اختلال «خود زشتانگاری» چیست؟
اختلال بدریخت انگاری، یک اختلال وسواسی جبری است که در عملکرد اجتماعی، تحصیلی و شغلی تداخل ایجاد میشود و مهمترین تظاهر آناشتغال ذهنی مفرط به وجود نقصی خیالی یا بزرگنماییشده در ظاهر فرد است.
به گزارش خبرگزاری علم و فناوری، یکی از مشکلاتی که اکثر مردم خصوصاً جوانان و نوجوانان با آن مواجه هستند اختلال بدریختانگاری است. اختلالی که در آن فرد یک یا چند عضو از بدن را زشت میبیند و بدلیل مشغولیت ذهنی، افسردگی و اضطراب، با اعمالی چون، جراحی زیبایی به رفع آن مشکل میپردازد. نقصهایی که جزئی به نظر میرسند و یا توسط دیگران قابل مشاهده نیستند، اما ممکن است چنان احساس خجالت، شرمندگی و اضطراب را در فرد ایجاد کند حاضر به حضور در اجتماع نباشد.
مطالعات نشان داده است که اختلال بدریخت انگاری، یک اختلال وسواسی جبری است که در عملکرد اجتماعی، تحصیلی و شغلی تداخل ایجاد میشود و مهمترین تظاهر آناشتغال ذهنی مفرط به وجود نقصی خیالی یا بزرگنماییشده در ظاهر فرد است.
اگرچه خودمراقبتی و رسیدن به تناسب اندام ضروری است و باعث افزایش سلامت جسمی، روحی و رضایت نسبی از خویش میشود، اما پرداختن اغراق آمیز و غیرضروری میتواند ناشی از اختلالات روانی باشد. تحقیقات نشان میدهد اختلال بدریختی بدن، بیماری روانی است که 20 درصد از داوطلبان جراحی پلاستیک آن را تجربه میکنند.
اختلال خود زشتانگاری چیست؟
اختلال خود زشت پنداری یا «دیس مورفو فوبیا» ،یک اختلال روانی است که در این اختلال، خودزشت انگاری فرد احساس میکند که اندام او دارای نقصی است که باید آن را پنهان کند. این اختلال به صورت وسواس گونهای در فرد وجود دارد. به همین دلیل در دسته اختلالهای وسواسی نیز قرار میگیرد. همچنین به این اختلال روانی، اختلال
بد ریخت انگاری نیز گفته میشود. در اختلال خود زشت انگاری، ذهن فرد به طرز افراط گونهای تصور میکند عیبی بزرگ در او وجود دارد که وجود داشتن این عیب در واقعیت به شدت به ایجاد اختلال در فرد دامن میزند و احساسات مثبت و منفی فرد در مورد شکل اعضای بدنش بروز پیدا میکند. به این ترتیب اختلال در تصویر بدنی، میتواند به عنوان هر نوع اختلال عاطفی، شناختی، رفتاری یا ادراکی تعریف شود که به طور مستقیم با یک جنبه از ظاهر جسمانی مرتبط است.
فیلیپس، منارد و فی 2006، در یک مطالعه که به مقایسه افراد مبتلا به بدریخت انگاری با و بدون نگرانی از اضافه وزن پرداخته است مشخص شد که بدریخت انگاری همراه با نگرانی از اضافه وزن با بروز افسردگی و اضطراب اجتماعی بیشتر نسبت به نوع بدون نگرانی از اضافه وزن همراه است.
در مطالعهای دیگر نشان داده شده است که 29 درصد افراد با بدریختانگاری، یک نگرانی بیش از حد نسبت به وزن خود دارند. این افراد عموماً زنان جوان هستند و نرخ بالاتری از رفتارهای مرتبط با اختلال بدریخت انگاری، تلاش برای خودکشی، و سایر اختلالات نظیر افسردگی و عملکرد اجتماعی ضعیف را بروز میدهند. به طور کلی زنان، در رابطه با اضافه وزن نسبت به مردان نگرانی بیشتری نشان میدهند (کینزمن، ویلی2003)
این اختلال در نامهای دیگری همچون اختلال بدشکلی بدن، اختلال بدریخت انگاری بدن، اختلال خود زشت انگاری، خود بدشکل پنداری نیز نامیده میشود.(healthline, ravanhami, DSM)
علایم اختلال بدشکلی بدن
علایم و نشانههای اختلال بدشکلی بدن عبارتند از:
- درگیری ذهنی با ظاهر فیزیکی از طریق نوعی خودآگاهی شدید
- وارسی مکرر خود جلوی آینه و یا برعکس، اجتناب از رفتن به جلوی آینه
- باور قوی به اینکه اختلال یا نقصی در ظاهرتان دارید که زشت نشانتان میدهد
- اعتقاد به اینکه دیگران نگاهی بسیار منفی به ظاهرتان دارند
- اجتناب از موقعیتهای اجتماعی
- احساس نیاز به ماندن در خانه
- نیاز به دنبال تعریف و تمجید از دیگران در مورد ظاهر
- استفاده مکرر از لوازم آرایشی بدون رسیدن به رضایت
- آرایش بیش از حد، مانند برداشت مو و یا چیدن موهای روی پوست و یا ورزش بیش از حد بیهوده برای بهبود نقص جسمی
- نیاز به بلند کردن ریش و یا آرایش بیش از حد یا پوشیدن لباسهایی که آن نقص را پنهان کنند.
