kayhan.ir

کد خبر: ۲۲۱۷۲۶
تاریخ انتشار : ۲۰ تير ۱۴۰۰ - ۲۰:۲۷
روایت‌هایی از متن و فرامتن فتنه هشتاد و هشت- ۲۸

آب روی آتـش فتــنه

 

همچنان که ملاحظه شد یکی از ویژگی‌های سیره‌ رهبری انقلاب این بوده و هست که افراد و اقشار و گروه‌های مختلف، پیشنهادهای متفاوت و حتّی متعارضی درباره‌ چگونگی مواجهه با مسائل کشور به ایشان می‌دهند و هم انتظارات متفاوت و بعضاً متعارضی از ایشان دارند. دلیلش هم آن است که افراد و جریان‌ها، با تفکّرات و دغدغه‌های متفاوت، به رهبر انقلاب دسترسی مستقیم و غیر مستقیم داشته و دارند و با دفتر ایشان و مسئولین ذی‌ربط در ارتباط بوده و هستند. به دلیل همین تنوّع کانال‌های ارتباطی ازجمله در موضوع انتخابات سال 88، نظرات و پیشنهادهای متفاوتی با آقا و یا دفترشان در میان گذاشته ‌شده که برخی از آنها 180 درجه مغایر نظر رهبر انقلاب بوده و ایشان صرف‌نظر از اینکه چه کسی چه نظری داده است، ضمن توجّه به آن، بر اساس موازین و معیارهایی که داشتند و مصالحی که مورد توجّه‌شان بوده، موضع و تصمیم گرفته‌اند. در اینجا به دو مورد اشاره می‌شود.
اقامه‌ نماز جمعه در شرایط به شدّت غبارآلود و پرتنش یک هفته پس از انتخابات سال 88، تصمیم قاطع و تعیین‌کننده‌ رهبر انقلاب بود که نقطه‌ عطفی در تاریخ انقلاب و برشی مهم در مرزبندی بین دوستان و معتقدان به امام و انقلاب و دشمنان و معارضان ایجاد کرد. بسیاری از دلسوزان و حامیان صادق نظام با گرایش‌های متفاوت سیاسی و فعّالان مؤمن و مخلص همه‌ نامزدها و طرف‌داران آنها از آقای احمدی‌نژاد گرفته تا آقای موسوی و آقای کروبی و آقای رضایی، با روشنگری رهبری، وظیفه‌ خود را دانستند و راه را از چاه شناختند و اجازه ندادند مسائل فرعی بر مسائل اصلی حاکم شود. شاهد مثال‌های فراوانی می‌توان برای اثبات این مدّعی ارائه کرد؛ ازجمله گفته‌ آقای افشین علا از اهالی فرهنگ و هنر در ملاقات با یکی از مسئولین دفتر آقا است که دو روز پس از نماز جمعه‌ 29 خرداد ابراز شد. او در این دیدار می‌گوید من به‌اتّفاق آقای ساعد باقری و... به دلیل اینکه فکر می‌کردیم آقای موسوی مناسب‌تر است، خودجوش خیلی برای او تبلیغ کردیم و واقعاً از آنچه پیش آمد که وی انتخاب نشد، ناراحتیم، امّا با نماز جمعه‌ آقا، ما هم‌گریستیم و نه ما که حتّی خانم راکعی هم‌گریست. از نظر ما انتخابات تمام شده است.
این نماز جمعه و محتوای خطبه‌ها و آثار و نتایج مترتّب بر آن و چرایی اقامه‌ آن و دیدگاه‌هایی که در این خصوص وجود داشت، جای شرح و بسط و تحقیق فراوان دارد که در حوصله‌ این متن نمی‌گنجد و با ذکر مقدّمه‌ کوتاهی فقط به دو رویکرد متضاد با آنچه اتّفاق افتاد اکتفا می‌شود.
در مناسبت‌های مهم که رهبر انقلاب به دنبال اتّخاذ موضع و یا تصمیمی هستند، از افراد مختلف نظرخواهی می‌کنند و یا از دفترشان می‌خواهند نظرات و پیشنهادهای مرتبط را به ایشان ارائه کنند. همچنین در این شرایط، شخصیّت‌ها و افرادی با سلایق و دیدگاه‌های مختلف به شکل شفاهی یا مکتوب نظرات خود را با رهبر انقلاب یا مسئولین دفتر ایشان در میان می‌گذارند.
