ادعای «ادبی» با ماهیت «سیاسی»!
پژمان کریمی
تشکلهای ادبی و هنری در غرب بر مرکب ادعای «سیاسی بودن و رفتار سیاسی» نمیتازند. آنها بر آنند که شأن ادب و هنر و اساسا فرهنگ، در ورای حوزه مسائل سیاسی معنا مییابد. میگویند اهالی فرهنگآموزگاران چگونه اندیشیدن و چگونه زیستن هستند و اهالی میدان سیاست؛ مشق و مشی سیاسی را در پای درس فرهنگمندان و فرهنگآمورزان میآموزند. و چنین است که سیاست ذیل فرهنگ است و فرهنگمند اجل بر سیاستمدار و سیاستورزی!
اما آیا بواقع و براستی؛ تشکلهای ادبی و هنری غربی و نظایر آنان در سایر نقاط جهان که با ماهیت مشترک سکولار قابل شناساییاند؛ از پهنه سیاست و نگاه و تکاپوی سیاسی به دوراند؟... به گواه عملکردشان قطعا خیر!
شما یک تشکل ادبی و هنری یا یک آیین فرهنگی در غرب سراغ نخواهید داشت که از ساحت سیاست به دور معنا و دیده شود؛ از جمله «انجمن قلم آمریکا»!
این انجمن که مقر خود را در نیویورک قرار داده است، «حفاظت از آزادی بیان و تجلیل از ادبیات» را شعار اصلی و مسیر ذاتی خود معرفی میکند... خیلی هم عالی! اما این شعار و وظیفه در قبال همه نویسندگان و در همه جهان تعریف شده است؟ اگر چنین است؛ چند نویسنده مسلمان انقلابی و ضد استکباری ضد صهیونیستی در سایه حمایت انجمن قلم آمریکا دیده میشوند؟ در عوض؛ چند نویسنده و شاعر و مترجمِ موافق آمریکا و اذناب آن با بیانیههای انجمن قلم آمریکا در پیش دیدگان جهانیان بر کشیده شدهاند؟
در سال 1385 «دیوید اروینک» نویسنده انگلیسی به جرم انکار هولوکاست و به حکم دادگاهی در وین، به سه سال زندان محکوم شد. انجمن قلم آمریکا چرا ساکت بود و چرا در دفاع از آزادی بیان بپا نشد؟ این انجمن، آزادی بیان را چگونه و با پیش انداختن چه قیودی تعریف کرده است؟
چرا وقتی «روژه گارودی» این متفکر، فیلسوف و نویسنده بزرگ فرانسوی به جرم حمایت از ملت مظلوم فلسطین و نگاشتن کتاب «اسطورههای بنیانگذار اسرائیل» 40 هزار دلار جریمه شد، انجمن به دادخواهی فریاد نکشید؟
چنین است که میتوان گفت؛ انجمن قلم آمریکا، به عنوان ابزار فشار در برابر کشورهای مستقل؛ راه فعالیت قلمهای سکولاریستی را فراهم میکند و بطرز آشکاری، ماهیت سیاسی آن کاملا بر ماهیت و ادعای ادبی آن میچربد.
اخیرا همین انجمن سیاسی؛ نام سه عضو مجرمِ کانون نویسندگان(به اصطلاح ایران) را به عنوان برندگان جایزهای به اصطلاح ادبی معرفی کرده است.
بیانیه انجمن تلاش دارد ضمن بیگناه جلوه دادن سه عضو یاد شده، آنان را قربانیان سرکوب و نفی آزادی بیان نشان دهد در حالی که :
اولا: سه عضو یاد شده - نویسنده و شاعر ناشناخته– نه بدلیل اندیشیدن و فعالیت ادبی که بنا به جرم سیاسی و اقدام علیه منافع ملی دستگیر شدند.
دوم: آنها عضو تشکلی هستند که از حیث قانونی و به دلیل معاندت با نظام دینی، منحل شناخته میشود.
سوم: هر سه پیش از دستگیری، تالیفات و آثار خود را به راحتی در ایران منتشر کرده بودند.
و چهارم : حمایت تشکلی سیاسی مانند انجمن قلم آمریکا، دقیقا مجرم بودن سه عضو کانون منحله را به اثبات میرساند. چرا که اگر این اعضا، ضد آمریکا و ضد استکبار و معارض با نظام دینی نبودند، قطعا تشکلی استکباری به حمایت از آنان برنمیخاست.
جایزه انجمن قلم آمریکا دقیقا به دلیل به دور بودن از ماهیت و شاخصهای ادبی و هنری، استواری به مطامع منحوس و نامشروع سیاسی و «سیاست پیشگی»، نه تنها ارزشی ندارد بلکه نقطه ننگی بر کارنامه گیرندگان آن است.