kayhan.ir

کد خبر: ۲۲۶۱۱۴
تاریخ انتشار : ۲۷ شهريور ۱۴۰۰ - ۲۱:۴۱

ایران در رسانه‌های جهان

رسانه‌های بین‌المللی و منطقه‌ای روزانه اخبار و تحلیل‌های مختلفی را درباره ایران منتشر می‌کنند.‌ترجمه گلچینی از این گزارشات و تحلیل‌ها به معنای تایید محتوای آنها نبوده و صرفاً برای آشنایی مخاطبان با فضای رسانه‌های خارجی درباره کشورمان است.



سرویس سیاسی-

نشنال اینترست: چگونه ایران توانست
موشک‌های ضد‌تانک بسازد
«کالب لارسون»، تحلیلگر امور نظامی و امنیتی در نشریه آمریکایی «نشنال اینترست» نوشت: درگیری ایران با آمریکا پس از انقلاب 1979، این کشور را مجبور کرد تا در دستیابی به تسلیحات ضد‌تانک رفتاری خلاقانه داشته باشد. تا پیش از انقلاب 1979 در ایران، ایالات متحده و ایران روابط دوستانه‌ای داشتند. بر اساس همین رابطه دوستانه، ایالات متحده تصمیم گرفت به ایران اجازه دهد موشک‌های ضد‌تانک توفان وارد کند. ایران با خوشحالی تمام این کار را انجام داد و حتی امکانات تعمیر سرویس موشکی توفان و پرتاب‌کننده‌های آن نیز فراهم شد. با وقوع انقلاب روابط ایران با آمریکا را خراب شد؛ اما ایران از قبل، فناوری لازم برای حفظ و توسعه زرادخانه را در اختیار داشت.
در طول جنگ ایران و عراق، سازه‌های جنگی عراق به مدد «توفان»های آمریکایی خسارات قابل توجهی متحمل شدند. اگرچه ایران تلاش کرد نسخه‌های مهندسی معکوس از «توفان» را تولید کند اما آنها به خوبی نمونه نسخه آمریکایی خوب عمل نکردند. با این حال در دهه 1990، ایران دست به تولید نسخه بومی‌«تاو» با نام «توفان» زد.
توفان از زمان معرفی بطور مداوم تکامل یافته است، در حقیقت برد و نفوذ زرهی این موشک ضد‌تانک ایرانی به مرور افزایش یافته است.
بر اساس تحقیقات مرکز مطالعات استراتژیک و بین‌المللی، «توفان 3» توسط یک سیم با کلاهک 3.5 پوندی هدایت می‌شود. برد این موشک از 650 تا 3500 متر متغیر بوده و با 80 میلیمتر نفوذ، توان انهدام انواع ادوات زرهی را دارد. این موشک با حسگرهای لیزری و مغناطیسی که در آن کار گذاشته شده است بالاتر از خط دید حرکت می‌کند. موشک‌های توفان در اختیار نیروهای مقاومت در سوریه، یمن و عراق قرار گرفته است. انواع مختلفی از موشک توفان در ایران تولید شده است. گفته می‌شود که یکی از پیشرفته‌ترین انواع توفان، سیستم‌های هدایت لیزری در آن عمل می‌کند. علاوه بر زره دشمن، توفان همچنین می‌تواند هواپیماهای دشمن مانند توربوپراپ یا هلیکوپتر را هدف قرار دهد و ظاهراً چند نوع توفان وجود دارد که می‌توانند در نقش ضد پناهگاه استفاده شوند و نه صرفاً برای هدف قرار دادن زره دشمن.
همان‌طور که قبلاًً نوشتم، ایران در مونتاژ فناوری‌های خارجی به‌ویژه برای ادواتی چون‌تانک‌ها و هواپیماهای رده بالا، بسیار عالی عمل می‌کند. توفان نیز از این قاعده مستثنی نیست، اگرچه در این مورد، به‌نظر می‌رسد که پایگاه تولیدکننده ایرانی فرمول برنده را پیدا کرده و چیزی را ایجاد کرده است که از جهاتی بهتر از نسخه اصلی باشد.
