رژه فلاکت قهرمانِ انگلیسی، به جای افتخار (هالیوود زیر ذرهبین)
فاطمه قاسمآبادی
در حال حاضر شبکه BBC انگلستان، حتی با وجود رقبای قوی و پیشتاز آمریکاییاش، همچنان سعی دارد در حد توانش به تولید محصولات و ساختههای انگلیسی اوریجینال ادامه بدهد. در بین این تولیدات، که در ژانرهای مختلف هستند، تعدادی آثار قابل توجه نیز وجود دارند که توانستهاند در ژانر مورد نظر خود، موفق باشند و بعد از مدتی هم همین موفقیت موجب شده تا نتفلیکس به سمت خرید حق پخش جهانی این آثار برود.
این آثار که بر خلاف گذشته دیگر خبری از قهرمانان نجیبزاده و رویایی انگلیسی در آنها نیست، معمولا روی زمان حال و عصر معاصر تکیه دارند و به زندگی قهرمانان از نفس افتاده انگلیسی که درگیر مشکلات این روزگار هستند میپردازد.
مینی سریال سه قسمتی «زمان» ساخته «جیمی مک گوِرن» محصول سال 2021 شبکه BBC ONE است که در ژانر درام و اجتماعی توانست، نظر منتقدین را به خود جلب کند.
داستان زمان
داستان سریال زمان، روی زندگی یک زندانی و زندانبانش میچرخد. «مارک کوبدن» معلم میانسالی است که به خاطر مستی در حال رانندگی، باعث مرگ یک انسان شده و از این رو به مدت چهار سال بدون هیچ سوءسابقهای، به زندان افتاده است و حالا باید با شرایط بد زندان و فرهنگ پر از خشونتی که به هیچ وجه با آن آشنایی ندارد، کنار بیاید.
از طرف دیگر «اریک مک نالی» زندانبان همان زندانی است که مارک در آن زندانی شده، این زندانبان هم فرزندش در زندانی دیگر گرفتار شده است و او در برههای از زمان، برای نجات فرزندش میان تن دادن به خواسته زندانیان مواد فروش و نجات فرزندش از آزار، در زندانی دیگر گیر میکند.....
قهرمانان سقوط کرده
زمانی بیشتر ساختههای شبکههای انگلیسی، فرقی نمیکرد در ژانر جنایی یا تاریخی و... باشد یا دیگر ژانرها، در همه این تولیدات، سعی سازندگان توصیف و شرافت بخشیدن به قهرمانان انگلیسی بود و این مسئله در ادبیات و رمانهای انگلیسی هم به شدت به چشم میخورد. در حدود یک دهه اخیر اما این روند بیشتر از پیش با واقعیت عجین شده است و در نتیجه دیگر قهرمانان انگلیسی در قاب تلویزیون و سینما به عنوان موجودات بینقص و بسیار شرافتمند و مبادی آداب، دیده نمیشوند و در این تغییر که کاملا به خاطر تغییرات در زندگی مردم و دیدگاهشان صورت گرفته، سعی شده ورژن جدیدتر و قابل قبولتری از قهرمان انگلیسی به خورد مخاطبین داده شود و در این نمونهها معمولا قهرمانان ماجرا با مشکلات مختلفی دست بهگریبان هستند و از نظر اخلاقی هم در کنار نکات مثبت، جنبههای تاریک و بسیار منفی هم دارند.
در سریال زمان هم انتخاب «شان بین» به عنوان بازیگر نقش مارک، کاملا هدفمند به نظر میرسد. این بازیگر را مخاطبین آشنا با فیلمها و سریالهای انگلیسی، با ایفای نقش «شارپ» در مجموعه فیلمهای شارپ، به عنوان افسر انگیسی قهرمانی که در مستعمرات انگلستان، به نفع پادشاهی جانفشانی میکرد، میشناسند.
حالا افسر نگهبان مستعمرات قدیمی، تبدیل شده به معلم میانسال الکلی، که با وجود کشتن یک انسان و زندگی در هم ریخته خانوادگی، هنوز هم ارزشهایی در وجودش دارد که میتواند پتانسیل تبدیل به قهرمان انگلیسی شدن را به نتیجه برساند.
مشکلات فراگیر درونی
در سریال زمان، مخاطبین با انواع مشکلات یک جامعه غربی مانند انگلستان روبرو میشوند. استفاده بیرویه مشروبات الکلی، فقر و بیکاری قشر زیادی از مردم عام در انگلستان، مشکلات روانی و جرایمی که به خاطر همین معضلات رخ میدهد و... از جمله مسائلی است که در زمان، به آنها اشاره میشود.
