دیگرآزاری و روش برخورد با آن
مجتبی کوزهگر
زندگی اجتماعی هرگز به دور از اذیت و آزار دیگران نیست. برخی از مردم به علل درونی و بیرونی، روابط سالم هنجاری را نمیتوانند در پیش گیرند و برخی دیگر به سبب مسائلی ،هر از گاهی از تعادل و سلامت رفتاری بیرون میروند و به اذیت و آزار دیگران میپردازند.
هرچند که اذیت و آزار دیگران از نظر اخلاقی ، امری ناپسند و نابهنجار در حوزه رفتار اجتماعی است وحتی در برخی از موارد دارای بار حقوقی به معنای جرم و یا فقهی به معنای گناه است، ولی نمیتوان امید داشت که همواره هر کسی در همه شرایط به شکل طبیعی و سالم رفتار کند و رفتارهای آزاردهندهای را در پیش نگیرد.
اگر یک سوی داستان به شیوه اصلاح رفتاری شخص آزاردهنده باز میگردد ولی از آنجا که آزار و اذیت همواره دو سویه است ، شخص دیگر یعنی آزارشونده چگونه میتواند با این مسئله کنار آید و خود را در مسیر رفتاری درست و سالم نگه دارد و به قول معروف از کوره در نرود و خود بازتاب رفتار
ضد هنجاری نشود؟
نویسنده در این مطلب بر آن است تا با بهرهگیری از آموزههای قرآنی، روش برخورد با اذیت کنندگان را تبیین و تحلیل کرده و توصیههایی را نیز بر اساس آموزههای قرآنی ارایه دهد.
***
ادب اجتماعی
بی گمان ادب اجتماعی به معنای حسن معاشرت ، حسن محضر و نیکوترین شیوه برخورد با دیگران، شیوهای بسیار پسندیدهای است. بسیاری از مردم افزون بر حفظ اصول اخلاقی و مبانی هنجاری جامعه، با توجه به شخصیت و منزلت خود و یا دیگری، اصولی را فراتر از اصول اخلاقی و هنجاری مراعات میکنند که از آن به ادب یاد میشود.
شخصی که از نظر اجتماعی با ادب تلقی میشود، کسی است که در هر شرایطی، مناسب با مقام سخن بگوید و رفتار کند. بنابراین، میبایست نکات ریز و ظریفی را بشناسد و مراعات کند که از لطائف زندگی است و به این سادگی نمیتوان آن را به دست آورد، بلکه ادب در یک فرآیندی آموخته میشود و شخص در یک دوره زمانی با مبادی آداب و اصول آن آشنا میشود و به آن خو میگیرد.
به عنوان نمونه حضور در یک مهمانی رسمی با حضور در یک جشن تولد تفاوتهایی دارد که از نگاه بینندگان تیزبین و حساس ، به دور نیست. شیوه نشست و برخاست، خوردن و نوشیدن، در یک مهمانی رسمی به مراتب دارای نکات ریز و پیچیدهای است که نادیده گرفتن آن، گاه برای دیگران به شکل اذیت و آزاررسانی معنا و مفهوم مییابد و شخص که بدان عمل نکند به عنوان شخصی بینزاکت و بیادب به جامعه معرفی میشود.
همان گونه که برای هر دانشی، اصطلاحاتی است که بیشناخت آنها نمیتوان چیزی از آن دانش دریافت و ارتباط درستی با آن برقرار کرد، همچنین برای هر رفتار اجتماعی در شرایط خاص، آدابی است که باید آنها را فراگرفت و به کار برد. از جمله آنها میتوان به آداب تعلیم و تعلم و آداب عبادت اشاره کرد.
بنابراین اگر کسی افزون بر رعایت اخلاق اجتماعی، این دسته از رسوم و آداب و سنتها را مراعات نکند، نه تنها موجبات رنجش خاطر خویش را فراهم میآورد بلکه زمینهای برای آزار و دلخوری دیگران نیز میشود. خداوند در آیه ۶۱ سوره نور بر لزوم رعایت ادب و سلام گفتن به افراد و اعضای خانواده هنگام ورود بر آنان تاکید دارد. رعایت ادب در برخورد با نادانان که در آیه ۶۳ سوره فرقان و ۵۵ سوره قصص به عنوان ویژگیهای مومنان از آن سخن به میان رفته است، از دیگر نمونههایی است که میتوان بداناشاره کرد.