بلومبرگ: امکان ارتقای ظرفیت‌های
اقتصادی کشورهای آسیای مرکزی
با اتصال به بندر چابهار در ایران
تارنمای «بلومبرگ» در خبری نوشت: نارندرا مودی، نخست‌وزیر هند روز جمعه در نشست عمومی بیست‌ویکمین اجلاس سازمان همکاری شانگهای در تاجیکستان تأکید کرد که کشورهای آسیای مرکزی می‌توانند با اتصال به بندر چابهار در ایران، ظرفیت‌های اقتصادی گسترده‌ای را شکوفا کنند.
مودی استدلال کرد که کشورش به‌دنبال روابط تجاری قوی‌تر در منطقه‌ای است که شاهد سرمایه‌گذاری از چین بوده است. مودی در ادامه از کشورهای عضو این سازمان خواست تا با احترام به تمامیت ارضی کشورها، ارتباط منطقه‌ای را تقویت کنند. وی افزود: پروژه‌های ارتباط منطقه‌ای باید مشورتی، شفاف و همراه با مشارکت و اعتماد متقابل باشند. این اتصال باید به تمامیت ارضی همه کشورها احترام بگذارد و سازمان همکاری شانگهای باید هنجارهایی را برای پروژه‌های ارتباطی بر اساس این اصول تعیین کند.
بندر چابهار که ساخت آن سال‌ها به طول انجامید، قرار بود از رقیب اصلی هند، یعنی پاکستان عبور کرده و مسیر مهمی ‌را برای اتصال افغانستان به آسیای میانه باز کند. با قدرت گرفتن طالبان، این بندر ممکن است با شرایط عملیاتی دشوارتری روبه‌رو شود؛ اگرچه این گروه شبه‌نظامی گفته است که خواهان ادامه روابط اقتصادی و سیاسی با هند است.
فارین پالیسی: اسرائیل برای حمله به ایران
به اندازه کافی قوی نیست
نشریه «فارین پالیسی» در مطلبی تحلیلی نوشت: دولت اسرائیل هر روز شعارهایش زیاد می‌شود، اما محدودیت‌های سیاسی و نظامی بسیار زیاد است. در هفته‌های اخیر، بنی گانتز، وزیر دفاع اسرائیل دو بار صحبت از آمادگی اسرائیل برای حمله نظامی به ایران برای جلوگیری از پیشرفت برنامه هسته‌ای این کشور کرد.
وی در کنفرانسی از سفرا و نمایندگان خارجی گفت: «من این احتمال را رد نمی‌کنم که اسرائیل مجبور باشد در آینده اقدامی برای جلوگیری از ایران هسته‌ای انجام دهد.» آویو کوخاوی، رئیس ستاد کل ارتش اسرائیل ادعا کرد که به‌نظر می‌رسد «پیشرفت در برنامه هسته‌ای ایران باعث شده است ارتش اسرائیل برنامه‌های عملیاتی خود را برای حمله به ایران تسریع کند.»
مطمئناً اسرائیل در گذشته عملیات نسبتاًً محدودی را علیه ایران انجام داده است؛ مانند حمله به متحدان ایران در سوریه و خراب‌کاری هسته‌ای و ممکن است در آینده به این عملیات ادامه دهد. اما تا چه حد باید باور کنیم که تل‌آویو واقعاًً مایل و آماده به حمله به ایران به دلیل پیشرفت در برنامه هسته‌ای ایران است؟ محدودیت‌های سیاسی و نظامی بر تصمیم‌گیرندگان اسرائیلی نشان می‌دهد که چنین رویارویی نظامی بسیار بعید است.
