5 پیشنهاد به دستگاه دیپلماسی ایران برای کنترل و مدیریت بحران برآمده از طالبان
محمدرضا مرادی
شاید کمتر رسانهای در دنیا باشد که این روزها در صفحه نخست خود تحولات افغانستان را پوشش ندهد. دولت برآمده از رای مردم در کمتر از چند هفته با لشگرکشی طالبان سقوط کرد و اکنون در افغانستان نیز رای مردمی به بایگانی تاریخ سپرده شد و طالبان به دنبال ایجاد امارت اسلامی خود است. امارتی که یکبار تجربه شکست خورده آن را داشته و این بار سعی دارد با همراهی جامعه جهانی به رویای خود برسد و شریعت اسلامی خاص خود را اجرایی کند. پیشروی
برق آسای طالبان باعث شده نگاهها به خیانت آمریکا دوخته شود. آمریکا در سال 2001 با هدف ساقط کردن طالبان وارد افغانستان شد و 20 سال این کشور را اشغال کرد. در نهایت دولت مورد حمایت خود را تنها گذاشت و پشت ارتش افغانستان را خالی کرد و طالبان را با تجهیزات بسیار پیشرفته خود تنها گذاشت تا به قدرت برسند.
مقاومت مردمی در پنجشیر در برابر طالبان نیز با توجه به عدم حمایت جامعه جهانی از آن تاکنون راه به جایی نبرده و طالبان به واقعیت کنونی افغانستان تبدیل شده است. واقعیتی که باید ضمن توجه به خطرات و تهدیدات آن سعی در مدیریت آن داشت. در همین ابتدای کار طالبان نشان داده که تمامیت خواه بوده و نه به حقوق زنان توجهی دارد و نه اینکه به دنبال گفت وگو با مخالفان است. بررسی تحولات داخلی افغانستان بسیار پیچیده بوده و نیازمند اطلاعات دقیق است. اما مسئله مهمی که افکار عمومی را به شدت درگیر کرده است به نوع ارتباط ایران با طالبان و تحولات افغانستان بر میگردد. برای پاسخ دادن به این سؤال در ابتدا باید نگاهی به مواضع ایران نسبت به طالبان در چند دهه اخیر داشته باشیم تا به طالبان کنونی برسیم.
بهترین مرجع برای بررسی نوع نگاه ایران به طالبان بررسی سخنرانیهای رهبر معظم انقلاب است. رهبر معظم انقلاب در ۲۳ شهریور ۱۳۷۷ در پیام تسلیت در پی کشتار مردم مزارشریف به دست طالبان از این گروه تروریستی با عناوینی مانند قشون ظالم و سنگدل، قوم متعصب و وحشی و بیگانه از تعالیم نورانی اسلام و بیخبر از قوانین عمومی جهان یاد کردند. رهبر معظم انقلاب در ۲۴ شهریور ۱۳۷۷ نیز در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران با فرمانده کل قوا نیز تاکید کردند، فتنههای گروه سفاک طالبان گرفتاری بزرگی را برای ملت افغانستان به وجود آورده است. در بیانات ایشان در دیدار با زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی در تاریخ یکم فروردین ۱۳۸۲ نیز آمده است در شرق کشور ما، طالبان توسط خود آمریکاییها سازماندهی شده بودند. آنها از لحاظ فکری، اعتقادات سلفی داشتند و با شیعه، ایران، انقلاب اسلامی و امام هم سخت دشمن بودند.
