تجربه ناکارآمدی الگوهای غربی در احزاب ایران
كثرتگرایی سیاسی
و ناكارآمدی الگوهای غربیِ آن در ایران
كشمكشهای سیاسیِ میان احزاب و گروههای كشور، از آغاز پیروزی نهضت، و تداوم آنها تا به امروز زیانهای پرشماری بر جامعه و نظام اسلامی تحمیل كرده است. یكی از پیامدهای این اختلافات، به بنبست رسیدنِ فعالیتهای پارهای از تشكّلها و احزاب بوده است. سرخوردگی و بدبینی مردم دربارة تلاشهای حزبی یكی دیگر از این پیامدهاست.
بروز بحرانهای زیانباری همچون تورّم، بیكاری، گسترش فسادهای اداری و اخلاقی، محصول دیگر الگوی غربی پلورالیسم سیاسی است. كاهش
كمّی و كیفی فعالیتهای سازندة عمرانی و اقتصادی و آموزشی و... نتیجة دیگر فعالیتهای احزاب و رقابتهای گروهی آنها برای یارگیری بیشتر و كسب قدرت افزونتر است.
حیف و میل بیتالمال وسرمایههای كشور نیز از جمله پیامدهای تبلیغات بسیار فراگیر حزبی و رقابتهای میان آنهاست. هدر رفتن نیروهای كارآمد نظام در اینگونه مبارزات و در نهایت فراهم آمدن زمینه برای نفوذ بیگانگان و دشمنان رهاورد این سیاستهای غلط و خطرناك حزبیاند.
سیاست تكحزبی
و ناكارآمدی الگوی غربی آن در ایران
اینك با نظر به ناكارآمدی كثرتگرایی سیاسی و الگوی غربیِ تعدّد احزاب و نیز ناسازگاری آن با روح تعالیم اسلام، این سؤال مطرح میشود كه با توجه به نامعقول و نامشروع نبودن «فعالیتهای حزبی»1 بهتر نیست به تأسیس حزبی واحد تن دهیم، تا از سویی از مخاطرات تعدّد احزاب بپرهیزیم، و از دیگر سوی به نتایج مثبت فعالیتهای گروهی دست یابیم؟
پاسخ این پرسش را میتوان در كارنامة حزب جمهوری اسلامی تا حدودی یافت. باید اعتراف كرد كه تأسیس و فعالیت حزب جمهوری، تجربهای ناموفق بوده است. گرچه تشكیلات مزبور با نیّتی خیرخواهانه و با تدبیر و هدایتاندیشهوران و مبارزانِ دینمداری همچون شهید دكتر بهشتی، شهید دكتر باهنر، مقام معظم رهبری، جناب آقای هاشمی رفسنجانی و جمعی دیگر از شخصیتهای مهم كشور و چهرههای دلسوز نظام تأسیس شد، پس از چندی آثار نقص و ضعف در آن آشكار شد؛ به گونهای كه امام خمینی(رحمهًْالله علیه) نیز مایل نبود فعالیتهای این تشكیلات ادامه یابد و به این ترتیب، حزب جمهوری اسلامی تعطیل شد. حال سؤال این است كه دلایل اصلی عدم موفقیت این تشكیلات، با آن اهداف پاك و مقدس چه بوده است؟
یكی از مهمترین دلایلی كه فعالیتهای حزب جمهوری اسلامی را به بنبست كشانید، به كارگیری و اجرای نظامنامة غربی در آن بود. تردیدی نیست كه مؤسسان و مسئولان اصلی این حزب، به دنبال ایجاد تشكیلاتی اسلامی و كاملاً منطبق با آرمانهای شریعت و نظام جمهوری اسلامی بودند، ولی در برخی جنبهها، به طور ناخواسته الگوها و شیوههای اجرایی غرب را به كار بسته بودند، و همین امر باعث بروز ناهنجاریها و اشكالات فراوانی در این فعالیتها شد و حزب جمهوری اسلامی را از اهداف مقدس آن منحرف كرد و دور ساخت. برای مثال، عضوگیری و ثبتنام از داوطلبان شركت در حزب به همان شیوهای صورت گرفت كه در نظامنامههای غربی توصیه میشد. همچنین دستورات از سوی كادر مركزی حزب صادر میشد، و دیگر اعضا، بهناچار میبایست به این دستورها عمل میكردند.