صحبت از حمله قریب‌الوقوع و پنهان ارتش اسرائیل در عمق خاک ایران، نادیده گرفتن یک هنجار قدیمی‌است که دهه‌ها بر روابط آمریکا و اسرائیل حاکم بوده است: اسرائیل نمی‌تواند به سادگی خواسته‌ها و نگرانی‌های حامی‌ارشد خود را نادیده بگیرد، به‌ویژه وقتی اولویت‌های سیاست خارجی اصلی ایالات متحده در خطر باشد.
این هنجار توسط «ایهود باراک» نخست‌وزیر سابق اسرائیل به وضوح بیان شده است؛ در اینجا، باراک الگویی را که خطوط شکل‌گیری اقدامات اسرائیل علیه ایران را مشخص کرده است. وی توضیح داد: «تنها دو راه وجود داشت» که اسرائیل می‌تواند مانع دستیابی ایرانیان به سلاح هسته‌ای شود یکی از این راه‌ها «اقدام آمریکایی‌ها» بود. تنها گزینه دیگر این بود که «ایالات متحده مانع اسرائیل در انجام این کار نشود.» اما به گفته باراک، «مانع» دقیقاًً همان کاری است که دولت‌های متوالی ایالات متحده انجام داده‌اند و هنوز هم احتمال دارد انجام دهند.
حتی در دوران مداخله نظامی جورج دبلیو بوش، اسرائیل چک سفیدی برای انجام هر کاری که دلش می‌خواست نداشت. همان‌طور که باراک در خاطرات خود‌ اشاره می‌کند، وقتی بوش در سال 2008 از تلاش‌های اسرائیل برای خرید مهمات سنگین از ایالات متحده مطلع شد، به باراک و «ایهود اولمرت» نخست‌وزیر وقت هشدار داد: «من به‌عنوان رئیس‌جمهور می‌خواهم به هر دوی شما بگویم که ما کاملاًً با هرگونه اقدام شما برای حمله به نیروگاه‌های هسته‌ای ایران مخالفیم. «بوش در ادامه توضیح داد: «من تکرار می‌کنم» تا از سوء تفاهم جلوگیری شود. ما انتظار داریم شما این کار را نکنید. و ما نیز تا زمانی که من رئیس‌جمهور هستم این کار را نخواهیم کرد.» شایان ذکر است که به گفته باراک، بوش علی‌رغم اینکه می‌دانست اسرائیل در آن زمان حتی از توانایی نظامی برای حمله به ایران برخوردار نیست این هشدار را داد. به گفته باراک، این مخالفت سرسختانه با حمله به ایران، از آنجا که دولت بوش از بمباران برنامه هسته‌ای نوپای سوریه در سال 2007 از اسرائیل در سال 2007 حمایت کرده بود، تأثیر «چشمگیری» بر او و اولمرت داشت.
خاطرات باراک نشان می‌دهد که همین پویایی در دوران ریاست جمهوری اوباما بر روابط آمریکا و اسرائیل حاکم بود. او به یاد می‌آورد که چگونه «لئون ادوارد پانه‌تا» وزیر دفاع وقت آمریکا درخصوص زمانی که برنامه دولت اوباما بر اعمال فشار سیاسی و اقتصادی بین‌المللی بر ایران متمرکز بود، اوباما این حقیقت را پنهان نکرد که نمی‌خواهد ما حمله نظامی انجام دهیم «. باراک نوشت: «پانه تا» از من خواست «قبل از رفتن به آن راه» دو بار، سه بار» فکر کنم.
