«بلاتکلیفی» در بایکوت(نگاه)
یک سال از آغاز به کار دولت یازدهم میگذرد و نامعقول نیست اگر انتظار داشته باشیم لااقل یک چهارم از وعدههای انتخاباتی رئيسجمهور محقق شده باشند، آنچنان که خود ایشان هم در آستانه یکسالگی دولت چنین مطالبهای را از اعضاء دولت داشتند و وزرا را به بررسی این امر فراخواندند. در این مجال هم بنای پرداختن به همه آنچه آقای روحانی پیش از انتخابات وعده داد را نداریم، بلکه مقصود صرفاً بازنمایی اصلیترین وعده ایشان و تحقق یا عدم تحقق و توفیق یا عدم توفیق آن است.
شکی نیست که دولت و مشخصاً خود آقای رئیسجمهور با وعده حل مشکلات کشور در سایه برقراری تعامل گسترده با همه دنیا و به ویژه آن کشوری به میدان آمد که بهزعم ایشان شأن «کدخدایی» دارد و گشایش یا عدم گشایش معضلات ما هم بسته به اراده اوست! این بود که به محض تشکیل دولت دستگاه دیپلماسی مامور ایجاد تغییرات در این حوزه شد و تنها «کلید» روحانی را به دست گرفت بدان «امید» که این «تدبیر» کارگر افتد و گره از کار فروبسته ملت بگشاید. تحولات در عرصه روابط خارجی با سرعت هرچه تمامتر آغاز شد، با این تصور که با همان سرعت هم به سرانجام خواهد رسید و به اعتبار عزم راسخ دولت در این خصوص میتوان حتی تکلیف پروندههای پیچیده چندین و چند ساله را نیز در اندک زمانی مشخص کرد! از این رو حتی خود رئیسجمهور نیز به یاری دستگاه دیپلماسی شتافت و مهمترین و بلندترین گام را در این مسیر پرخطر برداشت و راه را برای حرکت رو به جلو دیپلماتهایش هموار ساخت، یعنی گام نهادن در منطقه ممنوعه رابطه با شیطان بزرگ و گفتوگوی تلفنی با اوباما، امری که رهبری معظم انقلاب آن را «بجا» ندانستند. بلافاصله ظریف هم با جان کری دست داد و با سرعتی باورنکردنی مقدمات شکلگیری توافقی را فراهم آورد که به دلیل بیتوجهی- یا لااقل کمتوجهی- به هشدارهای مشفقانه و شتابزدگی ناشی از خوشبینی مفرط به دشمن امروز خود به چالشی اساسی فراروی دولت بدل شده است. اما موضوع این جستار حتی «توافق نامتوازن ژنو» و «امتیازهای نقد داده شده» و «وعدههای نسیه حتی ستانده نشده» آن هم نیست، و حتی این که علیرغم به آب و آتش زدن مردان دیپلماسی لبخند در رفع تحریمها هنوز آب هم از آب تکان نخورده و تحریمها همچنان به قوت خود برقرار و بلکه به آن افزوده نیز شده است.
موضوع اصلی موردی است که حدود یک سال است شبیه موضوعات دیگری تحتالشعاع حاشیههایی که اغلب خود دولت مسبب آن بوده قرار گرفته و مغفول واقع شده است. در واقع متأسفانه دولت هر از گاهی حاشیهای به راه میاندازد که برای مدتی افکار عمومی جامعه مشغول فضای متشنج ایجاد شده بعد از آن هیاهو شده و از پرسشگری و مطالبهگری در خصوص موضوعات اصلی بازمیماند؛«سخنرانیها و تعابیر جنجالی» گاه و بیگاه مقامات دولتی و طرح و بزرگنمایی بحثهای انحرافی مصادیق سیاست فرار به جلو دولت هستند که به لطف همراهی رسانههای نزدیک به دولت به خوبی توانسته در سطحی از جامعه غفلت از موضوعاتی حیاتی شبیه «حکم پرونده کرسنت»، «ناکامی دولت در تحقق برخی وعدهها» و... را رقم بزند، که البته «توافق ژنو» از این بابت خوششانس بوده و از حاشیهسازیهای دولتی جان به در برده است!
