kayhan.ir

کد خبر: ۲۲۷۳۲۳
تاریخ انتشار : ۱۷ مهر ۱۴۰۰ - ۲۳:۰۸

تحریف برای تحریم و تسلیم (نگاه)



محمدهادی صحرایی
در حقيقت، خدا حال هیچ قومى را تغيير نمى‏دهد مگر آنکه خودشان اراده کنند و بخواهند و تغییر را شروع کنند. (برگرفته از آیه 11 سوره رعد)
کمتر از دو ماه است دولت جدید مستقر شده و بر مبنای میثاقش با مردم و عهدی که با آنها بسته سکان مدیریت را بر عهده گرفته است. میراثی به او رسیده که بدون تعارف و بی‌اغراق، بیشتر به زمین سوخته و میدان مین می‌ماند که مشکلات یکی یکی مثل مین‌های کاشته شده، گُل می‌کنند. تا پیش از دولت دکتر رئیسی می‌شد افتخار افتتاح پروژه‌ها در دولت‌های جدید را به دولت‌های قبلی نسبت داد، ولی در این دولت باید ریشه مشکلات پیش آمده را در دولت یازده و دوازده جست‌وجو کرد. کافی است کمی در شرایط دولت تحویل داده شده و تعهدات بر زمین مانده و ویرانه‌های به جا مانده تأمل کرد تا حقیقت مخوف و تأسف‌آور مشخص شود و دانست که باید وطن را دوباره ساخت. لرزه‌های هولناک خیانت بزرگ کرسنت، برجام، تعطیلی کارخانه‌ها و تخریب تولید، تعطیلی صنعت هسته‌ای، تخریب صنعت خانه‌سازی، کانال‌های حفرشده رانت و نفوذ و امثال این جنایاتی که کم نیستند و هر کدامشان به نوبه خود در وطن‌ستیزی غربزده‌های خودکم‌بین، کم‌نظیرند.
کسانی که زبانشان بیش از کارشکنی و نابلدی‌شان زجرآور و خسارت بار بود. حرف‌های گنده می‌زدند و در کارهای کوچک می‌ماندند و ناخن بر اعصاب می‌کشیدند. ادای عالمانه داشتند و رفتار نابخردانه. خدا روزگارشان را برنگرداند که در عصبانیت مردم می‌خندیدند و بر زخمشان نمک می‌پاشیدند. مردم را فقیر کردند و خود را ‌اشرافی. این خوی کثیف تا آنجا به پایین سرایت کرده بود که پاداش 500 میلیونی را با صلوات تصویب می‌کردند. مردم را به صرفه‌جویی سفارش می‌کردند و زیر ساختمانشان ماینر کار می‌کرد. با این خلقیات عفن، ظاهربینان را دین‌گریز کردند. فراموش کردند که نوکرند و ولی نعمتان خود را لشکر قابلمه به دست نامیدند. به مدیران جهادی دیوانه گفتند و دروغ را نوشداروی تزویرشان کردند.
