آغاز تحول از دولت بحرانساز به دولت مدیریت بحران
دکتر سیدجواد هاشمی فشارکی
«زندگی اجتماعی انسان بدون پایهگذاری هیئت حاکمهای که امروزه «دولت» نام گرفته، امکانپذیر نبوده است. در عین حال، شواهد تاریخی بهویژه واقعیات دنیای معاصر نشان میدهد که «بحران و سیاست» همواره پنجه در پنجه یکدیگر داشتهاند بهگونهای که به جرأت میتوان گفت رویارویی دولت با بحران، در دنیای کنونی به امری بدیهی بدل گشته است. اما دولتها رویایی بحرانهای فراروی جامعه، به ایفای نقشهای مهمی میپردازند که از سوی هیچ سازمان دیگری قابل انجام نیست. در عین حال، تجربه جوامع مختلف نشان میدهد که مقابله با بحران اولاً در سازوکارها و فرآیندهای اندیشیده و منسجمی صورت میپذیرد که در چارچوب «مدیریت بحران» قابل نامگذاری است؛ و دوم اینکه مجموعه این سازوکارها به منظور تسهیل و تضمین تحقق اهداف میبایست از رهگذر قالبهای حقوقی در کلیت سازمان اجتماعی (دولت - مردم) تثبیت و تحکیم گردد.» (رفیعی، دولت و مدیریت بحران با نگاهی به نقش کلی دولت، مجله سیاست دفاعی، ش 65، زمستان 1387)
بُحران پیشامدی است که به صورت ناگهانی و گاهی فزاینده رخ میدهد و به وضعیتی خطرناک و ناپایدار برای فرد، گروه یا جامعه میانجامد. بحران باعث به وجود آمدن شرایطی میشود که برای برطرف کردن آن، نیاز به اقدامات اساسی و فوقالعاده است (تعریف بحران در اغلب منابع). و رسالت دولتها برقراری نظم و آرامش و.... در جامعه و پیشگیری از وقوع بحران است، لکن در دوره دولت ۱۱و ۱۲ اتفاق بیسابقهای افتاد و ایجاد بحران در حوزههای مختلف بود، که ریشه بسیاری از آنها در دل دولت مستقر بود، و اقدامات دولت معمولا با کاهلی و تنبلی، یا سوءمدیریت و ناشی از نوع نگرش به فراسوی مرزها بهجای توجه به توان داخلی بود.
حوزههای بحرانهای گسترده
بحرانها بر حسب نوع و شدت متفاوتند. بحران یک فشارزایی بزرگ و ویژه است که باعث در هم شکسته شدن انگارههای متعارف و واکنشهای گسترده میشود و آسیبها، تهدیدها، خطرها و نیازهای تازهای به وجود میآورد. بحرانهای بزرگی که در دولت آقای روحانی کشور و ملت را در برگرفت؛ در حوزههای زیر بوده است:
بحران بهداشت عمومی با عدم کنترل صحیح بیماری کرونا تا رسیدن تلفات روزانه به ۶۰۰ نفر
بحران سیاست خارجی با رویکرد دیپلماسی غربگرانه بهجای سیاست عزت و حکمت و مصلحت کشور
بحران برجام، با توافق به هرقیمت، بدون رعایت شروط حکیمانه رهبر انقلاب
بحران امنیت ملی، از خرابکاری در بخشهای مختلف تا ترور شهید والامقام فخریزاده
بحران اقتصاد ملی و تورم شدید چند برابری و بیسابقه در همه حوزهها
بحران اجتماعی، ناشی از تاثیر بحرانهای مذکور برجامعه
و....
جنبههای بحران
کشور در طول دوره هشتساله غربگرایان کدخداباور، با بحرانهای موضوعی زیر مواجه بود:
بحران تعطیلی سریالی کارخانجات بزرگ و بسیاری از کارگاههای کوچک
بحران توقف ساخت مسکن
بحران حراج سکههای ذخایر کشور
بحران افزایش چند برابری ارز
بحران گرانی چند برابری کالاهای مردم
بحران گرانی یکباره بنزین
بحران قطعیهای برق
بحران شدید نقدینگی در کشور
بحران کسر بودجه رسمی کشور
بحران حقوقهای نجومی
بحران بهکارگیری دوتابعیتیها در بدنه دولت
بحران نفوذ در ارکان تصمیمگیری کشور
بحران کاهش رفاه عمومی
بحران رکود در بازار کشور
بحران بیاخلاقی مسئولان در برخورد با منتقدان و بهکار بردن ادبیات زشت
بحران شدت اعتماد به آمریکا و غرب
بحران مدیریت پشتمیزی و دور شدن از مردم و مشکلات آنان
بحران توقف پروژهای عمرانی کشور
بحران فضای مجازی رها شده
بحران عدم کنترل نزدیکان رئیسجمهور
بحران صنعت ملی نفت
بحران مدیریت آب در برخی استانها (مانند خوزستان)
بحران غارت اموال عمومی از مجرای سازمان خصوصیسازی به قیمتهای نازل به برخی از افراد مسئلهدار
بحران تخریب زیرساختهای هستهای با دستان دولت
بحران در هماهنگی بین وزرای دولت تدبیر و امید
بحران در ستاد ملی مدیریت بحران
از بحران در تصمیمگیری در قرارگاه اقتصاد مقاومتی
تا بحران مرغ (بعنوان یکی از کالاهای اساسی مردم)
و بحرانهای دیگری که لایههای آن بزودی آشکار خواهد شد.