موضوع اصلی این یادداشت سؤال از سرنوشت «نمایندگی دائم ایران در سازمان ملل متحد» است که با وجود گذشت بیش از یک سال از فعالیت دولت همچنان «بلاتکلیف» است؟! در این مجال همچنین بنای آن نداریم که از دولتی که مدعی «بازگرداندن احترام به پاسپورت ایرانی» بود سؤال کنیم آیا رفتار بیسابقه سازمان ملل در نپذیرفتن سفیر جمهوری اسلامی در این سازمان مصداق تحقق این وعده بود، و آیا ما بهازای گفتوگو مستقیم با شیطان بزرگ و پاسخ حسننیت بیش از اندازه به دشمن این بود یا خیر؟ سؤال از فعالیت دستگاه دیپلماسی کشور به مثابه پرتحرکترین بخش دولت یازدهم است که پس از یک سال برای این موضوع چه «تدبیری» اندیشیده است؟ متاسفانه گذشته از آن که به نظر میرسد به نوعی همه نگاهها در دولت معطوف به ظریف است و غیر از پیشرفتهای محسوس و قابل تحسین در حوزه بهداشت و درمان، تحرک قابل ذکری در سایر بخشها صورت نگرفته و گویی همه منتظرند ببینند ظریف چه میکند، ظاهراً در خود دستگاه دیپلماسی نیز همه نیروها بر حل پرونده هستهای و مذاکرات با 1+5 متمرکز شده است و از سایر ظرفیتها و نیز وظایف این بخش غفلت شده است!
در شرایطی که در دنیای امروز نقشآفرینی سازمانهای مهم بینالمللی در عرصه سیاست جهانی یک اصل غیرقابل انکار است و بر این اساس دولتها به دنبال کسب جایگاه، تثبیت و ارتقاء جایگاه خود در این سازمانها میباشند، متاسفانه در سایه «بی»تدبیریهای صورت گرفته حدود یک سال است که جایگاه جمهوری اسلامی در مهمترین سازمان بینالمللی- یعنی سازمان ملل- متزلزل شده و ایفای نقش نظام اسلامی طی یک سال گذشته در جایگاه فوق کاهش محسوسی داشته است. در واقع از آن جا که اثرگذاری در نظام بینالملل منوط به حضور فعال در نهادهای تصمیمگیر و مهم بینالمللی است، «بلاتکلیفی» نمایندگی دائم ایران در سازمان ملل متحد قطعاً از کنشگری مؤثر جمهوری اسلامی در عرصه بینالملل کاسته و فرصتهای زیادی را از نظام سلب کرده است. در شرایطی که طی یک سال گذشته و به ویژه ماههای اخیر جهان و خصوصاً منطقه خاورمیانه درگیر مسائلی بوده است که حضور مؤثر جمهوری اسلامی میتوانست معادلات منطقهای و فرامنطقهای را بیش از پیش به نفع ما رقم بزند، اما متأسفانه این گونه نشد و حتی بسیاری از فرصتهایی که در این بازه زمانی خاص پیش روی نظام اسلامی بود با برخی «سوء»تدبیرها از بین رفت.
به عنوان مثال بهرهگیری صحیح از فرصت کمنظیر ریاست ایران بر جنبش عدم تعهد و ایجاد انسجام لازم بین کشورهای عضو این جنبش در جریان جنگ اخیر غزه این امکان را به وجود میآورد که هم راستا با موج محکومیت جنایات رژیم صهیونیستی در بین ملتها و افکار عمومی کشورها، فشار سازمان یافتهای هم از سوی اعضاء این جنبش- به عنوان بزرگترین تشکل بینالمللی- به منظور محکومیت رسمی و حقوقی جنایات رژیم کودککش به سازمان ملل وارد شود و اگرچه احتمال محکومیت این جنایات در شورای امنیت به دلیل حضور حامیان بیچون و چرای صهیونیستها تقریباً نزدیک صفر است، اما این امکان وجود داشت که با نقشآفرینی مؤثر جمهوری اسلامی این فاجعه لااقل در سطح مجمع عمومی محکوم شود که البته هر چند در آن صورت بیانیهای غیرالزامآور میشد با این حال نمیتوان از بار حقوقی و سیاسی آن چشم پوشید.
