راههای رسیدن به رستگاری ابدی
فاطمه هنرور
یکی از آرزوهای هر بشری دستیابی به خوشبختی جاودانهای است که هرگز برای آن پایانی نیست. اما رسیدن به این آرزو برای بسیاری دست نیافتنی و تصور آن به دور از ذهن است، چه رسد که آن را تصدیق کنند؛ اما یکی از صفات مسلمان و مومن این است که نه تنها تصوری از خوشبختی جاودانه دارد، بلکه وصول بدان را تصدیق کرده و حتی برای آن تلاش میکند و برای رسیدن به آن با دیگران مسابقه داده و میکوشد تا در رسیدن به این هدف با سرعت و شتاب هر چه تمامتری پیشی گیرد و بدان دست
یابد.
البته برای مسلمان و مومن این پرسش مطرح است که چگونه میتواند به این سعادت ابدی دست یابد و از آن بهرهمند شود؟ نویسنده با مراجعه به آموزههای قرآن به این پرسش پاسخ داده است.
***
سعادت ابدی در گرو خوشرفتاری و احسان
تعالیم قرآن راه سعادت ابدی را به انسان نشان میدهد. در حقیقت وحی بر آن است تا آنچه را عقل دریافت کرده را به شکل کاملتر و تمامتری بیان کند. از این رو بعثت پیامبران در راستای اکمال و اتمام دادههای عقلانی است و پیامبر(ص) بعثت خود را اتمام مکارم اخلاقی میداند.
از این حدیث و آیه ۲۵ سوره حدید که بعثت پیامبران را روشنگری جهت قیام تودهها به عدالت و قسط دانسته و نیز آیات و روایات دیگر، این معنا نیز به دست میآید که رفتار انسانی نقش اساسی در سعادت انسان دارد؛ چرا که اعتقاد به تنهایی کفایت نمیکند. از همین روست که ایمان را به «اقرار باللسان و معرفهًْ بالقلب و العمل بالجوارح؛ اقرار زبانی و شناخت قلبی و عمل بدنی» معنی کردهاند. (رک: الصدوق، الخصال، ج ۱، ص ۱۷۸، حدیث ۲۴۰)
بنابراین نقش عمل در ایمان نقش برجستهای است؛ چرا که بروز و ظهور حقیقی ایمان را میتوان در عمل صالح انسان شناسایی کرد.(فاطر، آیه ۱۰) در این میان خوشخلقی و خوشخویی از همه مهمتر است؛ زیرا بیانگر روابط اجتماعی انسان است و بروز و ظهور اخلاق فردی را باید در رفتار اجتماعی او مشاهده کرد.
به سخن دیگر، برای ایمان نشانههایی است که مهمترین آنها در اخلاق انسانی متجلی میشود؛ چرا که ایمان میبایست خودش را در بینشها و نگرشها نشان دهد و در میان نگرشها و اخلاقیات انسان، اخلاق اجتماعی صحنه بروز و ظهور همه شاکله و شخصیت آدمی است. از همین روست که گفتهاند، تمام دین در اخلاق اجتماعی آدمی خودنمایی میکند.
