غربگرایی؛ از تهران تا بیروت! (یادداشت روز)
اگر اتفاق خاصی رخ ندهد، اولین کشتی حامل سوخت ایران، طی 48 ساعت آینده به لبنان خواهد رسید. گفته میشود 2کشتی حامل سوخت ایران در راه است و برای اعزام سومین کشتی نیز بین ایران و لبنان توافق صورت گرفته است. آیا رژیم صهیونیستی به این کشتیها حمله میکند؟ اگر حمله کند چه اتفاقی میافتد؟ اگر حمله نکند چه؟ آیا ایران این سوختها را مفت و مجانی به لبنان داده است؟ و سؤال آخر هم اینکه، چرا فروش این سوختها به لبنان، «خیلی مهم» است؟ ابتدا نگاهی به وضعیت حاکم بر لبنان کرده سپس به پاسخ این سؤالها میپردازیم.
1- لبنان کشوری زیباست که کمتر از 7 میلیون نفر جمعیت دارد. این کشور همواره در حوزه سوخت و برق دچار مشکل بوده و به کمکهای بینالمللی وابسته بوده است. اما اینبار بنا به دلایلی از جمله برخی مسائل سیاسی، مشکل سوخت در این کشور، بحرانی، عمیق، جدی و خطرناک شده است. بنابر گفته رئیسجمهور لبنان، رئیس بانک مرکزی این کشور(که از مواضعش میتوان فهمید، غربگراست و همین دیروز معلوم شد اقدام به قاچاق ارز میکرده) بدون مشورت با دولت و بهطور ناگهانی، یارانه سوخت را قطع و قیمت آن را آزاد کرد و همین مسئله، جرقهای شد برای تبدیل «مشکل سوخت» به «بحران سوخت». این سوءمدیریت مشکوک باعث نگرانی مردم این کشور و یورش آنها به سمت پمپ بنزینها و از طرف دیگر، پیدا شدن سر و کله محتکران و فرصتطلبان شده است. طی روزهای گذشته کار به جایی رسید که لبنان مجبور شد ارتش را وارد معرکه کند. میلیونها لیتر سوخت و بنزین احتکار شده (عمدتاً از سوی جریانهای سیاسی نزدیک به غرب) کشف و در اختیار مردم گذاشته شد اما تورم سنگین در کنار افزایش شدید قیمت سوخت و صد البته حجم بالای احتکارها، باعث شده امروز سوخت در لبنان تبدیل به کالایی نایاب شود. بسیاری از خودروها از حرکت ایستاده و آن خودروهایی هم که هنوز در حرکتند، برای تامین سوخت در صفهای طولانی میایستند و بعضا برای پر کردن باک خود، با دیگران دست به یقه میشوند! مشکل کمبود سوخت را در کنار این مسئله ببینید که، حرکت بسیاری از صنایع و مراکز دیگر، به همین سوخت متکی است. از دل بحران سوخت لبنان، بحران «آب آشامیدنی» و «بحران برق و گاز» هم زائیده شده است. اگرچه بخشی از بحران آب لبنان بهدلیل خشکسالی کمسابقهای است که بر این کشور حاکم شده است.
2- هیچ کشوری وجود این بحرانها را در لبنان رد نمیکند.
چه آمریکا و عربستان و فرانسه و یا حتی رژیم صهیونیستی که تحولات لبنان برایشان حیاتی است و چه هر کشور دیگری، در وجود این بحرانها تردید و اختلافی ندارند چه اینکه، بخش قابل توجهی از این مشکلات اصولا، زیر سر همینهاست. منبع اصلی درآمد لبنان، صنعت توریسم است که بهدلیل شیوع کرونا، به شدت لطمه خورده. بخش دیگری از درآمد این کشور نیز از محل، کمکهای کشورهایی مثل عربستان یا برخی کشورهای غربی تامین میشود. البته آن را مفت و مجانی در اختیار لبنان قرار نمیدهند.این کمکها مشروط به خط و ربطهای سیاسی است که همواره به دولتها و برخی جریانهای سیاسی لبنان دیکته میشوند.
این نکته مهم را هم نباید فراموش کرد که ساختار سیاسی لبنان، از فساد و قبیله گرایی نیز رنج میبرد. در این کشور قدرت قبیلهای فرقهای است و میتوان به جرأت گفت، ریشه بخش عمدهای از مشکلات این کشور، قبیله گراییها و فسادهای سیاسی و اقتصادی است. کارشناسانی که روی لبنان مطالعه میکنند میگویند «حزبالله» جزو آن معدود گروههای سیاسی است که میتوان با قطعیت گفت، وارد این بازیهای سیاسی و مفاسد اقتصادی نشده است. وقتی کشوری که فقط 6 میلیون و 800 هزار نفر جمعیت دارد، صدمیلیارد دلار بدهی خارجی دارد، آیا
غیر از این است که اقتصاد و سیاست آن، آلوده شده است؟!
در چنین فضایی است که عربستان و آمریکا و آن چند کشور غربی وارد میدان شده و به اعمال تحریم علیه لبنان مبادرت میورزند. برای چه؟ برای افزایش فشارها به مردم کشوری که تحت فشارند. عربستان هم، کمکهای مالی را قطع و احیاء این کمکها را مشروط به اجرای برخی سیاستها میکند. راهحل این کشورها برای لبنان بطور خلاصه به دو شکل پیشنهاد میشود. یک) خلع سلاح حزبالله لبنان و کاستن از نفوذ این جنبش دو) دریافت وام از صندوق بینالمللی پول! دریافت وام را هم مشروط میکنند به همان پیشنهاد اول یعنی، حذف یا
خلع سلاح حزبالله لبنان! یعنی بزرگترین آرزوی رژیم صهیونیستی. بنابر این میتوان نتیجه گرفت، ریشه همه این فشارها و جنجالها و بحرانسازیها در لبنان، در نهایت برمیگردد به رژیم صهیونیستی...!
