جشنواره فیلم کوتاه زیر سلطه اشرافیت
آرش فهیم
سیوهشتمین جشنواره فیلم کوتاه تهران در حالی به کار خود پایان داد که همچون دورههای اخیر آن، با انتقادات فراوانی مواجه شد؛ اینبار حتی در مراسم اختتامیه این جشنواره، رئیس سازمان سینمایی هم معترض شد؛ اعتراض به محل برگزاری و تبدیل مراسم اختتامیه به محفلی برای تبلیغ یک فروشگاه طویل و کبیر!
هرچند که این دوره از جشنواره فیلم کوتاه با حاشیههایی از جنس اعتراض به سانسور همراه شد و دبیر جشنواره نیز اعلام کرد که فیلمهای ضدخانواده و جامعهستیز از این کارزار حذف شدهاند، اما واقعیت این است که مشکل جشنواره فیلم کوتاه و انجمن سینمای جوان با حذف چند فیلم حل نمیشود و دچار مصائبی اساسی است. به این معنی که این جشنواره و متولی برگزاری آن یعنی «انجمن سینمای جوان» از اصل و هویت واقعی خودش فاصله گرفته است. قطعا انتخاب محل این جشنواره یعنی پردیس ایران مال هم یک اتفاق نمادین در دگردیسی این جشنواره و آن انجمن است. همچنان که چهار سال قبل نیز یک متهم به فساد اقتصادی در سی و چهارمین جشنواره فیلم کوتاه تهران حضور یافت و دبیر جشنواره حاضر نشد بهخاطر این رفتار توهین آمیز علیه «فرهنگ» و «هنر» و «سینما» عذرخواهی کند! امسال نیز برای دومین مرتبه، جشنواره فیلم کوتاه تهران در محلی برگزار شد که بیش از یک محیط فرهنگی به یک کاخ شباهت دارد و یکی از تجلیاتاشرافیت است. غافل از اینکه محل برگزاری یک رویداد فرهنگی، بخشی از هویت آن رویداد را تعیین و اعلان میکند.
بر این اساس، انتخاب «غربی»ترین منطقه تهران و یک مجموعه سینمایی در دل بازاری غول پیکر اما بیمغز و بیروح، با رویکرد کلی جشنواره فیلم کوتاه تهران در این دوران تطابق داشت.
آقایان، هنوز نمیدانند که فیلم کوتاه یعنی فرمی زیبا و موجز که با حداقل امکانات، بودجه و تجهیزات و با حداکثر ذوق، عشق، شجاعت و خلاقیت به ظهور میرسد. پس شرکتکنندگان و مخاطبهای این جشنواره قاعدتا باید جوانان صاحب هوش و خلاقیت هنری باشند که درگیر مناسبات اقتصادی چشمگیر و فخرفروشی مادی و مالی نیستند؛ اتفاقا فیلم کوتاه بهعنوان یک مدیوم کوچک، ارزان و چریکی، باید به جنگ چنین ذخارفی برود و روح انقلاب و مبارزه علیه کژتابیها بیعدالتیها و استبداد و استکبار را اعتلا بخشد.
به همین دلیل هم انتخاب یک پردیس سینمایی عریض و طویل و تجملاتی و دیکتاتورمآب، بیانگر کژراهه و بلکه بیراهه در جشنواره فیلم کوتاه تهران است.
احتمالا مدیریت جشنواره فیلم کوتاه تهران نیز مانند بسیاری ازعوام تصورش این است که فیلم کوتاه همان فیلم بلند است که فقط زمانش کمتر شده است! این درحالی است که فیلم کوتاه یک قالب هنری و رسانهای مستقل و مهم است. قالبی که در آن باید اندیشه، هنر، جهانبینی و تصویر یک ملت و فرهنگ آن در روایتی مینیمال پدیدار شود. اما متولیان جشنواره فیلم کوتاه تهران، آن را به سمتی بردهاند که فقط محلی برای آزمون و خطای گروهی از فیلمسازان نورسیده و «آیندهخوار» باشد نه آیندهساز! جشنوارهای بدون سیاستگذاری هویتمند که عموما پرورشگاه فیلمسازان پیرو کلیشههای شبهروشنفکرانه است.
جشنواره فیلم کوتاه تهران با وضع فعلیاش به محل کادرسازی کارگردانهایی اختصاص دارد که چشم به اسکار و کن و برلین دارند. به همین دلیل هم این جشنواره نیازمند به یک زلزله با قدرت فروریختن محل برگزاریاش است. این زلزله باید در ساختار و سوگیری خنثی و بیهویت این رویداد رخ دهد و به محل پرورش فیلمسازانی آیندهساز و برهمزننده مناسبات فاسد و فرسوده در فرهنگ، جامعه و همچنین نظام بینالملل شود. جوانانی که از عمق جامعه و طبقات محروم و رنجکشیده برخاستهاند و درد دین و آئین انسانی و مردم را داشته باشند، نه شیفتگان سواحل بیدردی و خودفریبی و وطنفروشی!