روایات بسیاری از پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) وارد شده که در آن نتیجه و میوه خوشخویی را بهشت و سعادت ابدی دانسته است. به عنوان نمونه رسول خدا (ص) میفرماید: امت من بیشتر به سبب دو چیز وارد بهشت میشوند : خدا پروایی و خوشخویی. (وسائلالشیعه، ج۱۲، ص ۱۵۰)
آن حضرت(ص) همچنین میفرماید: بهشت را هشت دروازه است... هر که خواهد از هشت دروازه وارد شود، باید به چهار خصلت چنگ زند: صدقه دادن، بخشندگی، خوشخویی و نیازردن بندگان خدا.(الفضایل، ص ۱۱۲۹) و نیز آن حضرت(ص) میفرماید: نخستین چیزی که در قیامت در ترازوی اعمال آدمی گذاشته میشود حسن خلق است. (بحارالانوار، ج 68، ص 335)
با نگاهی به آموزههای اسلام و سخن پیامبر(ص) میتوان گفت که انسان با مکارم اخلاقی بویژه داشتن اخلاق خوش با مردمان به بهشت میرود و سعادت ابدی را برای خود رقم میزند. این همان مقام محسنین است که در آیات قرآن به عنوان مهمترین عامل دستیابی انسان به سعادت ابدی بیان شده است. خداوند در آیاتی از قرآن از جمله ۱۳۳ و ۱۳۴ سوره آل عمران احسان به عنوان عامل سعادت معرفی شده است. اما پرسش این است که این احسان از نظر قرآن چیست؟ به چه کارهایی احسان گفته میشود؟ در پاسخ باید گفت که آیات قرآن از جمله همین آیات بیانگر آن است که اخلاق به ویژه اخلاق اجتماعی انسان است که به شکل احسان خودنمایی میکند. برای فهم این معنا به تبیین احسان از منظر این آیات میپردازیم.
عوامل دستیابی به مقام احسان
خداوند در قرآن در بیان اینکه محسن و اهل احسان کیست، میفرماید: و براى نیل به آمرزشى از پروردگار خود و بهشتى که پهنایش بقدر آسمانها و زمین است و براى پرهیزکاران آماده شده است، بشتابید. همانان که در فراخى و تنگى انفاق مىکنند و خشم خود را فرو مىبرند و از مردم درمىگذرند و خداوند نکوکاران را دوست دارد.(آل عمران، آیات ۱۳۳ و ۱۳۴)
این آیه ضمن فرمان به مغفرت الهی و بهشت ابدی، آن را مختص اهل تقوا دانسته است که در شکل رفتار اجتماعی احسان، این تقوای الهی را از خود به نمایش میگذارند.
از نظر قرآن، مهمترین شکل تحقق تقوای الهی در رفتار اجتماعی احسان است که به سه شکل ظهور و بروز مییابد.
این سهگانه احسان که موجبات رستگاری ابدی انسان را فراهم میآورد، مرتبط با اخلاق اجتماعی است که از آن به خوشخویی نیز تعبیر میتوان کرد.
از نظر قرآن سهگانه احسان که سعادت ابدی را تضمین میکند: انفاق در خوشی و ناخوشی، کنترل و مدیریت خشم و عفو از دیگران است.
1- انفاق در توانگری و تنگدستی و خوشی و ناخوشی: از مهمترین نشانههای تقوای الهی و احسان اجتماعی انفاق به معنای بخشش از مال است. البته انسانها در هنگام خوشی و دارایی بهتر میتوانند انفاق کنند و بخشی از مال خود را به دیگرانی بدهند که نیازمند آن هستند. اما انفاق در تنگدستی و سختی و ناخوشی بسیار دشوار است و کمتر کسی حال و حوصله آن را دارد که در نداری و ناخوشی دست انفاق داشته باشد و به دیگران از هر آنچه در اختیار دارد از بهترین آن بدهد. این که انسان در هنگام تنگدستی بتواند از بهترین آن چیزی که در اختیارش است انفاق کند، خیلی سخت و دشوار است و تنها کسانی این گونه