پس از اطّلاع جمعی از فعّالان سیاسی از احتمال حضور رهبر انقلاب در نماز جمعه، مکاتبات و تماس‌های مختلفی با رهبر انقلاب و یا دفتر ایشان صورت می‌گیرد. برخی از این تماس‌ها ناظر به اصل حضور آقا در نماز جمعه و برخی در رابطه با نوع موضع‌گیری ایشان در خطبه‌ها بوده است. درباره‌ اصل حضور ایشان، افرادی اصرار داشتند که ایشان فعلاً به نماز جمعه نروند؛ ازجمله یکی از ارادتمندان پابرجای آیت‌الله منتظری که کتابی هم درباره‌ «فقیه عالی‌قدر» نوشته، در ارتباطات خود با یکی از مسئولین دفتر رهبر انقلاب، اصرار داشته که آقا به نماز نیایند تا به‌اصطلاح، آب‌ها از آسیاب بیفتد. این یک نوع انتظار از رهبر انقلاب بود امّا انتظار دیگر ناظر به مواضع احتمالی آقا در خطبه‌ها بوده است.
یکی از مسئولین، مطّلع شده بود آقا از بخشی از حرف‌های آقای احمدی‌نژاد در مناظره‌های انتخاباتی ناراحت هستند و ممکن است در خطبه‌ها واکنش نشان دهند و از افرادی مانند آقای‌هاشمی دفاع کنند. او یک روز قبل از ایراد خطبه‌های نماز جمعه، نامه‌ای صریح برای رهبر انقلاب می‌نویسد. در بخشی از این نامه آمده است:
«مردم با انقلاب عظیم اسلامی مایل بودند طعم اسلام ناب را که اسلام عدالت و امامت است، بچشند و ریشه‌های سلطه‌جویی‌ها، برتری‌جویی‌ها، تکبّرورزی‌ها را بسوزانند؛ فرمان امیرالمؤمنین به مالک اشتر را در جامعه‌ خود مشاهده کنند؛ امّا در یک برهه‌ای از تاریخ انقلاب به‌جای اسلام علوی، اسلام اموی را مشاهده کردند؛ مردم نه‌تنها دیگر ولی‌نعمت نبودند که حتّی در حدّ رعیّت هم به آنها توجّه نمی‌شد؛ خاندان‌سالاری جای مردم‌سالاری را گرفت؛ بعضی هرآنچه می‌خواستند، می‌کردند. رهبر عالی‌قدر آن زمان فریاد برآوردند و هشدار دادند، از ظهور نوکیسه‌ها خبر دادند، خطر اشرافی‌گری را مطرح کردند، از ایجاد طبقه‌ جدید ابراز نگرانی کردند و نسبت به فاصله گرفتن مردم از مسئولین هشدار دادند؛ ولی گوشی بدهکار نبود. انتخابات فعلی، نقطه‌ جدّی این دو تفکّر و این دو جریان اجتماعی _ سیاسی است.»
همچنین در يک استفهام انکاری رهبر انقلاب اين‌گونه خطاب قرار گرفته است: «مگر رفع اتّهام از افراد برعهده‌ رهبری است؟ و آن‌هم در این شرایط حسّاس و در این تریبون مقدّس. قوّه‌ قضائیّه که متولّی بررسی اموال است، اعلام کند؛ چرا رهبری و چرا در این فضا؟».
نویسنده در پایان حرف اصلی خود را این‌گونه نوشته است: «به نظر صلاح آن است که در خطبه‌ها به همان مسائل اساسی و تجلیل از ملّت و ترسیم خطّ حرکت کشور و تذکّرات کلّی اخلاقی و تذکّر نسبت به دشمن خارجی اکتفا شود.»
ملاحظه می‌شود که این نامه با چه منطق و صراحتی در موضعی مغایر با نظر رهبری نوشته شده است. گفتنی است که چنین نگاهی از پشتوانه‌ اجتماعی برخوردار بود. من خود در نماز جمعه بودم و به خاطر می‌آورم مردم مؤمنی که یک هفته شاهد آشوب و بلوا و ناجوانمردانه‌ترین نسبت‌ها به نظام بودند، وقتی رهبر انقلاب درباره‌ آقای‌هاشمی سخن گفتند، نفس‌ها در سینه‌شان حبس شده بود؛ زیرا انتظار داشتند آقای‌هاشمی در برابر جفا به نظامی که خود برآمده از آن بود بایستد. ولی رهبر انقلاب به‌رغم تفاوت دیدگاه و روشی که ازجمله در انتخابات 88 با آقای‌هاشمی داشتند، ذرّه‌ای به خود تردید ندادند که حرف‌های زده‌شده درباره‌ او از سوی آقای احمدی‌نژاد نادرست و ناروا است و نباید حق را کتمان کرد.
