kayhan.ir

کد خبر: ۲۲۹۴۹۰
تاریخ انتشار : ۱۸ آبان ۱۴۰۰ - ۲۰:۲۵
یک انتخاب و تصفیه انقلاب- 9

سقــوط آزاد

 


جاه‌طلبي بني‌صدر، او را به سمت يافتن يك جايگزين از نيروهاي پرانگيزه در صحنه مسائل داخلي هدايت كرد. او به‌رغم گذشته، منافقين را به عنوان يك نيروي شبه‌نظامي نامحسوس در پشت سر خود قرار ‌داد. البته بني‌صدر محاسبات ديگري نيز از همان اولين روزهاي رسيدن به جايگاه رياست جمهوري، داشت. خاطره‌اي از ابراهيم حاجي محمدزاده در اين مورد خواندني است:
«در قضيه گروگان‌ها يك‌بار نزد بني‌صدر رفتيم. وي اصرار داشت گروگان‌ها آزاد شوند، چون در آن زمان گروگان‌ها در دست سپاه بودند. در آن زمان بني‌صدر مدام مي‌خواست دل ما را خالي كند... من به بني‌صدر گفتم چرا ما وقتي بخواهيم پيش شما بياييم بايد از چند روز قبل وقت بگيريم، ولي مسعود رجوي هر وقت كه دلش خواست به اينجا مي‌آيد. بني‌صدر جواب داد: «من به آلماني‌ها گفتم چرا به ما قطعات يدكي نمي‌دهيد؟ آنها پاسخ دادند ما بولتن پزشكي امام را مطالعه كرده‌ايم و متوجه شده‌ايم وي تا 6 ماه ديگر بيشتر زنده نيست. پس از فوت امام هم روحانيت چنددسته مي‌شوند و مجاهدين خلق به قدرت مي‌رسند لذا من بايد هواي منافقين را داشته باشم.»
من به وي گفتم: «آقاي بني‌صدر شما اشتباه مي‌كنيد. مردم به خاطر اعتقاداتشان و دينشان دست از روحانيت بر نمي‌دارند، به گونه‌اي كه تا حالا برنداشته‌اند.» او با همان صداي خاص خودش گفت: «حالا مي‌بينيم.» من هم جواب دادم: «حالا مي‌بينيم.» حاضرين در جلسه همه شروع به خنديدن كردند.»1
در كنار تعيين يكي از هواداران منافقين به نام دكتر مهدي ممكن به عنوان رئيس دفتر بني‌صدر و نيز انتصاب يك عضو ديگر از اين گروه به نام يزدان حاج حمزه به عنوان مشاور فرهنگي رئيس‌جمهور، مجموعه تازه‌تأسيس گارد رياست جمهوري جايگاهي بود كه در آن اعضاي «ميليشيا»ي منافقين به كار گرفته شدند. بروز و ظهور علني اين امر در روز 14 اسفند 1359، يعني زماني بود كه بني‌صدر در حين سخنراني خود در سالگرد فوت دكتر مصدق، دستور حمله و ضرب و شتم افراد معترض حاضر در اجتماع را صادر كرد. دانشگاه تهران در اين روز شاهد اجتماعي از هواداران گروه‌هاي چپ و ملّي‌گرا، به خصوص با صحنه‌گرداني گروهك منافقين بود. در اين اجتماع تعداد قابل توجهي از مردم حامي خط امام مورد ضرب و شتم قرار گرفته و مجروح شدند. مردم در پاي گيرنده‌هاي تلويزيون، شاهد شعارهاي توهين‌آميز عليه شهيد بهشتي و متهم ساختن آن شخصيت برجسته انقلاب به قتل مرحوم آيت‌الله طالقاني، در اين اجتماع بودند. اين ماجرا هيچ جايي را براي دفاع از بني‌صدر در اردوگاه نيروهاي خط امامي باقي نگذاشت. امام خواستار بررسي وقايع 14 اسفند در هيئتي سه نفره متشكل از نماينده خود (آيت‌الله مهدوي‌كني)، نماينده‌اي از سوي سران سه ‌قوه، بني‌صدر و نماينده‌اي از سوي شهيد بهشتي (رئيس ديوان عالي كشور)، شهيد رجايي (نخست‌وزير) و حجت‌الاسلام ‌هاشمي رفسنجاني (رئيس مجلس) شدند. بني‌صدر، آيت‌الله شهاب‌الدين اشراقي داماد حضرت امام را به‌عنوان نماينده خود تعيين كرد و آيت‌الله محمد يزدي از سوي سران قوه قضائيه و مقننه و نخست‌وزير معرفي شد. به‌رغم آنكه