پیامدهای بحران
بحرانهای دامنگیر کشور؛ پیامدهای زیانبار بحرانی زیر را بهمراه داشته است:
بحران پایین آمدن بیسابقه خط فقر در کشور
بحران معیشتی مردم و کوچک شدن سبد هزینه خانوار
بحران ارزش پول ملی و اعتبار کشور
بحران اجتماعی، ناشی از تاثیر بحرانهای مذکور برجامعه
بحران کاهش اعتماد مردم به مسئولان کشور
بحران تخریب ارزشهای ملی و اسلامی
بحران القای ناکارآمدی نظام مظلوم جمهوری اسلامی و.....
رویکرد دولت سابق به بحران
بی توجهی به ریشههای بوجود آمدن بحران، تنبلی و کم تحرکی برای کنترل بحران، عدم نگاه به ضعف درونی دولت و اتهام زنی به بیرون، رویکرد دولت
11 و12 در مواجه با بحرانهای خود ساخته بوده است.
این دولت و سلفش بنام دولت اصلاحات در اواخر دهه هفتاد؛ با افتخار دنبال سند زدن بحرانها بنام خود بود! رئیسدولت اصلاحات، مدعی هر 9 روز یک بحران بود. ودر این دوره نیز حامیان دولت، بدنبال ثبت هر روز یک بحران بوده و نیز بهجای رسیدگی به مشکلات بدنبال اتهام زنی عامل بحران به منتقدین بودند . (ایلنا به نقل از یکی از حامیان دولت روحانی، 1396/11/20).
جمعبندی بحرانها : بحران فروپاشی نظام
اگر ایران طبق قاعده برآیندها میبود، بایستی حاصل جمع این بحرانها، به بحران فروپاشی از درون، و شکار دشمنان فرصتطلب از بیرون منتهی میشد.
شاید بتوان این نوشته سایت وابسته به صادق خرازی که در تحلیلی تصریح کرده دولت روحانی در دام تعامل منفعلانه با آمریکا گرفتار شد و همین تحریمها را شدت بخشید، را در همین راستا تلقی کرد. او به جای عبرت از میراث شوم گورباچف در شوروی سابق، به تکرار آن پرداخت و امید است روح گورباچف حلول کرده در روحانی، از سیاستگذاری عمومی ایران دور شود. گورباچف که بیشتر به دنبال کسب پذیرش و محبوبیت در غرب بود، مایه عبرت بسیاری از سیاستگذاران دنیا شد. تعامل شش ساله دولت حسن روحانی و آمریکا برابر همان تعامل نامتقارن و زیانباری است که دولت میخائیل گورباچف با آمریکا برقرار کرده بود.
سخن پایانی
دامنه گسترده بحرانهای بوجود آمده در دوره دولت تدبیر و امید شاید تا سالهای آتی آثار خود را داشته و تحت تاثیر خود قرار دهد و تصمیمات و جهت گیریهای مدیریتی در چند راهههای سختی گرفتار نماید، چنانکه هماکنون نیز پيامدها و زيانهاي پس از بحران، البته باتوجه به شدت حادثه کاملا آشکار شده است. و ضروری است دولت جدید یک پوستاندازی در بدنه دولت صورت داده و رسوب زدایی نموده و ریشه داخلی را بخشکاند تا مانع زدایی صورت گرفته و راه برای جراحیهای داخلی باز گردد.
با رویکردهای اعلام شده توسط آیتالله رئیسی و وزرای با انگیزه وی، میتوان تلخکامیهای دولت لیبرال غربگرا را پایان یافته تلقی کرد و شروع دولت انقلابی رئیسی و دولت تحقق بخش آرمانهای امامین انقلاب را تبریک گفته و انشاءالله با همدلی همه آحاد ملت بتوان از گردنه مشکلات فعلی عبور کرده و به اهداف انقلاب اسلامی در فراسوی مرزها پرداخته و در گام دوم انقلاب زمینهساز دولت مهدوی (عج) بود.