در آیات و روایات آمده است که یکی از آداب سلام گفتن آن است که تحیت و سلامی نیکوتر از آنچه به او شده، به مخاطب خود بگوید و یا اینکه اگر سواره است تا بر پیاده و اگر ایستاده است بر نشسته سلام کند و احترام بگذارد.
هدف و منظور از تاکید بر این نکات آن است که روابط اجتماعی سالم و هنجاری نمیتواند بسیار ساده و آسان تحقق یابد و نیازمند شناخت و بهرهگیری از مجموعهای پیچیده از شناختها و رفتارهاست. بنابراین هرگاه سخن از اذیت و آزار دیگری به میان میآید میتواند دارای لایهها و سطوح بسیاری باشد. شناخت و آگاهی به این مجموعه و رفتارهای پسندیده و آداب اجتماعی نیازمند دانشی است که در علوم تربیتی و رفتاری از آن به جامعه پذیری یاد میشود. هر یک از کودکان نیازمند آن هستند که در طول زندگی خویش این مسایل را بیاموزند و مراعات کنند تا به عنوان خلق و خوی در ذاتشان نهادینه شود.
شاید برای شخصی ، عدم مراعات مبادی آداب و نزاکت ، امری آزاردهنده نباشد ولی برای بسیاری از مردمی که برای خود شیوه و سبک زندگی سالم و کاملی دارند، هر گونه رفتار به دور از اصول اخلاقی، هنجاری و آداب میتواند به عنوان رفتاری زشت و زننده و آزاردهنده تلقی شود. قرآن کریم به عنوان بهترین و کاملترین راهنمای زندگی بشر به سوی سعادت و کمال، دارای آموزههای شناختی و دستوری در این حوزه است. مسئله اذیت و آزار نیز به عنوان یکی از موضوعات مورد توجه و اهتمام قرآن بوده و برای آن احکام ویژهای بیان شده است.
آنچه در این نوشتار بدان پرداخته میشود، مسئله خودآزاری نیست بلکه مسئله دیگر آزاری است که از آن به اذیت در کاربردهای قرآن یاد میشود. البته قرآن برای بیان این مفهوم از واژگان چندی چون اذی، اف، تنهر، سوء و کف ایدی و مانند آن استفاده کرده است.
به عنوان نمونه، قرآن احکام خویش را آسان معرفی میکند که هیچگونه اذیت و آزاری به مکلف با عمل بدان نمیرسد و یا منت گذاردن و آزار دادن دیگران در هنگام کمک و صدقه دادن به شخص نیازمند را امری زشت و زننده میشمارد که موجب تباهی و بطلان صدقه و دیگر اعمال نیک میشود.(بقره آیات ۲۶۳ و۲۶۴)
در آیه ۵۸ سوره احزاب از آزار رسانی به زنان مومن
باز میدارد و آن را گناهی آشکار معرفی میکند و یا اینکه عدم رعایت حجاب و پوشش از سوی زنان را عاملی برای آزار دیدن آنان از سوی مردمان بیمار دل دانسته و خواهان حفظ حجاب برای جلوگیری از اذیت و آزار دیدن میشود.(احزاب آیات ۵۹ و ۶۰)
روش برخورد با اذیت کنندگان
مسئله اذیت و آزار به شکل دائمیو یا مقطعی میتواند انجام پذیرد و روابط اجتماعی را مختل کند. بهنظر میرسد که برای هر یک از شرایط و نیز آزاردهندگان میبایست روشهای متنوعی را در پیش گرفت و نمیتوان با یک روش خاص به نتایج مطلوب رسید.