مورد دوم اعتراضات گسترده و دامنهدار ضدنژادپرستی در شهر فرگوسن آمریکاست که قابلیت بهرهگیری حقوقی و تبلیغاتی فراوانی برای جمهوری اسلامی داشت ولی متأسفانه آن چنان که باید و شاید از آن بهره گرفته نشده است؛ در شرایطی که مقوله «حقوق بشر» از بدو پیروزی انقلاب اسلامی تا به امروز به عنوان چالشی در رابطه نظام اسلامی با نظام سلطه وجود داشته و دنیای استکبار به کمک امپراتوری رسانهای وابسته به خود با برخوردی دوگانه و فریبکارانه با این موضوع سعی داشته نظام اسلامی را در موضع اتهام و انفعال قرار داده و خود از موضعی طلبکارانه و مطالبهگر همواره مدعی نظام باشد و حتی تبعات حقوقی و سیاسی و اقتصادی گزافی را نیز متوجه نظام نماید، وقایع رخ داده در ایالت میسوری و شهر فرگوسن به خوبی این امکان را به نظام اسلامی میداد که همان چماقی را بر سر مدعیان حقوق بشر بزند که سالهاست بالای سر جمهوری اسلامی گرفتهاند و آن را به ابزاری برای فشار بر ما بدل کردهاند.
و... .
لیکن با کمال تاسف سوءتدبیرهای صورت گرفته فرصتی را که میتوانست به بهترین نحوی در اختیار ما باشد از بین برد. متاسفانه دولت با چهرهای که از خود برای دیگران و بهویژه دشمنان نظام ترسیم کرده است این تصور خام را در ذهن آنان پدید آورده که گویی همواره اوست که باید در موضع ضعف و پاسخگویی قرار داشته باشد و همواره اوست که باید نخستین گامهای اعتمادساز را بردارد و نه تنها این، که حتی در برابر زیادهخواهیها و افزونطلبیهای دشمن نیز چارهای جز تسلیم و پذیرش نداشته باشد - آنچنانی که در ماجرای وضع تحریمهای جدید پس از توافق ژنو پیش آمد و دولت بدون هیچ واکنش خاص و اقدام متقابلی در برابر عهدشکنیهای مکرر آمریکاییها به اعتراضی لفظی بسنده کرده و همچنان بر انجام تعهدات خود در این قضیه پای میفشارد! - در واقع تغییر تاکتیک سیاست خارجی از حالت تهاجمی و فعالانه به رویکرد انفعالی و پاسخگویانه سبب تحمیل بدعتهای بیسابقه و غیرقانونی و اوجگیری مطالبات زیادهخواهانه دشمن بوده است. این نتیجه طبیعی باور دولتمردان فعلی به سیاست «تنشزدایی» میباشد که اجازه رفتاری به مثابه یک «استثناء» با ما را به دشمنانمان داده است. و همچنین طبیعی است مادامی که دولت سودای رفع تنش با دشمنان مسلم نظام را داشته باشد، این داستان همچنان ادامه خواهد داشت، چرا که اساس چالش نظام سلطه با نظام اسلامی بر سر موضوع دیگری است و این چالش زایل شدنی نیست مگر به تغییر ماهیت یکی از طرفین!
با این حال آیا زمان آن نرسیده است که دولت محترم در این خصوص پاسخگو باشد و در برابر افکار عمومی به تشریح همه تبعات حقوقی و سیاسی این موضوع - بلاتکلیفی نمایندگی دائم ایران در سازمان ملل متحد - بپردازد؟ آیا مسکوت گذاشتن موضوع، کمکی به حل آن میکند یا همچنان که تاکنون پیش آمده تنها فرصتهای بیشتر و بیشتری را از کف نظام خارج میکند؟ آیا دولت بر موضع اصولی و قانونی خود پای میفشارد و مجدانه پیگیر استیفای حقوق نظام میشود، یا این که تسلیم این بدعت بیسابقه غیرقانونی و زیادهخواهانه نظام سلطه شده و به خواست او تن خواهد داد؟ آیا...؟
به نظر میرسد وقت آن رسیده است که دولت محترم این سکوت سوالبرانگیز را بشکند و در مورد برنامه خود برای این موضوع اطلاعرسانی کند. فراموش نکنیم شصتونهمین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد در اواخر شهریور ماه برگزار خواهد شد. آیا دولتمردان در حالی در این مجمع شرکت میکنند که کرسی نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد خالی است؟
سیده آزاده امامی