عمل میکنند که واقعا دارای فضیلتهای اخلاقی باشند و رضای خداوند را بر رضای خود و دیگران مقدم دارند. خداوند در آیات بسیاری پس از بیان مسئله عبادت و عبادیات به مسئله انفاق توجه میدهد و آن را نشانه واقعی اهل تقوا میداند. از جمله در آیات نخست سوره بقره که به مهمترین عوامل دستیابی به فلاح و رستگاری ابدی اشاره میکند، انفاق را بسیار برجسته میسازد تا این گونه نشان دهد که تا چه اندازه انفاق میتواند در سعادت ابدی انسان نقش داشته باشد. امام صادق(ع) از پیامبر(ص) در بیان نقش انفاق در خوشبختی جاودانه نقل میکند که آن حضرت(ص) میفرماید: ثَلاثٌ مَنْ اَتَى اللهَ بِواحِدَهًٍْ مِنْهُنَّ اَوْجَبَ اللهُ لَهُ الْجَنَّهًَْ: اَلاْنْفاقُ مِنْ اِقْتارٍ وَ الْبِشْرُ لِجَمیعِ الْعالَمِ وَ الاِنْصافُ مِنْ نَفْسِهِ؛ هر کس یکى از این کارها را به درگاه خدا ببرد، خداوند بهشت را براى او واجب مىگرداند: انفاق در تنگدستى، گشادهرویى با همگان و رفتار منصفانه.(نهجالفصاحه، ح ۱۲۸۱)
2- کنترل و مدیریت خشم: دومین نشانه احسان و اخلاق اجتماعی انسان متقی که عامل رستگاری ابدی انسان است، مهار و مدیریت خشم است. میدانیم که انسان دارای سه قوه شهوانی و غضبی و عقلانی است. دو قوه اصلی که آدمی را از حالت طبیعی و فطریاش خارج میکند، شهوت و غضب است. البته انسان در زندگی دنیوی خود به این دو قوه نیازمند است؛ چرا که اگر قوای شهوانی و غضبی وجود نداشته باشد، انسان تلاش نمیکند و به دفاع از خود نمیپردازد. شهوت و غضب به او کمک میکند تا در مسیر کمالی حرکت کرده و خود را از دشمنان بیرونی حفظ کند. در حقیقت قوه شهوانی و غضبی را میتوان قوای جاذبه و دافعه در انسان دانست. اما باید توجه داشت که این دو قوه به عللی گرایش به افراط دارند و میبایست تحت مدیریت قوه عاقله قرار گرفته و مهار شوند وگرنه در شکل هواهای نفسانی انسان را به سوی افراط کشانده و اجازه نمیدهند که به طور طبیعی انسان از جاذبه و دافعه استفاده کرده و خود را به کمال برساند.
مسئله شهوت و غضب در انسان چنان مهم است که اگر مدیریت نشود میتواند موجبات بدبختی ابدی انسان را در دنیا و آخرت فراهم آورد. از این رو همه آموزههای عقلانی و وحیانی برای تنظیم روابط میان سه قوه وارد شده تا قوای غضبی و شهوانی تحت مدیریت عقل قرار گیرد و مسیر کمالی و رشدی خود را بپیماید. امام صادق(ع) میفرماید: ما مِن عَبدٍ کَظَمَ غَیظا إِلاّ زادَهُ اللّه عَزَّوَجَلَّ عِزّا فِى الدُّنیا وَالاخِرَهًِْ؛ هیچ بندهاى خشم خود را فرو نخورد، مگر اینکه خداوند عزّوجلّ بر عزّت او در دنیا و آخرت افزود.(کافى، ج۲، ص ۱۱۰، ح۵) امام باقر(ع) در تاثیر اخروی مهار خشم میفرماید: مَن کَفَّ غَضَبَهُ عن النّاس کَفَّ اللهُ عنهُ عَذابَ یومَ القِیامهًْ؛ کسی که خشمش را از مردمان باز دارد خداوند نیز در روز قیامت عذابش را از او باز میدارد. (جهادالنفس، ح۵۳۲) پیامبر(ص) بهترین مردمان را کسی میداند که دیر خشم و سریع الرضا باشد(نهجالفصاحه، ح ۴۶۹) و در جایی دیگر میفرماید: کمال دلیرى آن است که کسى خشمگین شود و خشمش شدّت گیرد و چهرهاش سرخ شود و موهایش بلرزد، امّا بر خشم خود چیره شود.(نهجالفصاحه، ح ۱۸۷۲)