بدیهی است اگر كسب موقعیت و قدرت بیشتر در گرو یارگیری بیشتر باشد، سیستمهای حزبی برای كسب قدرت بیشتر میباید به دنبال جلب افكار عمومی و افزودن بر اعضا باشند. در چنین وضعیتی اگر مسئولان و دستاندركاران حزب خود را ملزم به رعایت اصول و موازین شرعی ندانند، به راحتی میتوانند با اِعمال شگردهای گوناگون و با بهرهگیری از پول و تبلیغات، آرای بیشتری به خود اختصاص دهند و با جذب اعضای بیشتر قدرت خود را فزونتر سازند.
البته چنین شیوة نادرستی هرگز در دستور كار مسئولان اصلی حزب نبود و اعضای تشكیل دهندة بدنة حزب نیز در پی اجرای چنین برنامهها و شگردهایی برای كسب قدرت و موقعیت نبودند و همگی آنان موازین شرع را پاس میداشتند و ملتزم به رعایت اصول اخلاقی بودند، اما به هر روی، با توجه به ماهیت تشكیلات و سازوكارهای حزبی، و باز عمل كردنِ حزب در عضوگیری و نحوة ثبتنام از داوطلبان، رفتهرفته این تشكیلات گرفتار كاستیها و نقایصی شد، و آرامآرام از اهداف مقدسی كه برای آن در نظر گرفته بودند فاصله گرفت.
به طور قطع اگر یك تشكیلات حزبی - حتی با اهدافی مقدس و دینی - در عضوگیریِ خود دقت كافی به خرج ندهد و در پذیرش اعضا ویژگیها و صلاحیت آنان را به درستی ارزیابی نكند، معاندان و نیز افراد فرصتطلب به آسانی خواهند توانست پس از ورود به تشكیلات و تثبیت موقعیت خویش، خرابكاری كنند و با سوءاستفاده از امكانات و موقعیت خود، ضربات جبرانناپذیری بر سازمان وارد سازند. متأسفانه، اِعمال شیوة نادرست عضوگیری در حزب و فقدان دقت كافی در جذب افراد، موجب شد تا برخی فرصتطلبان برای سودجوییها و سوءاستفادههای مادی، و نیز به منظور تصاحب پست و مقام به عضویت حزب درآیند، و همین امر سبب بروز انحرافات و مفاسدی دراین تشكیلات شد و پس از چندی موقعیت و وجهة سیاسی و اجتماعی حزب را مخدوش ساخت.
اما اگر از ابتدا در عضوگیری این حزب دقتنظر كافی صورت میگرفت، و فقط داوطلبان متعهد و كارآمد به عضویت این تشكیلات سیاسی پذیرفته میشدند، حیات سیاسی حزب جمهوری اسلامی دچار چنین آفات و آسیبهایی نمیشد؛ یعنی تنها به كسانی اجازة عضویت در حزب داده میشد كه بهدور از هواهای نفسانی و تنها
بر اساس وظیفة دینی و احساس مسئولیت در قبال نهضت و انقلاب و فقط با قصد خدمت و فداكاری برای دین و امّت مسلمان قدم پیش نهاده بودند.
البته باز باید به یاد آورد كه تمامی كادر مركزی حزب جمهوری اسلامی و بسیاری از اعضای بدنة حزب از یاران صدیق و وفادار امام(رحمهًْالله علیه) و از جمله نیروهای متعهد و فعالِ نهضت بودند و در خلوص نیّت آنان تردید نمیتوان داشت. اما به هر روی، سابقة اِعمال سیاستهای حزبی با تكیه بر شیوه و نظامنامة غربیِ آن، در كشور ما تاكنون موفق نبوده است، و فعالیتهای تشكیلاتی حزب جمهوری اسلامی یكی از همین نمونهها به شمار میآید. همچنین تحلیلهای منطقی و دور از احساسات، گویای آن است كه از این پس نیز شیوههای تشكیلاتی تكحزبی با تكیه بر الگوهای غربی در كشوری اسلامی همچون ایران موفق از كار در نمیآیند و فرجامی جز شكست در پی نخواهند داشت.
پانوشت:
1- برخی مفسران و پارهای پژوهشگران سیاسی - مذهبی آیة 46 سورة سبأ را دلیل بر مشروعیت و معقولیت فعالیتهای حزبی دانستهاند. در این باره مراجعه كنید به: ناصر مكارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 18، ص136. همچنین اصل 26 قانون اساسی جمهوری اسلامی، قانونی بودن فعالیتهای حزبیِ منطبق با شرع و مصالح كشور را تأیید میكند.