kayhan.ir

کد خبر: ۲۲۶۸۶۱
تاریخ انتشار : ۰۷ مهر ۱۴۰۰ - ۱۹:۲۸

معلومات فطری انسان(پرسش و پاسخ)

 

پرسش:
آیا معلومات و اطلاعاتی که در ذهن انسان‌ها موجود هست تماما ذاتی، یا تماما اکتسابی یا تلفیقی از این دو می‌باشد؟
پاسخ:
مفهوم فطریات
یک سلسله علوم و معارف برای بشر هست که فطریات نامیده می‌شود. فطریات یعنی معلوماتی که قوه مردکه انسان خود به خود، بدون آنکه احتیاجی به اقامه دلیل و برهان داشته باشد آنها را تصدیق می‌کند، و حاضر نیست هیچ‌گونه شک و تردیدی در این‌باره به خود راه بدهد. مانند: اعتقاد به وجود عالم هستی و وجود خود شخص فکرکننده و اینکه عدد 3 بزرگ‌تر از عدد 2 و کمتر از عدد 4 است. کل بزرگ‌تر از جزء است. دو چیز مساوی شیء سوم خودشان نیز با هم مساوی هستند و... این دسته معلومات را بدیهیات اولیه یا همان فطریات ذهن انسان می‌گویند.
دیدگاه‌های مختلف پیرامون معلومات انسان
1- دیدگاه فطری یا ذاتی بودن معلومات
افلاطون فیلسوف معروف یونانی، جمیع معلومات و معارف انسان را ذاتی و فطری می‌دانسته و معتقد است که روح انسان پیش از آنکه به بدن تعلق بگیرد از ازل موجود بوده و بالفعل همه‌چیز را می‌دانسته، اما پس از آنکه روح به بدن تعلق گرفت، معلوماتش از یاد می‌رود و آنچه در دنیا به خیال خود کسب عمل می‌کند، در حقیقت علم جدیدی نیست، بلکه یادآوری معلوماتی است که از قبل می‌دانسته است. از این جهت علوم برای ما جنبه تذکر و یادآوری دارد! فلاسفه از قدیم و جدید روی اصول و مبانی مختلف، بطلان این عقیده را ثابت کرده‌اند و اصل این مبنا را که روح انسان قبل از بدن از ازل موجود بوده است، باطل دانسته‌اند.
2- دیدگاه اکتسابی بودن جمیع معلومات انسان
در نقطه مقابل افلاطون کسانی هستند که جمیع معلومات انسان را اکتسابی می‌دانند و اعتقادی به فطری بودن معلومات مبنایی در ذهن انسان را ندارند.
3- دیدگاه معلومات فطری ذهن انسان
این افراد معتقدند که وجود یک سلسله معلومات فطری در روح و ذهن انسان جای هیچ‌گونه تردیدی نیست. و این معلومات فطری، بالقوه در روح هر کسی از ابتدای خلقت و تکوین او هست و به تدریج به فعلیت می‌رسد. سقراط از جمله دانشمندانی است که استاد افلاطون بوده و در حدود قرن پنجم قبل از میلاد می‌زیسته و این نظر و دیدگاه را قبول دارد.
روش سقراطی در تعلیم حکمت
سقراط روشی را که در تعلیم حکمت انتخاب کرده بود رجوع دادن مردم به معلومات فطری خودشان بود. سقراط هیچ‌گاه مطلبی را از اول تا آخر برای کسی تبیین و تقریر نمی‌کرد، بلکه از یک نقطه ساده شروع به پرسش می‌نمود و اقرار می‌گرفت و بعد این روش پرسش و اقرار طرف را ادامه می‌داد تا یک وقت مخاطب متوجه می‌شد به مدعای سقراط اعتراف کرده و خلاف آنچه را که خودش مدعی بود اقرار و تصدیق نموده است. این روش خاصی بود که سقراط دو مقام تعلیم و تربیت انتخاب کرده بود و آن را روش سقراطی می‌نامند. مادر سقراط قابله بود و او می‌گفت: من مانند مادرم فن مامایی دارم و در زایش علوم و معارف، کاری که می‌کنم، کمک به معلومات فطری انسان در نتیجه‌گیری و ثمر دادن معلومات فطری است. روش سقراط به سیره پیامبران شباهت دارد. امام علی(ع) در نهج‌البلاغه خطبه اول می‌فرماید: «خداوند پیامبران را در میان بشر مبعوث کرد و آنها را پشت‌سر یکدیگر فرستاد برای آنکه عهد و پیمانی که در فطرت بشر سرشته شده است، وفای به آنها را بخواهند و نعمت‌های فراموش‌شده خداوند را یادآوری کنند و آن گنج‌هایی که در زمین عقل‌ها پنهان شده است و پرده‌ای رویش را گرفته است آشکار سازند و بیرون آورند.»