مدعیان متکبری که بزرگ‌ترین دستاورد دو دولت اعتدالی اصلاحات را که برجام است نخوانده امضاء و بیست دقیقه‌ای مصوب کردند و کورکورانه از تعصب پیروی کردند و حرف عاقلان را نشنیدند یا با آن همه بلدم بلدم فرق تعلیق و لغو را نفهمیدند. اگر دو کارمند ساده بانک به جای این ژنرال‌ها می‌رفتند، از1+5 بیشتر ضمانت می‌گرفتند. مجلس شورای اسلامی نه دادگاه و نه پادگان است، منصب قانون‌گذاری و نظارت با چشمان باز است و ایکاش از یک معلم زبان انگلیسی مقطع راهنمایی خواسته می‌شد برجام را ترجمه کند و به مسئولین مربوط در مجلس و دولت بدهد تا منافع ملی قربانی کم‌سوادی نشود و سکه‌های پاداش و مدال‌های بی‌زبان و عناوین گنده صرف آدم‌های کوچک نگردد. خوب شد که روحانی و ظریف تحصیل کرده غرب بودند و به زبان انگلیسی آشنا، اگر نه چه می‌شد؟
کاش به جای وقت‌گذرانی در استندآپ استوری و تعریف داستان لوس جنگ پرتقالی برای دانشجویان، یک دور برجام را مرور می‌کرد تا امروز شرمنده کوتاهی‌اش نباشد. مردم حق دارند به این قماش و آنها که متعصبانه و نخوانده برجام را تأیید کردند و توئیت زدند بدبین و بی‌اعتماد باشند. امروز مردم ما تاوان آن خنده‌ها و این تعصب جاهلانه را می‌دهند. با سلامت مردم بازی کردند و گفتند واکسن، سوهان قم نیست... ولی مردم دیدند که با یک تلفن، از سوهان قم هم بیشتر شد فقط کمی عرضه و غیرت می‌خواست. علت نپیوستن ایران به شانگهای و کمبود واکسن و... هم fatf نبود، خواست دشمنان بود که نفوذی‌ها باید تأمین می‌کردند. در جامعه تفرقه کردند و دشمنان را متحد. چنان در نابودی کشور و قحطی اقتصاد تلاش کردند که دشمنان با دیدن آنها از حمله، جنگ، بی‌آبرویی و هزینه اضافی منصرف شدند. و مردم ما این دوره سخت و عجیب را با چنین موجودات پریشانی سپری کردند و با رأی دادن به صداقت انقلابی به جای تزویر لیبرالی، راه را عوض کردند و امروز می‌بینند که بارقه‌های امید جان گرفته است.
مسئولی جمعه بیدار شد و فهمید که غفلتش کشور را به آتش کشیده و با خنده، خشم مردم را تمسخر کرد، ولی امروز رئیس‌جمهوری لایق، جمعه‌ها را هم از تعطیلی درآورده و سفر استانی می‌رود و بی‌احترامی به مردم حتی به اندازه حرکت تند ماشینش را نمی‌پذیرد. بماند که فکر فلج برخی که در حمایت از نااهلان، کارنامه سیاه دارند و جز حقه چیزی را هضم نمی‌کنند و با سیاسی کاری نامیدن این اقدامات می‌خواهند فضله به شیر اندازند. فراموش کرده‌اند زمانی برای بعضی مسئولین که دچار یکجانشینی حاد شده بودند، زخم بستر متصور بود ولی امروز باید دعا نمود که رئیسی محترم در حضور بی‌محابا بین جمعیت‌ها به کرونا مبتلا نشود. زمانی، همت یک مدیر، شکم و خوردن شیشلیک بود و به فکرش خطور نمی‌کرد مردم هم در روز جمعه نیز نیاز به غذا و خرید مرغ دارند.
اینها که گفته شد هرگز به معنی خیال راحت و ترک نظارت و نقد بر دولت کنونی نیست و پایان هر شروع خوبی را باید بعد از تداوم و مراقبت، به خدا سپرد ولی از سوی دیگر نیز نباید موهبت خدا پس از اراده مردم برای تغییر را فراموش کرد. و هیچگاه نباید از موریانه‌های نفوذی و موش‌هایی که نقب می‌زنند و لانه می‌کنند غافل شد که به فرموده مولوی «موش تا انبار ما حفره زدست وز فنش انبار ما ویران شدست» و نباید غافل شد از شیطانی که در کمین است و ما را از جایی که نمی‌بینیم می‌بیند؛ و از طمع و ولعی که به اسم خدمت و احساس وظیفه در بین برادران، برای کسب میز و موقعیت، تظاهر می‌کند. فرصت کم است و کار بسیار و خدمت تنها در مسئولیت اداری نیت، مسئولیت مردمی، بیشتر است و مردمند که با حمایت و نظارت بر مسئولین و تمکین به قانون و مصلحت کشور می‌توانند مسئولین را به کار مؤثر و مفید وادارند.