حال ما در برابر طالبانی قرار داریم که از
یک طرف پیشینه سیاهی دارد و از سوی دیگر امروز مدعی است تغییر کرده و به دنبال گفتوگو با جهان است. ادعایی که نمیتوان آن را به سادگی پذیرفت و ماهیت این گروه خود دلیل محکمی در رد این ادعا است. اما با تمام این تفاسیر در برابر این گروه چه باید کرد؟
ارتباط ایران با دولت برآمده از طالبان باید چگونه باشد؟
ایران نمیتواند و نباید نسبت به تحولات داخلی افغانستان بیتفاوت باشد. ترکیه، عربستان، قطر، روسیه و چین در کنار پاکستان پیش از این به صورت جدی اعلام کردهاند که تحولات افغانستان بدون نظر آنها رقم نخواهد خورد. ترکیه و عربستان دو رقیب اصلی ایران در منطقه هستند و ایران باید در هر حوزه نفوذی که این دو کشور حضور دارند ورود کند. اما ورود ما باید چگونه باشد؟ آیا باید نیروی نظامی به افغانستان برای دفاع از مقاومت پنجشیر فرستاد یا از روشهای دیگری استفاده کرد تا هم منافع ملی ایران تامین شود و هم منافع مردم افغانستان؟ در ادامه پنج نوع راهکار و رفتار برای دیپلماسی انقلابی ایران در برابر طالبان پیشنهاد میشود.
1. حال که طالبان بر افغانستان مسلط شده جمهوری اسلامی ایران باید برای تامین امنیت خود در درجه نخست توافقنامهای امنیتی با کابل در جهت تامین مرزها امضا کند. کابل باید تعهد بدهد که خاک افغانستان به مکانی برای دسیسه چینی علیه ایران تبدیل نخواهد شد در غیر این صورت ایران حق مقابله به مثل را خواهد داشت. برخی از کارشناسان معتقدند که چه بسا عربستان سعی داشته باشد انتقام شکست در یمن را در زمین افغانستان بگیرد و با جمع کردن تروریستهای باقیمانده در منطقه و انتقال آنها به افغانستان، به دنبال ضربه زدن به منافع ایران باشد. این مسئله باید سرلوحه دیپلماسی و نوع نگاه ما به طالبان باشد.
2. طالبان دیگر دشمنی به نام آمریکا ندارد و بعد از رسیدن به ثبات سیاسی فرصت برای پیگیری دشمنی با دشمنان ایدئولوژیک خود را دارد. ایران به صورت ماهیتی دشمن شماره یک طالبان است. رهبر معظم انقلاب سال 82 در مورد این گروه تاکید کردند،طالبان از لحاظ فکری، اعتقادات سلفی دارند و با شیعه، ایران، انقلاب اسلامی و امام هم سخت دشمن هستند. دیدگاه، اقدامات و تجارب گذشته این گروه این واقعیت را بر ملا میکند که نباید اجازه داد، حوادث دهه هفتاد و کشتار شیعیان در افغانستان و دیپلماتهای ایرانی توسط طالبان اتفاق بیفتد.
3. ایران باید از اهرمهای خود برای مشارکت تمام گروههای مردمی در دولت آینده افغانستان استفاده کند. هرچند این گروه بعید است که قدرت را با کسی تقسیم کند اما این به معنای عدم تحرکات ما نباید باشد. دکتر رئیسی رئیسجمهور کشورمان اخیرا تاکید کردند که از دولتی که برخاسته از رای مردم افغانستان باشد حمایت میکنیم.
4. نکته بعد این است که ایران به عنوان حامی مظلومان در جهان شناخته میشود و بخش زیادی از قدرت نرم ایران از این مسیر محقق شده است. طبیعی است هرگونه اقدامی بر خلاف این اصل میتواند قدرت نرم ایران را به شدت تحت تاثیر قرار دهد. ایران باید این مسئله را که امنیت شیعیان و دیگر اقلیتها در افغانستان تامین شود را مد نظر داشته باشد. حضرت آیتالله خامنهای در بیانیه گام دوم، مقابله با زورگویان و پشتیبانی از مستضعفان را از خصوصیات انقلاب اسلامی ایران در طول 40 سال گذشته دانسته و تداوم این موضوع را مورد تاکید قرار دادهاند. حمایت از مستضعفان ریشه مکتبی دارد و در آیات قرآن به عنوان تکلیف شرعی مسلمانان شناخته شده است، برای مثال آیه ۷۵ سوره نساء مسلمانان را به حمایت از مستضعفان فرا خوانده و میگوید: «چرا در راه خدا و مستضعفان از زن و مرد و کودک مبارزه نمیکنید.» بر اساس اصل ١۵۴ قانون اساسی «جمهوری اسلامی ایران در عین خودداری کامل از هر گونه دخالت در امور داخلی ملتهای دیگر، از مبارزه حق طلبانه مستضعفان در برابر مستکبرین در هر نقطه از جهان، حمایت میکند». واقعیتهای موجود نشان میدهد که اگر در 40 سال اول انقلاب به این اصول عمل نکرده بودیم، امروز چنین حضور و نفوذ قدرتمندانهای در منطقه نداشته و با ناامنی و بیثباتیِ وارداتی از خارج از مرزها به داخل کشور مواجه بودیم. طبعا تلاش جهت دستیابی به اهداف سیاست خارجی توسط نهادهای ذیربط از جمله دستگاه دیپلماسی، باعث افزایش اقتدار و تأثیرگذاری کشور بوده و تداوم حمایت ایران از مظلومان و مستضعفان در چهل سال دوم انقلاب، نمادی از دیپلماسی انقلابی خواهد بود.