بنابراین هیچ‌گاه بر اساس خوشایند اکثریّت یا اقلّیّت موضع و تصمیم نگرفتند. نکته‌ جالب آنکه نویسنده‌ نامه که چنین قاطعانه رهبری را از ورود به این مباحث در نماز جمعه‌ پس از انتخابات باز می‌داشت، بعدها اقرار می‌کند من آن روز تمام زور خودم را زدم که بگویم الان مصلحت نیست از آقای‌هاشمی دفاع کنید، ولی آقا تشخیص شان، تشخیص دیگری بود؛ حالا به این نتیجه رسیده‌ام موضع آن روز آقا درست و مصلحت بود چرا که حجّت را بر همه تمام کرد.
مورد دیگر از این خواسته‌های دوگانه از رهبر انقلاب، مربوط به تأیید و عدم‌ تأیید فوری انتخابات بود. دیدگاه اوّل معتقد به اعلام نتیجه‌ انتخابات در اسرع وقت بود. این دیدگاه با ایستادگی بر موضع حقوقی، فرصت پیش‌بینی‌شده در قانون را برای دریافت شکایت و رسیدگی طبق فرایند مذکور و نپذیرفتن هرگونه پیشنهاد و اقدام خارج از آن را منطقی و به مصلحت می‌دانست. یکی از حامیان این دیدگاه با طرح استدلال‌های قانونی و سیاسی، در جمع‌بندی نامه‌ خود به رهبر انقلاب چنین می‌نویسد: «رها بودن فضا و امکان بحث و نقل‌ها و زیر سؤال بردن مراجع قانونی و بی‌اعتبار کردن آنها و حفظ هواداران، به نفع آنها است و بسیاری دنبال این کِش دادن‌ها هستند. بیش از این، فضا نباید منتظر بماند، باید طبق راهکار قانونی کشور هرچه زودتر شورای نگهبان نظر قطعی را مطرح کند.
اعلام هرچه سریع‌تر نتایج انتخابات می‌تواند بخش اعظم عقبه‌ آن جریان را از پشت سر آنها
خارج کند.»
طرفداران دیدگاه دوّم معتقد بودند به‌رغم خالی بودن دست معترضین از مستندات قانونی و حقیقی و برای آنکه غبار برخاسته از ساحت نظام زدوده شود، همه‌ راه‌های منتهی به اطمینان از درستی آراء ریخته‌شده به صندوق‌ها و آراء قرائت‌شده دنبال شود؛ اگرچه اعلام رسمی و نهایی نتیجه‌ انتخابات به درازا کشد. این دیدگاه مورد قبول رهبر انقلاب قرار گرفت و راه را برای تحقّق آن هموار کردند. یکی از نکات گفتنی در این خصوص آنکه علاوه‌بر تعیین هیئت ناظر برای بازشماری آراء و پخش مستقیم آن از صداوسیما که همگان در جریان آن قرار گرفتند، همزمان پیشنهاد مکتوبی از سوی مجموعه‌ مرتبط با آقای موسوی ارائه شده بود که ناظر به مرحله‌ پیش از شمارش آراء، یعنی احراز اصالت و صحّت هویّتی رأی‌دهندگان بود؛
ازجمله آنکه ته‌برگ‌های تعرفه با اطّلاعات شناسنامه‌ای موجود در ثبت‌احوال تطبیق داده شود و یا تمامی تعرفه‌هایی که با یک خطّ مشترک، نام نامزدی در آن نوشته شده باطل شود. فرایندی که ممکن بود حتّی ماه‌ها طول بکشد. این اقدام هم پذیرفته شده بود و حتّی برای اثبات فراتر از حُسن نیّت نظام، پیشنهاد شده بود که به‌جای آقای ابوترابی امثال آقای محتشمی یا موسوی لاری عضو هیئت بررسی و بازشماری شوند؛ امّا آقای موسوی و نمایندگان او ناباورانه همه‌ پیشنهادها را رد کردند و حتّی توافقات انجام‌شده را زیر پا گذاشتند.
هم‌اکنون که گرد و غبار ناشی از فتنه فرو نشسته، باید چشم‌ها را شست و گذشته را دوباره دید و به این سؤال جواب داد که چرا عدّه‌ای همه‌ فرصت‌های دراختیار را سوزاندند و خود را در بن‌بست قرار‌دادند و جامعه را دچار خسارت کردند؟