گذر از روشهای رایج لازمه پیشرفت نظام آموزشی
مهمترین نوآوری برای تحقق اهداف آموزشی، تغییر در نگرشها و بینش معلمان در رویکردهای آموزشی و تربیتی است، چرا که روشها تابع بینشها و نگرشها هستند. به عبارت دیگر توجه زیاد به تکنیکها و روشهای جزءگرایانه تدریس و ارزشیابی بدون توجه به مبانی و رویکردهای کلان این فرایند، با عنایت به ویژگیهای عصرهای حال و آینده و برای تربیت انسانی خلاق قابل تصور نیست. برای تحقق نوآوری در تعلیم و تربیت و تاثیر آن در توسعه ارزشهای معنوی، تغییر و تحول باید از درون نظام آموزش و پرورش بجوشد تا سدهای تجاهل و تغافل به دست توانمند همه فرهنگیان، به ویژه معلمان ارجمند، شکسته شود. برای عملی شدن نوآوری در فضای تعلیم و تربیت باید الزامات و ضروریات، تسهیل کنندهها و قوانین، سیستمها و روشهای لازم بررسی و ایجاد گردد. نظام آموزشی را باید به گونهای تغییر داد که مشوق خلاقیت باشد، مدیریت میتواند توانایی خلاقیت و نوآوری را در افراد ایجاد، ترویج و تشویق کند و یا رفتار و عملکرد او میتواند مانع این امر حیاتی شود. هنر مدیر خلاق عبارت است از استفاده از خلاقیت دیگران و پیدا کردن ذهنهای خلاق.
معلم در دگرگونی نظام به اندازه کل عوامل نظام نقش دارد و اثرگذار است و سطح دانش، توانایی و کیفیت علمی هر کشور از سطح دانش، توانایی و کیفیت معلمان آن کشور بالاتر نیست. با وجود همه پیشرفتها و تحولات علمی جهان، در دنیای ارتباطات و فنآوری اطلاعات، هنوز هیچ چیز نمیتواند جای معلم را بگیرد و هر تغییر و تحولی در کیفیت آموزشی و هر تلاشی در تغییر بنیادی نظام، بدون تحول در نظام تربیت معلم امکانپذیر نیست و این اصل در دنیای امروز به اثبات رسیده است. بسیاری از محققان و اندیشمندان جامعه، ریشه اصلی مشکلات، نابسامانیها و نارسائيهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و... را در نظام آموزش و پرورش میدانند. به زعم آنان، نظام کنونی آموزش و پرورش قادر به پاسخگویی مطالبات به حق و نیازها و انتظارات جامعه نیست و آنها براین باورند که نظام کنونی نیازمند تحول، نوآوری و اصلاحات جدی است. باید اذعان کرد در حرکت تکاملی جوامع پویا و توسعه یافته، پیشرفت و نوآوری همیشه جاری و دارای ابعادی مانند توسعه اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و... است. تغییر و تحول و ایجاد نوآوری در ساختار، برنامهها، مقاصد و روشهای آموزش و پرورش برای پاسخگویی به نیازهای کشور ضرورتی حتمی و اجتنابناپذیر است.
برای معنای خلاقیت تعریفهای متعددی را مطرح ساختهاند. در این تعریفها عدهای به ویژگیهای شخصیتی افراد خلاق و برخی به فرآیند خلاقیت و عدهای بر حسب محصول خلاق به خلاقیت نگریستهاند. با آغاز تغییر و تحولات اقتصادی اجتماعی و ظهور انقلاب صنعتی توجه به خلاقیت نسبت به گذشته رشد چشمگیری یافت. چرا که با آغاز مدرنیته مفاهیم اساسی و بنیانی فهم و شناخت گذشته از اعتبار کمتری برخوردار گشت. خلاقیت و نوآوری آنچنان به هم عجین شدهاند که شاید به دست دادن تعریف مستقلی از هر کدام دشوار باشد. اما برای روشن شدن ذهن میتوان آنها را به گونهای مجزا از هم تعریف نمود، خلاقیت پیدایش و تولید یک اندیشه و فکر نوست درحالی که نوآوری عملی ساختن اندیشه و فکر است.
نظام آموزشی ما از فقدان بینش خاص علمی در پیاهداف و آرمانهایش رنج میبرد، همانگونه که صاحبنظران تعلیم و تربیت اذعان میدارند. بیشک یکی از هدفهای اصلی آموزش و پرورش باید پرورش روح علمی در پیگیری اهداف خود و ایجاد بینش علمی در نسل نوخاسته باشد. باید جوهره دانشآفرینی را به جای دانشآموزی در کالبد ذهنی و فکری نوجوانان و جوانان جویای دانش ساری و جاری ساخت. بدین منظور باید آنان را طوری تربیت کرد که بتوانند در شناخت جهان و عمل در آن، روش و بینش علمی را به کار برند و همچون دانشمندان بیندیشند و رفتار کنند. تحقیق در مورد خلاقیت و عناصر تشکیل دهنده آن توسط دانشمندان علوم اجتماعی از بیش از یک قرن پیش آغاز شد. بدون شک برای این که نوآوریها در نظام آموزشی نفوذ کرده و روند پذیرش آنها افزایش یابد نمیتوان به روشهای رایج و معمول کنونی دلخوش کرد. چرا که ارائه صرف ایده و طرحهای جدید نمیتواند تضمین کننده اجرای آنها باشد. تا زمانی که ایده و روشهای نو از سوی معلم به عنوان عنصر اصلی آموزش و پرورش پذیرفته نشود و توسط وی به کلاس درس راه نیابد، نمیتوان انتظار داشت که طرح جدید با موفقیت در آموزش و پرورش به کار گرفته و اجرایی شده است. واقعیت این است که برای دست یافتن به این نوآوری و ایجاد خلاقیتهای مطلوب موردنظر در تعلیم و تربیت قبل از هر چیز نیازمند تغییر نگرشها و باورها و رفتارها و به خصوص نیازمند مدیران خلاق و نوآور و همچنین ایجاد فضای امید و انگیزه هستیم. پیشرفت در هر امری نقد و پیشنهاد را میطلبد و نیازمند به سعهصدر و گذشت و میدان دادن به نیروهای مبتکر و نوآور و مدیرانی با حسن ظن و مثبتنگر و برخوردار از دیدی باز و بلند نسبت به مسائل پیرامون است.
سعید رستگار