در این سریال، مخاطبین میبینند که وضعیت اقتصادی در کشوری که زمانی به عنوان بریتانیای کبیر شناخته میشد، به قدری به مشکل برخورده که زندانها پر شده از بیماران روانی که چون در آسایشگاهها جایی برای بستری آنها نیست، به ناچار به زندانها سرازیر شدهاند و هیچ کسی هم نمیتواند این رویه غلط که ناشی از بیبرنامگی و مشکلات اقتصادی دولت است، را اصلاح کند.
در سریال زمان، مخاطبین نگاه منفی سازنده را در مورد ازدواجهای میان نژادی (ازدواج بین سفیدپوستان و سیاهپوستان) که در حال حاضر در انگلستان زیاد شده را میبینند. پیش از این هم در سریالهایی چون «سقوط آب مرده»، «دروغهای کوچک بزرگ» و...هم این نوع ازدواجها را به عنوان یک اشتباه نشان داده بودند و در همه این سریالها زن سیاهپوست ماجرا همیشه قدم اول را برای جدایی و خیانت به همسر سفید پوستش بر میدارد و به نظر میرسد که این نوع نگاه که مرتب در سریالها و فیلمهای غربی تکرار میشود، نمیتواند اتفاقی باشد و در راستای دیدگاههای نژادپرستانه علیه سیاهپوستان و ارتباطشان با سفیدپوستان ادامه دارد.
تضاد بین علت و معلول
در سریال زمان، قهرمانان داستان هر یک به نوعی گرفتار مشکلاتی هستند که به سبک رفتاری آنها نمیخورد. برای مثال مارک، شخصیتی به شدت مبادی آداب به مخاطب معرفی میشود، این شخصیت حتی نمیتواند قبول کند زندانیان دیگر از وسایل هم بدون اجازه استفاده کنند. مارک همچنین به خاطر اینکه حضانت فرزندش به همسرش داده شده، حاضر نیست بدون اطلاع همسرش با پسرش صحبت کند! از طرف دیگر همین شخصیت بسیار محترم، ادعا میکند سالهاست که گرفتار الکل بوده و در این مورد به همسرش دروغ گفته است و مهمتر اینکه حتی بعد از حادثه رانندگی با وجود اینکه میگوید از عذاب وجدان شبها خواب نداشته ولی بدون هیچ وقفهای به نوشیدن ادامه داده و الکل را از زندگیاش حذف نکرده است!
در مورد شخصیت اریک، به عنوان زندانبان هم ابهامات زیادی وجود دارد. این شخصیت که زندگی ساده و قانونمندی دارد، فضای زندگی شخصیاش هم به اندازه شخصیتش آرام و با ثبات به نظر میآید. مخصوصا که روابط این شخص با همسر و پسرش بسیار دوستانه و محکم به نظر میرسد ولی در عمل این پدر مهربان و وظیفه شناس، پسری دارد که به جرمی نامعلوم به زندان افتاده است... اینکه این پسر چگونه با وجود پدر و مادری دلسوز و محترم به یک تبهکار تبدیل شده معلوم نیست و هیچاشارهای هم به چراییاش هم در داستان نمیشود.
درست است که در یک مینی سریال سه قسمتی نمیشود خیلی وارد جزئیات زندگی شخصیتها شد ولی اینکه دادهها به هیچ وجه و حتی در حد دلایل کوچک، به نتایج نرسند، عجیب و غیر قابل قبول است. هر دو شخصیتهای اصلی یا به اصطلاح زندانی و زندانبان ماجرا، در سریال زمان، جزو قهرمانان بیادعای جامعهشان محسوب میشوند ولی سبک زندگی آنها و نتایج راه و روششان به هیچ وجه با یکدیگر همخوانی ندارد و گویی سازنده میخواسته به هر قیمتی که هست و صرف نظر از اشتباهات فاحش و نتایج جبران ناپذیر اعمال این شخصیتها، از آنها قهرمانان انگلیسی نوین را بسازد و به خورد بینندگانش بدهد.
خوش ساخت و مورد توجه
مینی سریال زمان، به خاطر موضوع اجتماعی و پرداخت خوب داستانیاش توانست نظر منتقدین و مخاطبین را به روایتش جلب کند و این سریال که تازه پخشش از شبکهBBC تمام شده، به گفته منتقدین شانسهای خوبی برای به دست آوردن جوایز در بخش مینی سریالها را دارد.
جیمی مک گوِرن، سازنده مینی سریال زمان هم که در سالهای اخیر مینی سریال تحسین شده «شکسته» را ساخته است، با ساخت زمان توانست چند پله از ساخته قبلی خود فراتر برود و داستان زندانیان و زندانبانان را با دیدگاهی مثبت به روند و تغییر در وضعیت موجود، در انگلستان بسازد.