5. یکی از مهمترین موضوعاتی که در ارتباط با هر دولتی در افغانستان برای ایران باید مهم باشد مربوط به حقآبه ایران از رودخانه هیرمند است. حقآبه ایران از هیرمند به دادخواست حقوقی ایران از آب رود هیرمند در افغانستان و سیستان اشاره دارد. معاهدهای که در ۲۲ اسفند ۱۳۵۱ میان ایران و افغانستان در کابل به امضا رسید و بر اساس آن مقرر شد در هر ثانیه ۲۶ مترمکعب آب (معادل ۸۵۰ میلیون مترمکعب در سال) سهم ایران از آب این رودخانه باشد. با وجود انعقاد قرارداد حقآبه هیرمند، از اواخر دهه ۱۳۷۰ و همزمان با کاهش بارش سالانه و گسترش خشکسالی بر سیستان، میزان ورودی آب رود هیرمند به دریاچه هامون مرتباً کاهش یافت. با وجود تدوین اساسنامه پیگیری حقآبه رودخانه هیرمند در سال گذشته اما دولت فراری اشرف غنی نسبت به رعایت حقآبه ایران کارشکنی کرد.
رودخانه هیرمند اصلیترین منبع تامین حقآبه تالاب هامون به حساب میآید. در این شرایط، خشک شدن تدریجی این تالاب که از اوایل دهه 70 شمسی آغاز شده و در سالهای اخیر با شدت بیشتری پیش رفته، زمینه تغییرات منفی زیست بوم منطقه را مهیا کرده است تا جایی که نام این تالاب در «لیست تالابهای در معرض خطر» (مونترو) ذکر شده است. یکی از اصلیترین دلایل خشک شدن تالاب بینالمللی هامون، کاهش حقآبه این تالاب از مناطق بالادست رودخانه هیرمند، تلقی میشود. بنابراین در هرگونه ارتباط با طالبان این مسئله مهم باید مطرح و پیگیری شود.
نتیجه
بر این اساس ایران باید با تاکید بر اصل عدم مداخله در امور داخلی افغانستان به دنبال میانجیگیری و در پیش گرفتن دیپلماسی پویا و سازنده برای حل مسئله پنجشیر به شکلی مسالمتآمیز باشد. چرا که پنجشیر نماد مقاومت در برابر ظلم بوده و حمایتهای ایران از مردم این منطقه در دهه 90 میلادی هنوز در ذهن
تک تک پنجشیریهای زنده است. ایران بزرگترین همسایه افغانستان بوده و طبیعتا هیچ تحولی در این کشور بدون توجه به اصول اساسی ایران نباید رقم بخورد. زمانی که ترکیه، عربستان و قطر به همراه چین و روسیه سعی در کنشگری در افغانستان را دارند ایران با توجه به همجواری با افغانستان بیش از دیگران باید به دنبال تاثیرگذاری مثبت بر حوادث افغانستان باشد. بنابراین باید ضمن پرهیز از واکنشها و اقدامات هیجانی سعی در مدیریت بحران کرد و از روشهای مختلف، منافع کشور را در زمینه افغانستان به بهترین شکل ممکن محقق نمود.