در این مدت که از عمر دولت جدید می‌گذرد مردم بعد از سال‌ها اخلاق اسلامی را از مسئولین ارشد اجرایی می‌بینند. انقلابیون اصیل وقتی به دولت می‌رسند، تحلیف و تنفیذ نکرده، کار را شروع می‌کنند و در همان شب اول، به محل کار خود می‌روند. وقت گرانمایه حق‌الناس را با عقده‌گشایی‌های کودکانه از گذشتگان هدر نمی‌دهند. اگرچه عمر خدمت به سرعت می‌گذرد ولی صبر خدا روشنگر تدلیس‌ها و تلبیس‌هاست. نمی‌شود به سادگی از تجربه گرانقیمت مردم و نظام در هشت سال گذشته گذشت. شناخت صحیح ‌اشتباه‌ها قسمتی از پیروزی‌های آینده است. ممکن است مثل بسیاری از کشورها با محاکمه و مجازات خائنین به اعتماد مردم و نظام بتوان تا حدی جگر مردم را خنک کرد هرچند آب رفته ناید به جوی، ولی فعلاً یکی از مجازات‌ها بی‌محلی و انزوا با مسئولیت ندادن است. به جای آن می‌توان با وضع قوانین خوب و دقت در اجرای آن راه رخنه نامحرمان و نااهلان را بست و سرمایه صدها سال مبارزه را به کارنابلدان نسپرد.
مردم فردا باید آنچه را مردم امروز دیده‌اند بدانند که نفوذی‌ها و اصحاب نمی‌توانیم، کشور را به چه روزی انداختند. همه دیدند با شروع شکست جبهه تحریف و تسلیم، جبهه تحریم هم درحال فروریختن است. عجیب آنکه جبهه استکبار هم دچار شقاق و شکاف شده و سرعت اتفاقات جهان ما را از سرعت گرفتن اخراج و فرار مفتضحانه کدخدا از منطقه غافل کرده و رئیس‌جمهور فرتوت و ناتوانش راه گم کرده است. مملکت ملکه که نخست‌وزیر ژولیده‌اش می‌خواست هم زمان حسن روحانی را با ترامپ داخل استخر بیندازد، یک ماه است دنبال راننده کامیون می‌گردد و مردمش به خاطر چند لیتر بنزین چشم و چانه همدیگر را چال می‌کنند. حزب صدراعظم سقوط کرده و فرانسه از آمریکا رکب خورده است. اسرائیل درخود پیچیده و حاکمان سعودی و امارات کابوس می‌بینند که آمریکا طلاقشان داده و....
در این میان نظامیان ایران ماه‌ها با کشتی اقیانوس گردی و کسب تجربه می‌کنند. آزادانه و شجاعانه و هرمقدار که بخواهیم به لبنان سوخت می‌فروشیم. گوش متوهمان فراموشکار و گنده‌گو را می‌پیچانیم و با مانور «فاتحان خیبر» روان رژیم صهیونی را پریشان می‌کنیم. درخواست مذاکره سعودی را بررسی و افغانستان را به دقت رصد می‌کنیم. دولتمان برای تجارمان بازار 3 میلیارد نفری شانگهای را باز می‌کند. با تأمین میلیونی واکسن، رکورد واکسیناسیون هفتگی را در جهان شکسته‌ایم همان‌گونه که قیمت مرغ و سیمان و گچ و آهن و فولاد و... شکسته شد. خدمات درمان‌نازایی و ناباروری جزء تعهدات بیمه‌ای شد. با ممنوعیت واردات لوازم خانگی از کره جنوبی، بازار مردم ایران به مردم بازگشت و فریاد تظلم کارگران و تولیدکنندگان از کره جنوبی و کاسبان انحصار پاسخ مثبت گرفت. کالاهای رسوب کرده در گمرک آزاد شد و صدها بمب اقتصادی کارگذاشته شده توسط نفوذی‌های لیبرال، در راه مردم خنثی شد و سدهای راه پیشرفت کشور یکی‌یکی شکسته می‌شود. این در حالی است که هنوز بسیاری از مسئولین اصلی دولت قبلی سرکار هستند و سنت زشت مدیران اتوبوسی در این دولت برچیده و مشخص شد که آب پاک و زلال باید از سرچشمه بجوشد و لبریز شود و این آغاز راه است و توکل بر خدا.