اینجاست که دبیرکل آن تنها حزب پاک و سالم لبنان از راه میرسد و میگوید، با اجازه و مشورت دولتمردان لبنان میخواهد، از ایران سوخت بخرد. به گفته سید حسن نصرالله، وقتی موضوع خرید سوخت از ایران بین دولتمردان این کشور مطرح شد، برخی گفتند از آمریکا میترسیم! یعنی آمریکا اجازه خرید سوخت هم به این کشور نمیدهد! حزبالله اما با ایران وارد مذاکره شد و سوخت خرید. حالا این کشتیها در راه لبنانند و سید مقاومت خطاب به صهیونیستها گفته، اگر جرأت دارید به این کشتیها چپ نگاه کنید.
3- فروش سوخت و رساندن این کشتیها به لبنانیها، بنا به دلایل اقتصادی و سیاسی و حتی اجتماعی «مهم» است. هر دو کشور تحریم و تحت فشار اقتصادیاند. فروش سوخت به لبنان برای ایران آورده اقتصادی دارد و بحران خطرناک سوخت در لبنان را هم حل میکند. این مسئله باعث افزایش محبوبیت ایران در جامعه لبنان نیز خواهد شد. آنها بهتر از هر زمانی دوست و دشمن خود را خواهند شناخت و خواهند گفت: «زمانی که هیچ کشوری ازترس آمریکا حاضر به کمک کردن به ما نبود، ایران به کمک ما آمد». درست مثل اتفاقی که در عراق و سوریه و زمان یورش تکفیریها رخ داد. رهبران سیاسی این دو کشور بارها و بارها گفتند وقتی داعش شهرها را یکی پس از دیگری تصاحب کرده و مردم را سر میبرید و زنان را به بردگی جنسی میبرد، هیچ کشوری حاضر به کمک نشد الا ایران!
شاید اهمیت سیاسی این مسئله حتی، مهمتر از همه باشد. تحریم (اینجا اقتصادی) در حال حاضر، بیرحمانهترین و بُرندهترین ابزار غرب برای تحت فشار گذاشتن برخی کشورها است. رسیدن این کشتیها به مقصد، یعنی کُند شدن برندهترین ابزار غرب! اطمینان داریم بزرگترین وحشت غرب و رژیم صهیونیستی در ماجرای کشتیها، همین مسئله است. آنها میدانند با رسیدن کشتیها به لبنان از این پس هیچکس برای آنها تره هم خرد نخواهد کرد. آنها از نامعتبر شدن ابزار تحریم میترسند و به همین دلیل است که میتوان گفت، فروش این سوختها به لبنان «خیلی مهم است». البته به دلیل همین اهمیت، این احتمال را هم نباید از نظر دور داشت که، ممکن است علیه کشتیها به شکلی وارد عمل شوند. انتخاب این گزینه از سوی صهیونیستها، همانطور که
سید مقاومت پیش از این گفته یعنی، تجاوز به خاک لبنان و هیچ کشوری نیست که در برابر تجاوز به خاکش، دست روی دست بگذارد. با توجه به جدی بودن تهدید حزبالله لبنان درباره این کشتیها و از آن طرف، حیاتی و حیثیتی بودن این مسئله برای غرب و رژیم صهیونیستی، شاید دشمن درمورد این کشتیها غیرمستقیم و با واسطه وارد شود (که در این صورت نیز تفاوتی برای حزبالله نخواهد داشت) شاید هم از خیر این کشتیها بگذرند اما برای جلوگیری از ادامه این روند در آینده، به اقدامات دیگری متوسل شوند. مثلا دولت لبنان یا جریانهای سیاسی غرب زده و نزدیک به خود در این کشور را تحت فشار قرار داده یا از حوزه دیگری به این کشور فشار وارد کنند چرا که، غرب «نمیتواند»، از بین رفتن مهمترین سلاح خود یعنی، تحریمها را به نظاره نشیند!
4- سالها پیش در جریان مصاحبهای که با «پپه اسکوبار»، روزنامهنگار مطرح برزیلی داشتیم، ایشان نکتهای گفتند با این مضمون که همه جای دنیا عوامل غرب و غربگرا وجود دارند که همه چیزشان غرب است (نقل به مضمون). در ماجرای لبنان و ایران نیز حضور این غربگرایان را میشود به خوبی حس کرد. چون «یک جور» فکر کرده و قبله آمال و آرزوهایشان «یک جاست» (غرب)، بالطبع در مواجهه با مسائل مشابه، رفتارهای مشابهی از خود بروز میدهند. در لبنان غربگرایان دست به کار شده و میگویند ایران بهخاطر پول است که به ما سوخت میدهد نه بهخاطر دوستی و مسائل انساندوستانه. اینجا در ایران نیز غربگرایان میگویند، ایران مفت و مجانی این سوختها را در اختیار لبنان قرار میدهد در حالی که خودمان دچار مشکل هستیم. مَخلص کلام اینکه، هر دو با فروش سوخت به لبنان و حل مشکلاتِ کشورشان مخالفند. با خواندن جملات پایانی این نوشتار تعجب کنید! ما در ایران خودمان غربگرایانی داشتیم که با دشمن تماس میگرفته و میگفتند «ایران را تحریم کنید»!
جعفر بلوری