3- عفو و گذشت: انسانها همواره دچار خطا واشتباه میشوند. این خطا در مفهوم و مصداق انجام میگیرد و دانسته و ندانسته مسیری را میپیماید که به ظلم و فجور میرسد. بنابراین، اگر مسئله توبه و پذیرش آن نباشد، هیچ انسانی به تزکیه نمیرسد و راه به سلامت نمیپیماید. از این روست که توبه به عنوان مهمترین عامل اصلاح خطاها و گناهان واشتباهات انسانی مطرح شده است. آنچه در مسئله توبه گفته میشود، همان را باید در مسئله عفو نیز گفت. اگر خداوند راه توبه را بر روی مردمان گشوده است تا دوباره به مسیر هدایت بازگردند و خطاها واشتباهات خود را جبران کنند، همچنین مسئله عفو و گذشت در میان انسان مطرح شده تا مردمان با عفو و گذشت از خطا واشتباه یک دیگر امکان بازسازی و اصلاح رفتار را داشته باشند. گذشت به عنوان یکی از مصادیق احسان و اخلاق اجتماعی در آیات قران مطرح شده و آن را در کنار دیگر رفتارهای احسانی عامل سعادت ابدی انسان معرفی میکند. امیرمومنان(ع) گذشت را تاج مکارم اخلاقی دانسته و میفرماید: اَلعَفوُ تاجُ المَکارِمِ؛ گذشت، اُوج بزرگواریهاست.(غررالحکم، ج۱، ص۱۴۰، ح۵۲۰) پیامبر اکرم(ص) در بیان جایگاه عفو در پیشگاه خداوند و نقش آن در ورود انسان به بهشت و خوشبختی ابدی میفرماید: إِذا اوقِفَ العِبادُ نادى مُنادٍ: لِیَقُم مَن أَجرُهُ عَلَى اللّهِ وَلیَدخُلِ الجَنَّهًَْ قیلَ: مَن ذَاالَّذى أَجرُهُ عَلَى اللهِ؟ قالَ: العافُونَ عَنِ النّاسِ؛ هنگامى که بندگان در پیشگاه خدا مىایستند، آوازدهندهاى ندا دهد: آن کس که مزدش با خداست برخیزد و به بهشت رود. گفته مىشود: چه کسى مزدش با خداست؟ مىگوید: گذشتکنندگان از مردم.(کنزالعمال، ج۳، ص۳۷۴، ح۷۰۰۹) آن حضرت(ص) با توجه به آیه ۱۳۳ سوره آل عمران در بیان جایگاه عفو میفرماید: مَن یَغفِر یَغفِرِ اللهُ لَهُ وَ مَن یَعفُ یَعفُ اللّهُ عَنهُ؛ هر کس از خطاها درگذرد، خدایش از او درگذرد و هر کس گذشت کند خدا نیز از او گذشت کند.(نهجالفصاحه، ح ۲۷۶۸)؛ چرا که عفو زمینه بازگشت به کارهای خوب را در دیگران موجب میشود. پس میبایست از لغزشهای دیگران چشم پوشید.(اعلامالدین، ص ۹۶) که این گونه عمل کردن از مصادیق مکارم اخلاق است.(معانى الأخبار، ص ۱۹۱، ح ۲)
به هر حال، سهگانه انفاق، مدیریت خشم و عفو، از مهمترین جلوههای مکارم اخلاقی و خوشخویی است که انسان را در مقام احسان وارد میسازد و موجب رستگاری ابدی انسان میشود. امام صادق(ع) به شکل دیگری این سهگانه احسان را مورد توجه قرار میدهد و میفرماید: ثَلاثٌ مـَن کـُنَّ فِیهِ کـانِ سَیِّـداً: کَظمُ الغَیظِ وَالعَفـوُ عَن المَسیىءِ والصِّله بِـالنَفـسِ وَالمـالِ؛ سه چیز است که در هـر که بـاشـد آقـا و سـرور است: خشـم فـرو خـوردن، گذشت از بدکـردار، کمک و صله رحـم بـا جـان و مـال.(تحفالعقول، ص ۳۱۷)
پس انسانها با ورود به دایره تقوا و احسان با کارهایی چون انفاق، فروخوردن خشم و عفو میتوانند سعادت ابدی را برای خود تضمین کنند.