راستگویی و درستکاری ملاک سنجش و شناخت افراد (زلال بصیرت)
روایات بسیاری از امام زینالعابدین(ع)، امام صادق(ع) و سایر ائمه داریم كه: عبادت بسیار یا روزه بسیار شما را فریب ندهد؛ این موارد دلیل بر مقرب و مهذب بودن کسی نیست؛ چهبسا آن همه عبادت برای او عادت شده است. تعبیر روایت این است: رُبَّما یَسْتَوْحِشُ(2). این طبیعی است كه اگر آدم به چیزی، چه كار خوب و چه كار بد، عادت کند و سپس جریانی پیش بیاید که نتواند آن كار را در موقع خودش انجام دهد، احساس كمبود كند. چهبسا آن همه عبادت و کار نیک را از روی اغراض خاصی شروع كرده باشد تا از طریق آن، مردم را فریب دهد و جذب كند و از اینرو، به آن کار یا کارهای شایسته عادت كرده است. مهم این است: «إِخْتَبِرُوهُمْ بِصِدْقِ الْحَدیثِ وَ أَداءِ الْأَمانَهًْ»؛ اگر میخواهید افراد را بسنجید، راستی و درستی آنها را امتحان كنید. در روایاتی آمده است كه: خدای متعال هیچ پیغمبری را مبعوث نفرمود؛ مگر با این دو ویژگی. همه انبیاء بر این دو ویژگی تأكید كردهاند. شاید اینکه امروزه در فرهنگ عمومی انسانها از راستگویی و درستكاری، به نیکی یاد میشود، میراث همین تربیتهای انبیاء باشد.
عادت و غفلت
البته نباید فراموش کرد فطرت انسان هم بهگونهای است كه خواستار راستگویی و درستكاری است. ولی گاهی انگیزههایی سبب میشود كه آدم از آن مقتضای فطرتش تخطی كند و منحرف شود. بدترین چیزی كه آدمیزاد عاقل به آن مبتلا میشود، غفلتی است كه در اثر عادت پدید میآید. خداوند در قرآن گله میكند كه: ما این همه آیات را در عالم به مردم نشان میدهیم و باز آنان غفلت دارند. این چیزی است كه همه ما كمابیش مبتلا هستیم. همه چیز برای ما عادی شده است! این چشمی كه خداوند به ما عطا کرده است چقدر میارزد؟ این مژهها، این پلكها؟ این ساختار چشم؟ دانهدانه انگشتها؟ اعصاب؟ براستی این تدبیرهایی كه خداوند در عالم قرار داده است، از آسمانها و خورشید و ماه و ستارگان به چه معنا است؟ اینکه قرآن میفرماید درباره خلقت آسمانها و زمین، ماه و خورشید، اندیشه کنید و یکبهیک از آنها و کارآییشان نام میبرد، چه هدفی دارد؟ با اینکه چندینبار در قرآن تأكید شده است، آیا فرصتی پیش آمده كه واقعاً بنشینیم و فكر كنیم؟ آیا در نعمتهایی كه در وجود خود ما هست، اندیشیدهایم؟ حقیقت این است که ما حتی در نعمتهایی که محسوس است درست فكر نکردهایم، چه رسد به آن نعمتهای باطنی كه باید بیشتر درباره آنها فكر كرد. آیا به اهمیت عقل، معرفت، ایمان و... اندیشیدهایم؟
زمانی برای تفکر!
خداوند در سوره الرحمن ـ كه عروس قرآن است ـ وقتی نعمتهای خدا را میشمارد، به همه جن و انس خطاب میکند كه: «كدام از اینها قابل انكار است؟» نکته قابل توجه این است که در این سوره اولین نعمتی كه پس از خلقت انسان بیان میكند این است: «عَلَّمَهُ الْبَیانَ»(3)؛ خدا به انسان بیان كردن و قدرت سخن گفتن را یاد داد. بنابراین، خداوند این استعداد را در وجود انسانها قرار داده است، اما بچه كه از ابتدای تولد حرف زدن بلد نیست. این تعلیم الهی به وسیله اسباب و مسبباتی صورت میگیرد كه خداوند فراهم كرده است و نتیجهاش برای انسانها یادگیری سخن گفتن و بهرهمندی از این نعمت میشود. اما براستی این چقدر اهمیت دارد؟
اگر برای انسان نعمت سخن گفتن در كار نبود و همانند حیوانات گنگ بود و حرفی نمیزد، چیزی از كسی نمیشنید و چیزی هم نمیتوانست بگوید، چه میشد؟ آنوقت، نه زندگی مادی آدمی اداره میشد، نه رشد معنوی پیدا میكرد و نه میتوانست سعادت آخرت را كسب كند. آنچه كه سعادت آخرت را تضمین میكند، «دین»؛ است. ما دین را از كتاب و سنت، از قرآن و حدیث و از بیانات معلمین و علما و وعاظ یاد گرفتیم. اگر سخن گفتنی در كار نبود، ما اصلاً نمیدانستیم دین چیست؟ حتی دنیایمان نیز مرهون و مدیون گفتارهایی است كه انجام گرفته و سپس برای ادامه و تثبیت آن به صورت نوشتار درآمده است. نوشتار انعكاس گفتارها است. اگر سخن نباشد چیزی نمینویسند. وقتی آدم میتواند بنویسد كه چیز گفتنی داشته باشد. وقتی لفظی باشد كه آن را ادا كنند، آنگاه خطوط اختراع میشود. وقتی سخن گفتنی نباشد، نوشتنی هم نخواهد بود و اگر انسان، گفتن و نوشتن نداشته باشد با حیوانات چه فرقی میكند؟
بیانات آيتالله مصباح يزدي(ره) در دفتر رهبر معظم انقلاب؛ قم؛ 19/1/88
____________________
1. به عنوان نمونه: كافی، ج 2، ص 77، بابالورع.
2. كافی، ج 2، ص 104، بابالصدق و أداءالأمانه.
3. الرحمن / 4-1.
زلال بصیرت هر دو هفته یکبار روزهای یکشنبه منتشر میشود.