kayhan.ir

کد خبر: ۲۲۰۵۹۰
تاریخ انتشار : ۰۶ تير ۱۴۰۰ - ۲۱:۴۷

اعتماد: توافق کنیم هرچند که آمریکا برجام را اجرا نمی‌کند(!)(خبر ویژه)

روزنامه غربگرای بزک‌کننده برجام می‌گوید: اولین دستور در دولت جدید یا حتی قبل از آن باید احیای برجام باشد!


روزنامه اعتماد بی‌آنکه درباره علت مرگ برجام و زیان‌های حاصل از اعتماد یک‌طرفه به غرب توضیح دهد، به قلم عباس عبدی می‌نویسد: اولين و شايد مهم‌ترين موضوع در دستور كار دولت جديد، حتي از الان و پيش از ورود به پاستور، مسئله برجام و گفت‌وگوي وين است. دولت جديد حداقل دو ماه طول مي‌كشد كه به‌طور نسبي مستقر شود، ولي زيان حاصل از عدم توافق و نهايي كردن آن حتي در اين دو ماه نيز بسيار جدي است چه رسد كه كلا به تاخير افتد. اكنون 5 ماه است كه بايدن وارد كاخ سفيد شده است. انتظار مي‌رفت كه پيش از انتخابات توافق نهايي شود، ولي ظاهرا آقايان اصولگرايان آن را به سود انتخابات خود نمي‌دانستند و گمان مي‌كردند كه با نهايي شدن توافق نامزد آنان نتيجه را مي‌بازد. اگر تحريم‌ها پيش از انتخابات لغو مي‌شد و به عبارتي گفت‌وگوهاي وين به ثمر مي‌رسيد، حدود 37 درصد افراد تحريمي در انتخابات شركت مي‌كردند كه چيزي حدود افزايش 20 درصدي در مشاركت مي‌شد و حضور مردم در انتخابات را تا حد 65 درصد بالا مي‌برد و البته من فكر مي‌كنم نتيجه نهايي شايد تغييري نمي‌كرد و درصد آراي نفر اول كم مي‌شد.
وی می‌افزاید: از زمان خروج ترامپ از كاخ سفيد، ماجراي برجام در سطح جهان عوض شده است. ما همچنان همان تحريم‌ها را تحمل مي‌كنيم ولي توپ مخالفت با بازگشت به برجام در زمين ايران افتاده است. ادامه اين مسير نيز قابل تداوم نيست و چه بسا اجراي قانون مجلس، موجب بازگشت تحريم‌هاي شوراي امنيت سازمان ملل شود. وضعيت ايران مي‌شود‌ آش نخورده و دهن سوخته.
از يك‌سو فضاي جهاني نسبت به مقصر اصلي اين ماجرا تغيير كرد و از سوي ديگر همچنان از فروش نفت صادرات و واردات متعارف و دريافت پول آنها و نقل و انتقال ارز محروم هستيم. احتمالا دولت جديد هيچ تصور درستي از ماجرا ندارد كه با اين وضع، مديريت كشور غيرقابل تصور است. هيچ كدام از شعارهاي داده شده را نه تنها نمي‌توانند محقق كنند، بلكه عقب‌گرد هم خواهند كرد. به علاوه بالا بردن انتظارات از گفت‌وگوهاي وين نيز پاشنه آشيل دولت جديد است. هر توافقي را بايد به امضاي مجلس برسانند، ولي مشكل از اينجا آغاز مي‌شود كه دولت ايالات متحده هيچ تضميني براي خارج نشدن دوباره از برجام نه مي‌دهد و نه مي‌تواند بدهد. مگر با دستور مستقيم رئيس‌جمهور آن كه بعيد است اين كار را نيز انجام دهد. اين وضعيت متناقض چگونه قابل حل است؟ گمان مي‌كنم كه در ۶ سال گذشته حداقل ده بار گفته يا نوشته‌ام كه اجراي برجام با قدرت ايران تضمين مي‌شود و نه با اتكا به متن توافق. از ابتدا بايد به اين مسئله توجه مي‌شد. برجام ذيل يك مساله منطقه‌اي قابل توافق بود، اگر به نتيجه رسيد، بايد گام‌هاي بعدي آن نيز برداشته مي‌شد كه توافقات براي ترتيبات منطقه‌اي است. اگر اين گام برداشته نشد، به‌طور طبيعي تداوم برجام با اختلال مواجه مي‌شد كه شد. اگر ترامپ هم نيامده بود و خانم كلينتون انتخاب مي‌شد، باز هم برجام سرنوشتي بهتر از اينكه هست، نداشت. دولت ايران نيز فاقد ابزارهاي كافي براي اجرايي شدن برجام بدون توافقات منطقه‌اي است. اكنون هم بايد تصميم گرفت. متاسفانه چشم‌انداز روشني براي حل اين موضوع ديده نمي‌شود.
نوشته روزنامه اعتماد، سندی تاریخی درباره خیانتی است که طیف متبوع این روزنامه در بزک کردن برجام مرتکب شدند. این طیف 6 سال قبل نمی‌گفتند که غیر از تعهدات برجامی، مجبور هستیم امتیازات جدیدی بدهیم. همچنان که آن روز ادعا می‌کردند «امضای کری تضمین است» و «امکان ندارد آمریکا از توافق خارج شود»! نویسنده ضمنا توضیح نمی‌دهد که چرا آمریکای بایدن حاضر نیست درباره تکرار خروج از برجام تضمین بدهد؟ آمریکا اگر صداقت داشته باشد، تضمین می‌داد که بدعهدی را تکرار نکند و اکنون با زبان بی‌زبانی می‌گوید که بنا ندارد به برجام متعهد بماند.
با این وجود آقای عبدی و روزنامه حق‌العمل‌کار آقای حضرتی، چگونه ادعا می‌کنند که باید برجام احیا شود (یا به عبارتی، ایران اجازه دهد آمریکا به برجام برگردد و به مکانیسم ماشه دسترسی داشته باشد؟! آیا آنها کارمند و مزدبگیر وزارت خارجه آمریکا یا سازمان سیا هستند؟!
سوال بعدی؛ به فرض محال که ما چک (برگشت‌خورده و قلابی) برجام در دست خام شدیم و مذاکرات جدیدی با آمریکا کردیم و امتیازهای نقد دیگری هم - این بار در حوزه امنیت و قدرت دفاعی ملی - واگذار کردیم. تضمین توافق جدید چیست؟
باز هم هیچ! اما غربگراها و عناصر ماموریت‌دار معتقدند آمریکا کدخداست و آنها رعیت هستند و «هرچه آن خسرو کند، شیرین بود»! اگر به اذعان نویسنده «برجام با قدرت ایران» تضمین می‌شود، چرا او و هم‌قطارانش خواسته آمریکا برای واگذاری قدرت ایران در ابعاد دفاعی، منطقه‌ای را توجیه می‌کنند؟ و اصلا چگونه می‌شود قدرت خود را واگذار کرد و بدین ترتیب قدرتمند شد؟!
روزنامه اعتماد اذعان دارد که حتی اگر به جای ترامپ، هیلاری کلینتون هم رئيس‌جمهور می‌شد، آمریکا باز هم توافق را زیر پا می‌گذاشت(چنان‌که دولت اوباما زیر پا گذاشت) و مسئله این است که چنین توافق پایمال شده‌ای از روز ابتدا، اصلا قابلیت احیا و اجرا دارد؟! یا اصلا توافق (طرفینی) محسوب می‌شود؟!
اما درباره نظرسنجی‌ها، آقای عبدی تجاهل‌العارف می‌کند. او بهتر از هرکسی می‌داند که خروجی عملکرد مدیریت «برجام و دیگر هیچ»، افول مقبولیت رئيس‌جمهور به زیر 6 درصد و نارضایتی اقتصادی بیش از 69 درصد مردم بوده است. با این وجود آدرس غلط برداشتن تحریم‌ها را به عنوان عامل موثر در مشارکت می‌دهد، بی‌آنکه توضیح دهد چرا تحریم‌ها نه تنها لغو نشد بلکه روند افزایشی آن از همان دولت فریبکار و بدعهد اوباما آغاز شد؟!