یکی از روشهای بازدارنده آن است که آزاردهندگان را تهدید کرد. به این معنا که برخی از اذیتکنندگان تحت تأثیر تهدید از رفتار ناشایسته و نابهنجار خود دست میکشند و رفتاری درست و سالم را در پیش میگیرند. از این رو خداوند از روش تهدید برای جلوگیری از آزار زنان و مردان مومن به دست کافران و مشرکان بهره میگیرد و آنان را به عذاب سخت و یا مرگ تهدید میکند.(احزاب آیات ۵۸ تا ۶۱)
گاه تهدید نتیجهای نمیبخشد و اشخاص جسورتر و بیباکتر آن هستند که از تهدید، بهویژه تهدیدهایی که به نظر آنان نادرست و یا ناممکن میباشد، بترسند و رفتار خود را تغییر دهند. در این صورت یکی از روشهای برخورد با اذیت و آزار آن است که شکیبایی و صبر را پیشه کرده و منتظر فرصت مناسب برای ادب کردن آزاردهنده باشیم.
البته صبر از نگاه عدهای امری منفی تلقی میشود اما صبر و شکیبایی نه تنها امری رفتار و واکنش منفی نیست بلکه بسیار میتواند کارساز باشد؛ زیرا همان اندازه که توان و قدرت باطنی شخص را افزایش میدهد همچنین میتواند شخص آزاردهنده را خسته کند؛ زیرا بینتیجه بودن آزار و عدم واکنش عصبی و احساسی شخص آزار دیده میتواند آزاردهنده را نومید سازد؛ چون بسیاری از آزاردهندگان به حوزه عاطفی و احساسی شخص توجه دارند و میخواهند تا با آزار و اذیت، وی را در تنگناهای عصبی قرار داده و واکنش احساسی و توفان عواطفی را بر انگیزند. بنابراین بهرهگیری از روش صبر و شکیبایی و عدم واکنشهای تند و عصبی برخاسته از عواطف هیجانی میتواند شخص آزاردهنده را ناکام و نومید سازد و دست از اذیت و آزار بردارد.
آیاتی چون ۳۲ سوره انعام و ۱۱ و ۱۲ سوره ابراهیم و ۱۸۶ سوره آلعمران بهخوبی روشن میسازد که این روش از سوی پیامبران(ع) تجربه شده و مومنان نیز به اتخاذ این روش در مقابله با مخالفان و آزاردهندگان ترغیب و تشویق شده و حتی موظف به پیروی از این روش شدهاند.
در این موارد میتوان به نقش توکل در شخص آزاردیده تأکید کرد؛ زیرا هنگام فشارهای زیاد و شدید، تنها با توکل بر خداوند و واگذاری امور به دست قدرت بیکران اوست که آدمیبه آرامش درونی دست مییابد و واکنشهای عصبی و احساسات و عواطف هیجانی برخاسته از آزار و اذیت را میتواند تحمل کند و با آن کنار آید و صبر و شکیبایی را پیشه خود سازد.
پیروان پیامبران نیز از این روش استفاده کرده و به موفقیتهای بزرگ دست یافتهاند که میتوان به آیات ۱۲۷ تا ۱۲۹ سوره اعراف بهعنوان نمونهای از صبر و شکیبایی پیروان حضرت موسی(ع) اشاره کرد.
خداوند در آیات ۱۱ تا ۱۲ سوره ابراهیم و نیز ۳۴ سوره انعام گزارش میکند که چگونه پیامبران الهی با توکل و صبر، واکنش خردمندانهای نسبت به آزار و اذیتهای مخالفان و دشمنان خویش داشته و توانستهاند به موفقیتهای بزرگ دست یابند.
به هر حال استعانت از خداوند و توکل بر مشیت و اراده او میتواند شخص را نسبت به آزار و اذیتها نوعی مصونیت بخشد.
اینجاست که نقش تقوا بهعنوان یک روش برخورد، خود را نشان میدهد، زیرا کنشهای شدید و سخت آزاردهندگان میتواند احساسات و عواطف شخص را جریحهدار کند و وی را از کوره بیرون آورد و خشم شیطانی را آشکار کرده و نسبت به آزاردهنده تجاوز و تعدی انجام دهد و مجازاتهای سختی را بر او تحمیل کند.
