شکوفایی هنر ایرانی در میدانهای انقلابی
عباس مهدوی
یکی از حلقههای مفقوده در حوزه مطالعات و تفکر درباره انقلاب اسلامی «هنر» است. این مسئله بسیار اهمیت دارد؛ زیرا انقلاب ما یک تحول فرهنگی و اجتماعی بود و لاجرم برای شتاب گرفتن در تحقق آرمانهای آن، باید به اعتلای فرهنگی توجه کرد. همچنین، انقلاب اسلامی همچون هر پدیده اجتماعی، سیاسی و فرهنگی دیگری، برای بازتولید و انتقال آرمانهای خود به نسلهای آینده، چارهای جز تجلی و تثبیت در آثار هنری ندارد.
بحث و تحلیل درباره چنین موضوعی بسیار گسترده است؛ اما در مقدمه میتوان مروری کوتاه بر تأثیر انقلاب بر هنر در اواخر دهه 50 و اوایل دهه 60 داشت؛ موسمی که دوره تحول در هنر ایرانی بود. به گونهای که در یک مقطع کوتاه، فضای هنری کشور ما از سیطره مادیگرایی، پوچی و ابتذال و فساد، به خانه ایمان و مبارزه و پاکی گام نهاد.
شاید بتوان اولین و فعالترین عرصه هنری را که به میدان انقلاب پا گذاشت، شعر، سرود و موسیقی دانست. برخی از شاعران، همچون مرحوم حمید سبزواری، مهرداد اوستا و طاهره صفارزاده از سالها پیش از انقلاب علیه رژیم پهلوی و در حمایت از مبارزان و انقلابیون شعر میسرودند. یکی از قدیمیترین شعرهای انقلاب که به سرود تبدیل شد، «خمینی ای امام» حمید سبزواری با آهنگسازی حمید شاهنگیان بود. این سرود در زمان ورود
امام خمینی(ره) در 12 بهمن سال ۱۳۵۷ اجرا شد. گروه چاووش هم نقش فعالی در تولید تصنیفهای انقلابی داشت. این گروه با گردهمایی هنرمندانی، چون حسین علیزاده، محمدرضا لطفی، پرویز مشکاتیان و احمد علی راغب آثاری به یادماندنی را برای انقلاب خلق کرد.
عکاسی، دیگر عرصهای بود که در جریان انقلاب اوج گرفت؛ به گونهای که جذابترین و تکاندهندهترین عکسها، در همین دوران و پس از آن در سالهای دفاع مقدس خلق شدند. نمونه چنین عکسهایی، بیعت همافران ارتش با امام خمینی(ره) در روزنامه کیهان در تاریخ 19 بهمن۱۳57 بود. انتشار این عکس از سوی مرحوم حسین پرتوی، تأثیر قابل توجهی در شتاب گرفتن انقلاب داشت و حتی بخشی از توطئههای دشمنان کشورمان را در ضربه زدن به قیام اسلامی ملت ایران خنثی کرد. از دیگر عکسهای به یادگار مانده این عکاس متعهد و انقلابی از دوران انقلاب اسلامی میتوان به بسته شدن فرودگاه به منظور جلوگیری از ورود امام خمینی(ره) از پاریس در دوره بختیار و اعدام سران رژیم طاغوت در دبیرستان علوی اشاره کرد.
در ادبیات داستانی نیز نویسندگان بسیاری در زمینه ادبیات انقلاب پا به میدان نهادند که فعالترین آنها مرحوم امیرحسین فردی بود؛ به گونهای که تقریباً همه کتابهای وی، از جمله «اسماعیل» و «گرگسالی» وقایع انقلاب را به تصویر میکشند. در کنار وی میتوان به نویسندههایی، چون محمدرضا سرشار، محسن پرویز و... هم اشاره کرد که در ادبیات داستانی انقلاب مطرح هستند.
هنرمندان عرصه هنرهاي تجسمي هم كه خود را در برابر يك تحول عظيم اجتماعي ميديدند، تحت تأثير قرار گرفتند و آثارشان دچار نوعي رجعت به مردم و ارزشهاي بومي سرزمينمان شد. در شرايطي كه تا آن موقع، هنرهاي تجسمي به قشر خاصي محدود ميشدند، به لطف انقلاب، نسل جديدي از هنرمندان جوان در دل مبارزات و جنگ روييدند كه سبب آشتي نسبي مردم با اينگونه هنرها شدند. در اثر اين اتفاقات، برای نمونه نقاشي از نگارخانههاي سرد و بيروح بيرون آمد و با نقش بستن بر معابر و خيابانها، پيوندي نو با جامعه پيدا كرد؛ اما در اين ميان، بيشترين تعالي و رشد در زمينه كاريكاتور بوده است. يكي از مهمترين دلايل شتاب حضور نيروهاي انقلابي به عرصه كاريكاتور، كمهزينه بودن اين رشته نسبت به ساير رشتههاي تجسمي بود. معمولاً آموختن و كار در رشتههايي، چون گرافيك و مجسمهسازي نيازمند حضور در كلاسهاي مختلف و صرف هزينههاي گزاف بود كه چنین امکانی برای طبقات محروم اجتماعي فراهم نبود. رشتههايي چون طراحي و كاريكاتور تنها به يك كاغذ و قلم نياز دارند و حتي بدون كلاس و استاد نيز با تكيه بر ذوق، تلاش، تمرين و مطالعه امكان شكوفايي استعداد را فراهم ميکند.
اما با فاصله گرفتن از سالهاي پرشور انقلاب و جنگ و ورود به دوران جديد اجتماعي در كشورمان، نقاشي انقلابي و دفاع مقدسي نيز كمرنگ شد. اکنون آنچه این عرصه را تهدید میکند، انزوای دوباره در گالریها و نمایشگاههای سرد و مغرور، فاصله گرفتن از مردم و غرق شدن در رفتارهای شبهروشنفکرانه و فیلسوفمآبانه است؛ تردید و تردد میان آفتاب و سایه. هنرهای تجسمی برای پویایی و تأثیرگذاری بیشتر بر جامعه امروز ایران، باید دوباره به سیاق سالهای نخستین انقلاب بازگردند. همچنان که در سالهای اخیر نیز هرجا هنر مماس با میدانهای انقلابی بوده، به رشد و شکوفایی رسیده است. مثل هنرمندانی چون مسعود شجاعی طباطبایی، حسن روحالامین و ... که مانند دوران انقلاب و دفاع مقدس، طلایهدار هنر مردمی و متعهد هستند.