رسانههای غـربی و عـربی در خدمت جنایات «داعش»
آرش فهیم
در دنیایی که میان تارهای شبکههای عنکبوتی احاطه شده است، جنگ فقط در میدان نبرد سخت محدود نمیشود؛ بخشی از هر مقابله نظامی در رسانه است. اگر یک جبهه یا کشور پس از پیروزی در نبرد میدانی نتواند حقانیت خود و غلبهاش را در میدان رسانهای اعلان و تثبیت کند، گویی شکست خورده است! این حکایت امروز جبهه مقاومت است که پس از موفقیتهای یک دهه اخیر، تداوم دفاع از خود در عرصه هنر و رسانه را دست کم گرفته است. از تحمیل شکستهای متعدد بر رژیم صهیونیستی تا پیروزیهای بزرگ و درخشان بر داعش در سوریه و عراق؛ اتفاقات بزرگ تاریخی یک دهه اخیر، هنوز به میدانهای پرنفوذی مثل ادبیات داستانی، تئاتر، سینما و شبکههای اجتماعی راه نیافته است! این درحالی است که طیف مقابل و دشمنان جبهه مقاومت، پرتراکم و دائم درحال ثبت تاریخ مماس با منافع و روایت خودشان هستند.
مصداق بارز و ملموس در زمینه تحریف حقایق سوریه در جریان قهرمانی جواد فروغی در مسابقات المپیک 2020 رخ داد. طوری که برخی افراد، جریانها و رسانهها، این ورزشکار با سابقه دفاع از حرم را به خاطر این سابقه به عنوان یک «تروریست» معرفی کردند! این نشان میدهد که اگر تاریخ واقعی جنگ در سوریه ثبت نشود، بعید نیست مانند خیلی وقایع تاریخی دیگر، شاهد تعویض جای جلاد و شهید باشیم. هنوز جنگ سوریه تمام نشده است، یکی از منجیان جامعه بشری در مقابل داعش، از سوی تارهای رسانههای عنکبوتی به عنوان تروریست معرفی میشود!
تقلب بزرگ در رسانههای متقلب!
ماجرا از این قرار است که طی یک دهه اخیر با ایجاد تنشهای مختلف در کشور سوریه، رسانهها نیز طبق معمول به یکی از اضلاع مهم و اصلی این درگیریها تبدیل شدهاند؛ در آغاز که هنوز ماهیت و واقعیت فتنه سوریه شفاف نشده بود و همه چیز درهالهای از ابهام قرار داشت، بسیاری از رسانههای غالب و حاکم بر جهان سعی بر شبیهسازی میان آنچه در سوریه رخ میداد با انقلابهای مردمی در مصر و تونس و... داشتند؛ خلاصه حرف رسانههای غربی و اقمار و وابستگانشان درباره رخدادهای سوریه این بود که در آن کشور عموم مردم در اعتراض به دولت بشار اسد به خیابانها آمدهاند. نتیجه فعالیت گسترده رسانههای مخالف و انفعال حامیان سوریه سبب سلطه منحوس داعش و النصره بر بخش اعظم خاک سوریه و تهدید امنیت و آرامش کل غرب آسیا شد.
اما پس از پیروزی جبهه مقاومت بر تکفیریها و پایان جنگ با داعش، شاهد آغاز جنگی دیگر در فضای مجازی هستیم که میتواند زمینهساز داعش دیگری شود. حتی با وجود برگزاری انتخابات پرشور و انتخاب بشار اسد با رأی بالا، باز هم میبینیم که در فضای مجازی، واقعیت سوریه وارونه نمایش داده میشود!
جبهه مقاومت به عنوان قطب حق و جریانی حقطلب در مواجهه با مسائل سوریه، جنگ مجازی را به حال خودش رها کرده است. غافل از اینکه قطب باطل در این تقابل، هر چه در میدان نبرد شکست خورد، در عرصه فضای مجازی مشغول فتح سنگرها و مناطق مختلف است.