به واسطه حمايت‌هاي قبلي آيت‌الله اشراقي از بني‌صدر، در ابتداي امر سوءتفاهم‌هايي بين وي و آيت‌الله يزدي به وجود آمد اما در زمان كوتاهي پس از آغاز بررسي‌ها و روشن شدن موضوع، آيت‌الله اشراقي، نيز در زمره مخالفان بني‌صدر قرار گرفت.2 اين هيئت در نهايت با تأكيد بر متخلف بودن بني‌صدر در غائله 14 اسفند، روزنامه‌هاي «انقلاب اسلامي» (ارگان بني‌صدر) و «ميزان» (ارگان نهضت آزادي) را مقصر اعلام كرد. نهضت آزادي همواره وانمود مي‌كرد كه در مسئله آفريني‌هاي بني‌صدر، بي‌طرفانه برخورد كرده است.
اما واقعيت چيز ديگري بود. درست يك هفته قبل از غائله 14 اسفند، يعني در هفتم اين ماه، نهضت آزادي تجمعي را براي حمايت از بني‌صدر در ورزشگاه امجديه (شهيد شيرودي كنوني) تهران برگزار كرد. اين تجمع با شعارها و اظهاراتي بر ضد حزب جمهوري اسلامي، دولت شهيد رجايي و متهم ساختن ياران امام به انحصارطلبي همراه بود.3 پس از غائله
14 اسفند، با آنكه حتي نماينده بني‌صدر در هيئت بررسي‌كننده اين غائله بر متخلف بودن وي تأكيد داشت، نهضت آزادي در اطلاعيه‌اي با عنوان «كي بايد برود؟»، با ادعاي وجود بن‌بست، به جاي تصحيح عملكرد بني‌صدر، هم‌صدا با وي خواستار برگزاري همه‌پرسي براي انحلال مجلس شد.4 حمايت بازرگان از بني‌صدر تا آخرين هفته‌هاي رياست‌جمهوري وي، يعني زماني كه تخلف‌هاي بني‌صدر احراز شده بود، ادامه داشت. روزنامه ميزان، ارگان نهضت آزادي در روز سوم خرداد 1360 از قول مهدي بازرگان چنين نوشت:
رئيس‌جمهور استعفا بدهد و برود؟ چرا برود؟ 10 ميليون و نيم از مردم اين مملكت كه صاحبخانه اصلي هستند، به او رأي داده‌اند و ايشان آن آراء را امانت و مأموريتي از جانب ملت مي‌داند. مي‌گويد قسم خورده‌ام از قانون اساسي، حاكميت و از حقوق ملت حراست نمايم.5
عملكرد بازرگان در اين مقطع در حدي از پشتيباني از عوامل فتنه و در رأس آنها بني‌صدر قرار داشت كه امام در ششم خرداد ماه با اين شدت لحن، به وي پاسخ دادند:
شما به بن‌بست رسيديد. اشتباه مي‌كنيد. مملكت اسلام كه به بن‌بست نمي‌رسد... دست برداريد از اين فضولي‌ها. براي خدا كار كنيد. براي خدا آرامش بگيريد. براي خدا دعوت به آرامش بكنيد.6
پانوشت‌ها:
1- گفت‌وگو با ابراهيم محمدزاده،كارشكني‌ها غيرقابل تحمل بود، 30 سال پس از جراحي بزرگ (ويژه‌نامه تاريخ سياسي روزنامه جوان خرداد1390) ص99 ـ بني‌صدر ادعاي قريب‌الوقوع بودن فوت امام را، حتي به رخ مرحوم حاج سيداحمد خميني كشيده بود. نك: روايت صريح سيداحمد خميني از وقايع سال‌هاي1360-1358، امام گفت برو ببين چه كسي با بني‌صدر آمده است، (ويژه‌نامه تاريخ سياسي روزنامه جوان خرداد1390)ص147.
2- نك: خاطرات آيت‌الله محمد يزدي، تهران، مركز اسناد انقلاب‌اسلامي، چاپ اول،1380، ص508.
3- نك: روزنامه ميزان، 19 اسفند1359،به ‌نقل ازتاريخ تهاجم فرهنگي‌غرب، نقش روشنفكران وابسته، مهندس مهدي بازرگان (تهران، مؤسسه فرهنگي قدر ولايت، چاپ دوم، 1386)، صص321و322.
4- نك: كيهان، 12 اسفند 1359، به نقل از تاريخ تهاجم فرهنگي غرب نقش روشنفكران وابسته، مهندس مهدي بازرگان، ص323.
5- روزنامه ميزان، 3 خرداد 1360، به نقل از همان، ص324.
6- صحيفه امام، ج14، ص 376.