- مقایسه ظاهر خود با دیگران
- بیمیلی برای حضور در عکسهای دستهجمعی(منبع: behdaar.com)
پیشگیری از بدریخت انگاری
هیچ راه شناخته شدهای برای پیشگیری از اختلال بدشکلی بدن وجود ندارد. با این حال از آنجا که دیسمورفی اغلب از اوایل سالهای نوجوانی شروع میشود، شناسایی زود هنگام این اختلال و شروع درمان ممکن است فوایدی داشته باشد. درمان نگهدارنده طولانی مدت ممکن است به جلوگیری از عود علائم دیسمورفی کمک کند(منبع :گروه روانشناسی راز رویش)
رفتار درمانی شناختی یا CBT چیست؟
این یک روش درمانی از طریق صحبت کردن با بیمار است:
-در مرحله اول روان درمانگر تلاش در دریافت طرز تفکر بیمار نسبت به خود، پیرامون و دیگران دارد.
-در مرحله دوم سعی مینماید، مسائل و مشکلاتی که موجب تولید اختلالات روانی در فرد گردیده است را پیدا نماید.
«رفتار درمانی شناختی» به فرد کمک میکند تا به گونه دیگری اندیشیده و در نتیجه با این طرز تفکر جدید، میتوان با رفتارهای سالمتر و درست تری در برابرحوادث ناخواسته و ناگوار پیرامون برخورد کرد.
برخلاف سایر روشهای گفتاردرمانی که روان درمانگر در پی شناسائی و ریشه یابی علل رفتارهای نامناسب مراجع خود در برابر ناملایمات وحوادث زندگی است تا به او کمک کند، در «رفتار درمانی شناختی» روان درمانگر فقط بر مشکلات زمان حال(اینجا و اکنون)و آنچه موجب ناراحتی و اضطراب در فرد بیمار گردیده است تکیه میکند.(منبع: ماهنامه الکترونیکی سیب)
درمان اختلال
بد شکل انگاری بدن
برای پیشگیری و از بین بردن رفتارهای نامطلوب افراد مبتلا به اختلال بدریخت انگاری بدن میتوان از روشهای مبتنی بر اصول مکتب رفتارگرایی استفاده کرد.
یکی از روشهایی که از روان درمانیهای موجود برای اختلال وسواسی- اجباری اقتباس شده، روش ERP است.
در مورد اختلال بدریخت انگاری نیز بهترین روش روان درمانی تا به امروز، ERP بوده است
مثلا، افراد مبتلا به اختلال بادی دیسمورفیک، معمولا از نگاه کردن به بدن خود اجتناب میکنند یا نقصهای (خیالی) خود را، در مکانهای عمومی، با لباس میپوشانند.
این اجتناب باعث تداوم اضطراب میشود. بخش مواجه سازی برنامه این است که از درمانجو خواسته میشود تا موقعیتهای اجتماعی را، که از آنها میترسد و اجتناب میکند، به ترتیب میزان ترسناک بودن، از بیخطرترین موقعیت تا ترسناکترین موقعیت، ردهبندی کند.
بعد، در شرایط کنترل شده (آزمایشگاه)، درمانجو با موقعیتهای ترسناک، یک به یک، از کم شدتترین تا ترسناکترین، مواجه شود.
در بخش پیشگیری از واکنش، از رفتارهای تکراری و همیشگی، که باعث تداوم باورهای غلط درباره نقص اندامها میشوند، جلوگیری به عمل میآید. رفتارهای تکراری میتوانند موارد زیر را شامل شوند:
نگاه دایمی به خود در آینه، به خود رسیدن به شیوه افراطی، تلاش برای دلگرمی و اطمینان خاطر گرفتن از دیگران، و مقایسه خود با دیگران در مرحله پیشگیری از واکنش، میتوان از درمانجو خواست که آینهها را جمعآوری کند یا روی آنها را بپوشاند.
زمان آرایش و به خود رسیدن را محدود سازد، از دیگران نظر نخواهد، و خودش را با دیگران مقایسه نکند.
برای درمان اختلال بد شکل انگاری از شناخت درمانی نیز استفاده میشود. CBT با موفقیت زیادی همراه بوده است.
افراد مبتلا به این اختلال مجموعهای از باورهای غلط دارند و فکر میکنند که کل بدن یا اجزایی از اندام آنها ناقص یا زشت است و رفتارهای اجتنابی (مثل اجتناب از نشان دادن اندامهای به نظر «ناقص» یا «زشت» به دیگران) باعث تداوم اضطراب درباره ظاهر میشود. هدف این است که درمانجویان متوجه شوند که زیبایی یک برداشت و باور شخصی است، یا اعتماد به نفس پیچیدهتر از آن است که تنها بر اساس ظاهر فیزیکی تعیین شود.(psychologymag.ir)