دشمنان جبهه مقاومت با همان ترفندهای رسانهای و روانی که بر آن مسلط هستند، راهبرد مکارانهای دارند؛ آنها قصد دارند حال که در دنیای واقعی از جبهه مقاومت شکست خوردند، در دنیای مجازی به پیروزی برسند و در افکار عمومی جهانیان رخنه کنند تا در بزنگاهی دیگر، ضربه جدیدی به امنیت منطقه و شهروندان کشورهای غرب آسیا وارد کرده و داعشی دیگر را برپا کنند. همچنان که 10 سال قبل با قدرت و قوت رسانههایشان توانستند فتنه سوریه را طوری پیش ببرند که داعش سیطره یابد.
رسانهها چگونه به داعش کمک کردند؟
اگر به 10 سال قبل برگردیم، نقش رسانههای غربی و عربی در تسریع و تسهیل حملات و اشغالگری داعش را بهتر درک میکنیم. اما این رسانهها چگونه در خدمت گروههای تروریستی و تکفیری در آمدند و به آنها کمک کردند؟
محمد پارسا نجفی، کارشناس بینالملل به گزارشگر کیهان میگوید: «فرايند جنگ و تقابل در سوريه طی یک دهه اخیر، بيش از آنكه ابعاد نظامي داشته باشد بر محور رسانه استوار بود و اين پديدهاي متفاوت و قابل تأمل در مسائل بینالملل محسوب مي شود. سوريه قبل از آنكه مورد يورش گروههای تکفیری همچون داعش و النصره و هجوم جنگطلباني از 100 كشور مختلف قرار بگیرد، از منظر رسانهاي و جنگ شناختي آماج حملههاي نامرئي شبكههاي بینالمللی آمريكا، انگليس و متحدان عرب منطقهاي آنها (عربستان و امارات) سپس بازنشر همان محتوا در فضاي مجازي مانند فيس بوك و توئيتر بود. »
وی میافزاید: «آنچه تفاوت چشمگيري در جنگ سوريه ايجاد كرده بود، فقط اخبار دروغين نبود. تاثيرگذاري رسانهها بر مسائل ميداني آنچنان قوي بود كه نبردهاي نظامي را متاثر خود ساخته بود. به صورت عادي در جنگهاي گذشته، رسانههاي دو طرف و حتي مستقل همواره از حركت نظاميان دستكم يك گام عقبتر هستند و بيش از همه به ارائه اخبار نبرد يا عواقب و آثار آن ميپرداختند، اما آنچه در سوريه ديده شده كاملا برعكس بود؛ در سوريه، اين رسانهها بودند كه چند گام از نبردهاي ميداني جلوتر بودند و به نوعي حوادث نظامي آينده را رقم مي زدند. بيشتر رسانههاي غربي، عربستاني و اماراتي اخبار را به گونهاي بيان ميكردند كه مردم شهرها و مناطق دچار اشتباه محاسباتي شوند و روند سقوط استانها و ايجاد بينظمي وحشتناك به اوج برسد. تنها يكي از تاكتيكهاي آنها اين بود كه خبر سقوط شهرها يا مناطق مختلف را اعلام ميكردند حتي قبل از آنكه حركت نظامي انجام شده باشد. در نتيجه مردم از ترس هجوم تروريستها و بريده شدن سرشان يا به كنيزي رفتن خانوادهشان اقدام به فرار ميكردند و يك شهر يا چند روستا كه اثري از جنگ هم در آن ديده نميشد به ناگهان صحنه هرج و مرج و آنارشي ميشد. اين مسئله دفاع در برابر موج تروريسم را براي ارتش سوریه و نيروهاي مقاومت صدچندان سخت ميكرد. گام بعدي اين بود كه تروريستها از بینظمی ایجاد شده استفاده کرده و در پوشش مردم عادي، از خطوط دفاعي گذر كرده و از درون شهرها فعاليت نظامي خود را شروع میكردند. طبعا كمترين نتيجه آن سردرگمي ارتش براي مقابله با دشمني بود كه انگار نامرئي همه جا هست. براي همين جنگ سوريه تنها جنگي در جهان بود كه خط مقدم نداشت و تروريستها در همه جا حضور داشتند و هر شهر يا منطقهاي براي هر لحظهاي ممكن بود عرصه فعاليت آنها باشد. تروريستهايي كه از كشورهاي مختلف آمده بودند و بسياري از آنها حتي عربي نمیدانستند!»