بر اساس گزارش باراک، اسرائیل از حمله احتمالی به تاسیسات هسته‌ای ایران در تابستان 2012 به دلیل آسیب‌هایی که به روابط اسرائیل با ایالات متحده وارد خواهد کرد اجتناب کرد. همان‌طور که دیده شد رؤسای جمهور ایالات متحده در اعلام دیدگاه‌ها و خواسته‌های خود به مقامات اسرائیلی، به‌ویژه هنگامی‌که اهداف اصلی سیاست خارجی ایالات متحده در میان است، سکوت نمی‌کنند. تل‌آویو همچنین نمی‌تواند از خواسته‌ها و نگرانی‌های واشنگتن در مورد چنین موضوعاتی چشم‌پوشی کند. و امروز، نقض آشکار حاکمیت ایران توسط اسرائیل بلافاصله با دو هدف تقویت‌کننده متقابل که برای تعریف سیاست خارجی دولت بایدن به‌وجود آمده‌اند، در تضاد است: خنثی‌سازی برنامه هسته‌ای ایران از طریق غیرنظامی مهار برنامه هسته‌ای ایران از طریق غیرنظامی (تلاش‌های فعلی که در بر احیای توافق هسته‌ای ایران در سال 2015 متمرکز شده است)؛ و از بین‌بردن حضور نظامی آمریکا در خاورمیانه.
و بر طبق این واقعیت‌های سیاسی بعید است که اسرائیل دست به حمله آشکار به ایران بزند. با این حال، محدودیت‌های نظامی اسرائیل نیز به همان اندازه مهم است. از زمان شکست شرم‌آور ارتش اسرائیل در جنگ 2006 با حزب‌الله، نیروهای مسلح اسرائیل کاملاًً آگاه شده‌اند که نیروهای زمینی این کشور آمادگی کافی برای یک جنگ تمام‌عیار با یک نیروی رزمی‌را ندارند.
همان‌طور که در تحقیقات اسرائیل در مورد جنگ 2006، و همچنین در گزارشات موسسه واشنگتن نشان داده شد، جنگ 33 روزه با حزب‌الله نشان داد که نیروهای زمینی ارتش اسرائیل به طرز فجیعی آمادگی لازم برای جنگ را ندارند. زیرا یک جنگ واقعی با یک دشمن ‌ترسناک به وقوع خواهد پیوست که می‌تواند آسیب‌های جبران‌ناپذیری برای ماهیت وجودی اسرائیل به بار آورد. از آن زمان، نشانه‌هایی از اقدامات اصلاحی توسط ارتش اسرائیل برای رفع نواقص آن مشاهده شده است. با این حال، دلایل کمی ‌وجود دارد که تصور کنیم نیروهای زمینی آن از زمان جنگ 2006 بهبود چشمگیری داشته‌اند. جای تعجب نیست که «گادی ایزنکوت» رئیس سابق ستاد مشترک ارتش رژیم صهیونیستی گفته بود «نیروهای زمینی در وضعیت بدی قرار دارند». با توجه به شکاف نیروهای زرهی در ارتش اسرائیل، بعید است که بالاترین رده‌های نظامی و سیاسی اسرائیل دستور عملیات نظامی آشکار در داخل خاک ایران را بدهند، زیرا به خوبی می‌دانند که چنین حمله‌ای به احتمال زیاد اسرائیل و ایران را در مارپیچ برگشت‌ناپذیری از تنش قرار می‌دهد.
اما اگر چراغ قرمز واشنگتن و محاسبات نظامی تل‌آویو، نقض آشکار حاکمیت ایران توسط ارتش اسرائیل را بعید می‌داند، پس چه چیزی دلیلی برای هیاهوهای گاه و بیگاه دولتمردان اسرائیلی وجود دارد؟ این تهدیدها تا حدی مصرف داخلی را هدف گرفته‌اند. در یک محیط اجتماعی بسیار نظامی که در دهه‌های اخیر به‌طور مداوم به راست افراطی تغییر یافته است، صحبت درباره بمباران ایران می‌تواند تلاشی باشد که اسرائیل را در مقابل رقبای سیاسی خود ضعیف جلوه ندهد. با این حال، می‌توان این رفتار را به‌عنوان یک مورد از چانه‌زنی برای تقویت موقعیت اسرائیل در مقابل دولت بایدن در موضوعاتی بسیار نزدیک به برنامه هسته‌ای ایران تلقی کرد.