از این روست که خداوند مومنان را موظف میسازد که در هنگام اذیت و آزارها، تقوا را رعایت نمایند و از حدود و قوانین الهی تجاوز و تعدی نکنند.(آلعمران ایه ۱۸۶)
در حقیقت، مراعات تقوا و تأکید بر حفظ و مراعات آن بدان معناست که انسان میبایست در شرایط سخت و حساس، انسانیت و تقوای الهی خویش را نشان دهد وگرنه هر کسی در آسایش و آرامش میتواند مدعی ایمان و تقوا باشد. در صحنه عمل اجتماعی است که میتوان مومن را از غیرمومن بازشناخت.
از دیگر روشهایی که قرآن برای مقابله و برخورد با اذیت و آزارهای دیگران ارائه میدهد، گذشت و عفو نسبت به آنان است. خصوصا که اگر اذیت و آزار در گذشته بوده و زمانی بر آن گذشته باشد. به سخن دیگر، بر هم زدن گذشته و بیدار کردن خاطرات تلخ آن، امری نادرست و به دور از احسان و گذشت است و شخص میبایست نسبت به کسی که د رگذشته وی را آزرده و اذیت نموده از در کرامت در آید و به او حتی یادآوری نکند. این عملی است که حضرت یوسف(ع) با برادران خویش انجام میدهد و حتی گذشته ایشان را به یاد نمیآورد.(یوسف آیات ۵۸ و ۹۲)
البته پرهیز از علل و عواملی که موجب آزاررسانی دیگران میشود خود یکی از روشهایی است که آیات ۵۹ و ۶۰ سوره احزاب بدان اشاره میکند. در این آیه به یک نمونه از علل آزار دیدن زنان اشاره کرده و میفرماید که بیحجابی زنان و تحریک عواطف واحساسات جنسی مردان میتواند خود عاملی برای اذیت و آزار آنان شود. بنابراین میبایست در هر موردی با توجه به عوامل انگیزش احساسات آزاردهندگان رفتار کرد و کاری نکرد که احساسات آنان تحریک شده و موجبات آزاررسانی را فراهم آورد.
با این همه، گاه بهرهگیری از این روشها نمیتواند چندان کارساز باشد. از این رو نسبت به کنشهای آزاردهندگان میبایست واکنشهای مناسبی را اتخاذ کرد.
از لعن و نفرین آزاردهندگان گرفته (احزاب آیه ۵۷ تا ۶۱) تا انذار ایشان به عذابها و کیفر سخت الهی در رستاخیز (احزاب آیه ۵۷ و توبه آیه ۶۱) تا اسارت (احزاب آیات ۵۸ تا ۶۱) تا تبعید ایشان (همان) و تا اعدام و قتل آنان روشهایی است که قرآن برای برخورد با آزاردهندگان بیان میکند.
با این همه بخشهای اخیر چون اسارت و تبعید و قتل، در حوزه قضایی و حقوقی قرار میگیرد و میبایست توسط مراجع صالح عمل شود و خودسرانه بدان دست نیازید.
به هر حال، با بهرهگیری از روشهای اصلاحی و تنبیهی که قرآن برای مقابله و برخورد با اذیتکنندگان و آزاردهندگان بیان کرده میتوان به شکلی جامعه را مدیریت و اداره کرد که جامعه سالمی برای بیشتر مردمان فراهم آید.
البته در پایان این نوشتار ذکر این نکته نیز ضروری است که آنچه در این مطلب آورده شد ناظر به موارد جزئی و فردی و در حیطه محدود اجتماعی میباشد و اگر آزاررسانی در سطح کلان باشد و موجب سلب آسایش یا اختلال در زندگی و کسبوکار فرد یا افراد یا جمعی از مردم جامعه شود، بایستی با مراجعه به نهادهای قضایی و انتظامی و دادخواهی از آنان نسبت به جلوگیری و رفع اذیت و آزار اقدام کرد و باید از هرگونه اقدام شخصی و مستقیم برای مقابله با آزاردهندگان اجتناب ورزید که این امر چهبسا عواقب ناخوشایندی برای واکنشدهندگان به وجود آورد.