نجفی در پایان تأکید میکند: «اين مسائلي حقایقی است كه در شبكههاي برون مرزي به ويژه پرس تيوي بررسی میشود و ماجراي تلخ جنگ سوريه كه غرب عامل آن بود را روایت میکند. با آنکه از ابعاد میدانی جنگ سوریه کاسته شده اما بیان حقیقت رویدادها وظیفه رسانههایی مانند پرس تی وی است؛ براي نمونه برنامه «جريان خاورميانه» در شبکه پرس تی وی تنها يكي از مواردي است كه بيننده اروپايي و آمريكايي را از نقش ويرانگر دولت ايالات متحده در بحران سازي 10 ساله در سوريه آگاه مي سازد. جنگ ترکیبی در سوریه نشان داد که رسانههای بینالمللی در قرن حاضر دارای چه قدرت تاثیرگذاری بالایی هستند و برای مقابله با بحرانهای مشابه علاوهبر توان نظامی باید بر قدرت شبکههای برون مرزی صداوسیما همچون پرس تیوی، هیسپان تیوی و... به عنوان بخشی از بازدارندگی دفاعی توجه کرد.»
اهمیت تقویت تاریخنگاری
جبهه مقاومت
اما در کنار اینترنت و شبکههای اجتماعی و رسانههایی مثل تلویزیون نباید اهمیت تاریخ نگاری و ادبیات را در ثبت و ضبط حقایق یک دهه اخیر در سوریه نادیده گرفت. یکی از حرکتهای درحال وقوع در عرصه فرهنگی کشورمان برای ثبت حقایق جبهه مقاومت، برگزاری دوسالانه انتخاب آثار برتر مدافعان حرم با عنوان جایزه شهید همدانی است. این برنامه برای دومین دوره برگزار میشود.
بهرام دوستپرست، مسئول موسسه فرهنگی شهید حاج حسین همدانی با اشاره به برگزاری دومین دوسالانه میگوید: «دومین دوسالانه قرار است در مهرماه 1400 برگزار شود. جلسات کارگروه مربوط به این دوسالانه تشکیل شده و کارها با محوریت مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس تقسیم شده است و انشاءالله پیش خواهد رفت و کتابهایی که در حوزههای مختلف پیرامون رزمندگان و شهدای مدافع حرم به چاپ رسیده، در جشنواره شرکت داده میشوند.این جایزه به نام سردار همدانی مطرح است، سردار همدانی یکی از پیشقراولان و پیشگامان حادثه سوریه بودند که از دیماه سال 1389 در سوریه حضور پیدا کردند و مهرماه سال 1394 به شهادت رسیدند. ایشان دستاوردهای بسیار بزرگی در آنجا داشتند که ما این کار را بهانه کردیم و انشاءالله به اسم سردار همدانی این دوسالانه ادامه پیدا کند و قطعاً خروجی آن در ابعاد مختلف فرهنگی، علمی، پژوهشی، سیاسی، نظامی خیلی خوب خواهد بود.»
وی بیان میکند: «حادثه سوریه، حادثه بسیار بزرگی است؛ ما قبلاً هستههای مقاومت را میشناختیم، میشنیدیم ولی درک نمیکردیم که هستههای مقاومت به چه معناست؟ وقتیکه حادثه سوریه رخ داد هستههای مقاومت را لمس کردیم. در این حادثه مسیحیان و ادیان دیگر هم در مقاومت حضور داشتند و نقشآفرینی میکردند که ظرفیتهای بسیار بزرگی به غیر از رزمندگان ما، حزبالله لبنان، رزمندگان افغانستانی، نیجریهای، پاکستانی و دیگر کشورها توانستند معادلات جهانی را کلاً عوض کنند.»
