور به قبول شرایط خود کردند و یا در ابعاد فرامنطقه‌ای کشور روسیه با استفاده از مزیت‌های منطقه‌ای و قدرت در مقابل موج اقتصادی و روانی ناشی از تحریم اتحادیه اروپا ضد موج ایجاد کرد و اقتصاد کشورهای عضو اتحادیه را تحت تاثیر قرار داد.
به طور مثال همان‌گونه که شبکه‌های تلویزیونی اخبار آن را منعکس کردند این روزها محصولات تولیدکنندگان میوه در اروپا به خاطر ممانعت روسیه از واردات میوه، روی دستشان مانده است و این تولیدکنندگان مرتب به دولت متبوع خودشان و تشکیلات اتحادیه اروپا فشار می‌آورند و حتی یکی از همین معترضین با عتاب خطاب به دولت‌های اروپایی می‌گفت، مگر نمی‌دانستید اگر سر به سر خرس بگذارید و دست در دهانش فرو ببرید خرس هم عکس‌العمل نشان داده و دستتان را خرد می‌کند؟!
به نظر نگارنده برای مقابله با تجاوزگران دو راهبرد بیشتر نداریم یکی تمرکز در داخل کشور با نگاه به بیرون، و دومین راهبرد تمرکز در خارج با نیم‌نگاهی به داخل است. آنچه لازمه تمرکز در داخل کشور است، پیگیری جدی و جهادی سیاست‌های اقتصاد مقاومتی است چیزی که خوشبختانه مقام معظم رهبری جهت‌گیری‌ها و چارچوب‌ها و حتی محورهای اجرایی آن را رسماً ابلاغ فرموده است.
 شناسایی و استفاده از فرصت‌های اقتصادی داخلی، تولید و بازتولید مستمر ثروت در داخل کشور، تمرکز بر خروج از شرایط رکود که لازمه آن ریسک‌پذیری و اتخاذ و اجرای تصمیمات بزرگ است، تلاش برای تقویت انسجام اجتماعی و سیاسی و وحدت در داخل کشور، احترام حقیقی به همه مردم حتی منتقدین، تلاش مدبرانه برای ایجاد و تقویت مشارکت‌ها و همکاری‌های بین‌المللی منطقه‌ای در زمینه‌های مختلف به ویژه اقتصادی و غیره، قطعاً می‌تواند به تولید رضایت و قدرت ملی بینجامد که صد البته حریف را مجبور به واگذاری امتیاز می‌کند، و الا بدون تمرکز در داخل و به عبارتی بی‌برنامگی در اقتصاد داخلی و روحیه ریسک‌ناپذیری و اجتناب از ورود به پروژه‌های ملی تحول‌زا و ورود به میدان چالش‌های بین‌المللی و مذاکره قطعاً نتیجه‌ای بیشتر از این نخواهد داشت.