مسئول موسسه فرهنگی شهید حاج حسین همدانی به اهمیت نگارش در حوزه مدافعان حرم میپردازد و میگوید: «این کتابها بر جامعه خیلی تأثیر و ارزش دارد. طی این دو سال فعالیت در این موسسه متوجه شدیم که چه ظرفیتهای عجیبی در ایران هست و همانطوری که رهبر معظم انقلاب فرمودند «جوانها و رزمندگان معاصر ما از رزمندگان دفاع مقدس بهتر و موفقترند»؛ این خیلی مهم است. نسل جدیدمان که جایگزین نسل قدیم هشت سال دفاع مقدس بودند، شاهکار کردند و به این نسل خیلی امیدوار شدیم.
در کتابهای خاطرات شهدا و رزمندگان مقاومت میبینیم که در عراق و سوریه چه حماسههایی آفریدند که فقط بخشهایی از آن به قلم آمده است. انشاءالله روزبهروز بتوانیم کتابهای جدیدتر و بهتری از رزمندگانی که در حادثه بزرگ سوریه و عراق حضور داشتند و معادلات جهانی را بر هم زدند در این جشنوارهها شرکت دهیم و مردم از این کتابها استفاده کنند و بهره ببرند.»
این فعال فرهنگی تأکید میکند: «ما باید حواسمان باشد، تاریخ شفاهی مدافعین حرم تحریف نشود و این موضوع بسیار مهمی است. در حال حاضر برخی نویسندگان غربی یا نویسندگانی که تفکر غربی دارند، قصد دارند نقش جبهه مقاومت را کمرنگ جلوه دهند و زحمات رزمندگان جبهه مقاومت را تحریف و تضعیف کنند. اینجاست که باید نویسندههای جهان اسلام پا در عرصه میدان بگذارند و اجازه ندهند که این اتفاق بیفتد و این کتابها و این دستاوردها میتواند جلوی کارشان را بگیرد.»
لزوم ترجمه
آثار مربوط به مدافعان حرم
همچنین کتابهای نوشته شده درباره جبهه مقاومت و وقایع نظامی و جنگی سوریه باید برای دیگر مردم جهان نیز خواندنی شود.
«وهب همدانی»، فرزند سردار شهید مدافع حرم حسین همدانی نیز بر ضرورت ترجمه آثار مرتبط با مدافعان حرم تأکید میکند و میگوید: «متأسفانه بعضی از کشورهایی که اصلاً در جبهه مقاومت حضور نداشتند، در تلاش هستند تا این پیروزی را به نام خود مصادره کنند. آنها دارند داعش و شکست تکفیریها را در فیلمها و نوشتههایشان به نام خود مصادره میکنند. در واقع وقتی این مسائل به نگارش درمیآید، هم در تاریخ میماند و هم افراد مختلفی از این منابع استفاده میکنند؛ بنابراین ما میتوانیم نقشی را که انقلاب اسلامی در این پیروزیهای عظیم داشته است را مستند کنیم و این انگیزه را به جوانان و ناشران و نویسندگان بدهیم که کارهای فاخری ارائه دهند.»
وی همچنین با اشاره به برگزاری جایزهای ادبی با نام پدر شهیدش درباره مدافعان حرم تأکید میکند: «من امیدوارم روزی این جایزه را در محافل ادبی بشناسند، چراکه بحث دفاع از حرم، بالاتر از آن دفاع از بشریت و شرافت انسان بوده است و بشریت مدیون اینهاست و به نظرم هر ذهن آزادهای برای شنیدن از این افراد تشنه است و این پتانسیل وجود دارد.»